انقلاب اسلامي و اوتوپياي غرب زدگان
در شماره هاي اخير نشريه « نشر دانش » دو مقاله با عنوانهاي « رمان، دنياي خيال عصرما » و « بحران دموکراسي در ايران » به چاپ رسيده استکه اين مقاله کوتاه، متعهدِ
نگاهي انتقادي به آنهاست. چاپ مقالاتي شبيه به اين دو و علي الخصوص مقاله « بحران
دموکراسي در ايران » از جانب نشرياتي که منتسب به جناح هاي داخلي مخالفين اسلام و
انقلاب اسلامي هستند اصلاً امري غير مترقبه نيست و خواه ناخواه در مسير اجراي قانون
آزادي مطبوعات کاملاً متوقع است که نيش هاي زهر آگين دشمنان و غير دوستان نيز فرصت
عمل پيدا کنند و بر روح و جان ما بنشينند؛ هر چه هست، آنجاست که از يک سو با توجه
به سابقه و تجربياتي که غرب زدگان و روشنفکران وابسته به غرب در کار مطبوعات دارند،
علي رغم قلّت عدد و عدم نوذ و محبوبيت در ميان مردم،يک باره سيل نشرياتي تازه و
مخالف خوان و مقالاتي که نسبت به احياي تفکر غربي متعهد هستند عرصه فرهنگ و ادب و
هنر انقلاب را مورد تهديد قرار داده اند و از سوي ديگر، مع الاسف، بسياري از نشريات
وابسته به سازمان هاي دولتي نيز پشت انقلاب را خالي کرده اند و بعضاً حتي آشکارا
جانب انکار گرفته اند. غالب اين مقالات چهره خود را در پس نقاب دموکراسي پنهان کرده اند و به بهانه دفاع
از آزادي هاي دموکراتيک که علي الظاهر نظام جمهوري اسلامي نيز با آنها مخالفتي
ندارد تيشه هدم و نفي برداشته اند و به جان ريشه اين نهال نورسته اي حمله ور شده
اند که به سختي در برابر طوفان جنگ سياسي و تبليغاتي غرب استقامت مي ورزد. وابستگان
به غرب و شرق سياسي با دو تيغه يک مقراض واحد، از درون به قطع رگ و ريشه هاي
انقلابي پرداخته اند که از بيرون نيز در محاصره دشمنان قسم خورده اي است که جهان و
همه امکانات مادّي و فرهنگي و تبليغاتي آن را بلعيده اند؛ و از آغاز نيز البته قابل
پيش بيني بود که تريبون آزاد ناگزير به دست کساني خواهد افتاد که سال هاست در فضاي
مسموم فرهنگ پيش از پيروزي انقلاب باليده اند، نه به دست انقلابيون کم تجربه و اهل
تقوايي که قرن هاست تفکر آنها منکوب تبليغات قدرت هاي حاکم بوده است.