زيستنامه صدرالدين محمد شيرازي (نگاهي كوتاه به سيماي صدرالمتألهين)
علامه محمدرضا مظفر(ره) حسين روحانينژاد «و من يؤتالحكمة فقد اوتي خيرا كثيرا»(بقره / 269)
1 منزلت علمي صدرالمتألهين
سخنگفتن از صدرالدين محمّدبن ابراهيم شيرازي قوامي، نويسنده كتاب "اسفار"، كه در بين مردم به "ملاصدرا" و در ميان شاگردان مكتبش به "صدرالمتألهين" مشهور است، برايم بسي لذتبخش است.من از زمره كساني هستم كه از عقل و خرد، روح بلند، نيروي مقاومت، آزادانديشي، بيان نيكو، كمال و پختگي انديشهها و صراحت در ابراز عقايد و افكار اين مرد بزرگ، با وجود تكفير و آن همه آزار كه در حق وي رفته است، شگفتزدهام. ويژگيهايي كه برشمردم پيش از آنكه از تاريخ زندگي او درك كنم از نوشتهها و كتابهايش احساس نمودهام.دوازده سال پيش محاضراتي رمزگونه در عرض فلسفه او بنا نهادم. در آنها چنين پنداشتم كه در عالم رؤيا ولي از راهنوشتههايش با من سخن ميگويد. از آن محاظرات نوشتهاي تهيهكردم و آن را "احلاماليقظه" ناميدم كه بيشتر آن نوشته، در مجلات هفتگي يا ماهنامهها منتشر گرديد.اينك زمان آن رسيدهاست كه بر كتاب ارزشمند او مقدمهاي بياورم كه حاصل شگفتي من و قلم از آن رؤياهاست.صدرالمتألهين از زمره فيلسوفان بزرگ متألهي است كه در هر چند سده، يكي پا به عرصه وجود مينهد. در سه سده گذشته وي بزرگترين فيلسوف اسلامي است كه در فلسفه يوناني و اسلامي سرآمد و بنيانگذار مكتبي فلسفي بودهاست.فراگيري و پژوهش فلسفي ما همواره بر آثار او مبتني بوده است به خصوص "اسفار" كه از مهمترين كتابهاي فلسفي قديم و جديد به شمار ميآيد و بنيان ديگر آثار او بر آن نهاده شدهاست.افتخار فلاسفه پس از او در اين است كه در آثارشان از نوشتههاي او بهره بگيرند و خود را شاگرد مكتب او برشمارند. چنان كه حتي فلاسفه بزرگ نيز به اين اتصال و ارتباط خود با صدرالمتألهين افتخار ميكنند.چنانچه از استاد بزرگ خود، محمدحسين اصفهاني (1292ـ1361) شنيدم كه ميگفت:اگر بدانم كسي رموز اسفار را ميفهمد، براي شاگردي به نزد او خواهم رفت هرچند در دور دستترين نقطه جهان باشد.گويي افتخار استاد چنين است كه فقط او به درجه فهم رموز اسفار رسيده يا به پايهاي از معرفت دست يافته است، كه عجز خود را از رسيدن به كنه مقاصد عالي آن درك كرده است.همچنين بر اين باورم كه صدرالمتألهين يكي از بزرگان فلسفه اسلامي است. او و معلم ثاني، ابونصر فارابي متوفاي حدود 340 هجري، ابنسينا (373ـ427) و نصيرالدين طوسي (597ـ672)، همگي از بزرگان فلسفه اسلامي به شمار ميآيند. بنيان فلسفه اسلامي بر آراي آنها نهاده شده و صدرالمتألهين كه آخرين فيلسوف بزرگ اسلامي محسوب ميگردد آثار و آراي ديگران را تفسير نموده و بزرگترين فيلسوف اسلامي است، گرچه در عرفان و مكاشفه نيز سرآمد است.
2 پيشرفت علمي او
تاريخ دقيق ولادت او مشخص نيست ولي وفات وي در هفتاد سالگي، در سال 1050 هجري قمري و به هنگامي بوده است كه براي هفتمين بار به سفر حج ميرفته و يا از سفر بازميگشته است. بنابراين تولد او در پانزده سال آخر قرن دهم هجري بودهاست.آنچه به يقين از او ميدانيم اين است كه او در شيراز از پدري صالح به نام ابراهيمبن يحيي قوامي متولد شدهاست و گفتهاند:وي از وزيران دولت فارس به مركزيت شيراز و از خاندان محترم قوامي بود و صاحب فرزند نميشد. لذا نذر كرد در صورتي كه خداي متعال به او پسري صالح و موحد ببخشد، به فقيران و اهل علم بسيار كمك كند. آرزوي وي در وجود فرزندي (محمد صدرالدين) تحقق يافت. اين فرزند يگانه خانواده، در دامن پدر با عزت و كرامت آموزش ديد و پدرش او را به فراگيري دانش تشويق نمود. وقتي پدرش وفات يافت ـ صدرا براي تحصيل دانش در اصفهان كه مركز دانش و دولت در عهد صفويه بودهاست، سكونت داشت.از بررسي زندگي صدرالمتألهين مشخص ميشود هنگامي كه وي به اصفهان ميرفت داراي مقام علمي و عملي ممتازي بودهاست، زيرا در ابتداي ورود به حوزه اصفهان در درس شيخ بهاءالدين عاملي (953ـ1031) شركت نمود در حالي كه هر كسي شايستگي حاضر شدن در درس شيخ بهائي، شيخالاسلام آن زمان را نداشت.