موقعیت فلسفه اسلامی (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

موقعیت فلسفه اسلامی (3) - نسخه متنی

سید حسین نصر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنده چند کتاب در علوم
طبيعي و رياضي اسلامي نوشته ام که فقط جنبه تاريخي ندارد بلکه به
اهميت فلسفي اين علوم مي پردازد.

فلسفه هاي طبيعي که در مکاتب
فلسفه اسلامي آمده است حقايقي از جنبه وجودي عالم طبيعت و معناي
رمزي آن بيان مي دارد که طبيعيات جديد غربي که مبتني بر
لاادريگري و جدايي خلقت از خالق است و عالم مادي را يک قلمرو
مستقل وجودي مي انگارد از درک بيان آن عاجز است.

به همين جهت
نظر بنده اين است که نه تنها الهيات بلکه طبيعيات و رياضيات و
منطق سنتي ماچنان که در فلسفه بوعلي و ملاصدرا ديده مي شود، همگي
حائز ارزش فراوان است و از نهايت اهميت برخوردار است. اما فرق
بين الهيات و طبيعيات و فلسفه اسلامي اين است که الهيات، حامل
تعبيرات لايتغير درباره حقيقت است در حالي که فلسفه هاي طبيعي
مانند طبيعت مشائي و اشراقي، هر يک نوعي خاص از فلسفه طبيعي را
دربردارد و مبتني بر ديد خاصي است که در را براي برداشت هاي ديگر
باز نگاه مي دارد و ديدهاي ديگر نيز از طبيعيات و جهان شناسي
امکان پذير است که اين فلسفه ها به آن نپرداخته است.

...به
رغم پرداختن به مطالب تازه، بنده خود را به هيچ وجه منفک از اصول
حکمت اسلامي نمي دانم. ما بايد اين اصول را حفظ کنيم و با توجه
به اين اصول به مواجهه با مسايل جديدي که به بعضي از آنها اشاره
کرديد بپردازيم.

نبايد فراموش کرد که سهروردي نقدهاي مهمي از
فلسفه صوري ارسطو کرده است و باب جديدي در منطق در فلسفه گشوده
است بدون اين که اين منطق جديد خارج از فلسفه اسلامي
باشد.

... اکنون وقت آن رسيده است که اين امر مهم به صورت
صحيح انجام يابد ولي شرط آن اين است که پهلوان در گود زورخانه
انديشه در حين کشتي، واژگون نشود و در اين مصارعه الفلاسفه، کشتي
گير اسلامي مغلوب نشود.

ما شاهد افرادي در جهان اسلامي هستيم
من جمله در خود ايران، که به نام فيلسوف و انديشمند معروف شده
اند ولي خود مغلوب تفکر غرب شده اند. حتي اگر در آثار خود به
آيات قرآني و يا اشعار عرفاني استشهاد کنند؛ زيرا نهاد فکري آنان
فلسفه اسلامي نيست. به هر حال بايد کُشتي را گرفت و پهلوانان
جديدي براي اين مصارعه تربيت شوند.

فلسفه اسلامي به طور کلي و
فلسفه صدرايي بخصوص، هنوز زنده است و حيات آن استمرار دارد و
نبايد به عنوان يک امر تاريخي و باستان شناختي به آن نگريست.
والله اعلم.

/ 4