آن چه یک جوان جویای کار باید بداند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آن چه یک جوان جویای کار باید بداند - نسخه متنی

حمید اخوت نیا

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آن چه يك جوان جوياي كار بايد بداند





آن چه يك جوان جوياي كار بايد
بداند


























?
كاركردن پيشكش، فعلاً بدهي بالا
نيار!









دوست و استاد
مهرباني داشتم كه معلم اقتصاد بود.
البته مديريت مالي هم درس مي‌داد و
خلاصه در اين گونه مسايل سال‌ها كار
كرده بود. ايشان جمله‌ي جالبي داشت كه
هميشه مي‌گفت: «كار كردن پيشكش، فعلاً
بدهي بالا نيار!» اين جمله را چند بار
شنيده بودم، نمي‌دانم شايد من را مستعد
بالا آوردن بدهي مي‌ديد كه مرتب تكرار
مي‌كرد. اما هر چه هست، اكنون پي به
سخنانش مي‌برم. راست مي‌گفت، خود من
هم‌اكنون سركلاس همين حرف را مي‌گويم.
بچه‌ها حالا كه كاري نداريد لااقل بدهي
هم نداشته باشيد. آخر مي‌دانيد قرض
گرفتن و پول قرضي را خرج كردن خود يكي از
لذت‌هاي بسياري از جوانان امروز است،
ايراني و خارجي هم ندارد. گونه‌ي جديدي
از بحران مردم جهان است، دليل آن هم
خيلي روشن است، و حتي روزانه چند ساعت
روبروي تلويزيون و راديو و اينترنت
باشي و پي در پي با آگهي‌هاي مستقيم و
غيرمستقيم ترغيب به خريد شوي طبيعي است
كه ميل به مصرف در درونت زبانه بكشد و
اگر نداشته باشي تن به قرض و بدهي
بدهي.





خاصيت تبلغيات اغواگر
است ديگر و كاري هم نمي‌توان براي آن
انجام داد، تنها بايد خود را در برابر
ويروس‌هاي تهاجمي آن محافظت كرد.شايد
بپرسي مگر واكسن ندارد؟ در پاسخ بايد
بگويم تنها واكسن موجود آن در بكارگيري
«عقل و منطق» است كه همه براساس نياز
داريم. تنها بايد از آن استفاده كرد.
البته در اين باره نقص عجيبي در آموزش و
پرورش و آموزش عالي ما به چشم مي‌خورد و
آن اين است كه در مدرسه و دانشگاه از
روش‌هاي انتگرال‌گيري و رسم
منحني‌هاي عجيب و غريب تا فرمول
شيميايي سنگ‌هاي كره‌ي ماه با ما صحبت
مي‌كنند اما در حد يكساعت هم درباره‌ي
زندگي و ادامه‌ي درست زندگي به ما
نمي‌گويند.









هر چند
معلمان و مدرسان خوش‌فكر هميشه وجود
دارند و ما مديون بسياري از آنان هستيم.
اما در مجموع احتمالاً مدرسه و دانشگاه
تنها انسان‌هايي را تربيت مي‌كنند كه
تنها از فيزيك و شيمي و رياضي مي‌فهمند
و كمتر درباره‌ي اداره‌ي يك زندگي
دانش آموخته‌اند.









در
اين ميان افراد درباره ي شيوه‌ي زندگي
تنها با مجموعه‌اي از شنيده‌ها و
ديده‌هاي خود روبرو هستند كه در مجموع
بسياري از آنان به شدت آميخته با خرافات
است. خرافه‌هايي كه در ميان بسياري هم
به شدت رسوب كرده است. يكي از اين
خرافه‌ها كه عموماً نزد جوانان رايج
است اين است كه راه و روش به دست آوردن
ثروت و دارايي وابسته به شانس و تقدير و
انجام كارهاي پرخطر و با ريسك بسيار
بالاست، كه عموماً در كودكي و جواني شكل
مي‌گيرد و محكم مي‌شود.










? انگيزه‌ي كاميابي










آدم‌ها، انگيزه‌‌ي كاميابي را در
دوران كودكي به دست مي‌آورند. از اين رو
داستان‌هاي نوشته شده در كتاب‌هاي
درسي نقش قاطعي در پرورش انگيزه‌ي
كاميابي جوانان ايفا مي‌كند. يكي از
انديشمندان مديريت فردي است كه اين
موضوع را اثبات كرده، او كه فردي است با
نام «مك كله لند» اين موضوع را به
وسيله‌ي يك بررسي جامع آماري ثابت كرده
است. براي اين كار او داستان‌هاي
كتاب‌هاي درسي مربوط به سال ???? را از
?? كشور مختلف جمع‌آوري كرد تا ببيند
جوانان و مردان و زناني كه در سال ????
اين كتاب‌ها را خوانده‌اند و اكنون
??-?? يا ?? ساله هستند در چه وضعيتي
هستند. او اين كتاب‌ها را براساس
موضوع‌هاي مربوط به «كاميابي» و «ميل
به كوشش و پشتكار» امتيازبندي كرد. او
نشان داد كه توسعه اقتصادي در اين
كشورها در بيست و پنج سال بعد به سطح
انگيزه‌ي كاميابي منعكس شده در
كتاب‌هاي درسي ارتباط مستقيم داشته
است.





جالب است بدانيد كه او
براي اثبات آن به بيان دو داستان از اين
كتاب‌هاي درسي پرداخته است و نقطه نظرش
را با آوردن برگزيده‌اي از دو داستان
متضاد بيان كرده است. يكي از اين دو،
داستاني است كه بدبيني را به كودك تلقين
مي‌كند: «دنيا وهم و خيالي بيش نيست، چه
كار كني، چه نكني تفاوت نمي‌كند، آنچه
مهم است بخت و اقبال است، افراد زيادي
با تقلب و بدون كوشش به پول‌هاي
فراواني رسيدند و انسان‌هاي فراواني
هستند كه هر چقدر كوشش مي‌كنند شكست
مي‌خورند. برخي هم يك شبه راه صد ساله
را طي كرده‌اند، بدون شانس انسان چيزي
ندارد و اين سرنوشت است كه تعيين
كننده‌ي زندگي است نه فرد و...» و داستان
ديگر داستاني است كه به دانش‌آموزان
كوشش براي پيروزي را القا مي‌كند: «من
را براي گذراندن دوره‌اي فشرده به يك
هنرستان فرستاند. از فرط خوشحالي به
گريه افتادم، روزهاي اول درسي را كه
معلم مي‌داد، نمي‌فهميدم. هميشه روي
ورقه‌هايم يك ضربدر قرمز كشيده مي‌شد.
پسربچه‌اي كه پهلوي من نشسته بود،
شاگرد كوشا و خوبي بود، وقتي كه معلوم
شد نمي‌توانم مسايل را حل كنم، او
پيشنهاد كرد كه به من نشان دهد چگونه
آن‌ها را حل كرده است. اجازه نداشتم از
روي دست او بنويسيم. بايستي خودم ياد
مي‌گرفتم، ورقه‌اش را به او پس دادم و
توضيح دادم كه بايد خودم تكليف را انجام
دهم. بعضي وقت‌ها روي مساله‌اي تا نيمه
شب كار مي‌كردم... تا اينكه نمره‌هايم
بالا رفت، فارغ‌التحصيل شدم و اكنون در
كارم موفقم.»









كاملا
روشن است كه داستان اولي بدبينانه است و
ناخودآگاه ميل به كوشش را براي رسيدن به
نتايج بهتر از بين مي‌برد در حالي كه
داستان دوم خوشبينانه است و انگيزه
پيشرفت را تقويت مي‌كند، به اين شيوه‌
كتاب‌هاي درسي نقش اساسي در جهت پيشرفت
دراز مدت كودكاني كه آن‌ها را
مي‌خوانند فراهم كرده است و پس از
سال‌ها كودكاني كه كتاب‌هاي
پرانگيزه‌ي درسي را خوانده‌اند در كار
خود بسيار موفق و در مقابل كودكاني كه
انگيزه‌ي كاميابي در آنان نابود شده
بود به مردمي بي انگيزه در بزرگسالي
تبديل شدند. مك كلد لند ضمن پژوهش‌هاي
وسيع خود در كشورهاي در حال توسعه نشان
داده است كه توسعه اقتصادي در اين
كشورها به سبب ضعف انگيزه
كاميابي‌شان، آهنگي آهسته دارد، چرا
كه اگر مردم انگيزه‌اي واقعي براي
پيشرفت و بهبود سرنوشت خودشان را
نداشته باشند، هر قدر هم كه به آن‌ها
كمك شود، توسعه‌ي اقتصادي قابل
ملاحظه‌اي به دست نخواهد آمد. او توصيه
مي‌كند كه مي‌بايست به كودكان آموزش
داد كه مانند كسي كه كشش نيرومندي در
جهت كاميابي دارد، فكر كنند، حرف بزنند
و عمل كنند. در كشور ما نيز تقويت انگيزه
كاميابي، به ويژه در ميان كودكان
دبستاني كاري است كه ضرورت آن در صورت
تمايل به بهبود اوضاع كشور ضروريست.









? نتيجه‌ي تحقيق ??
ساله









اكنون كه سخن
بدين جا رسيد خوب است قدري درباره‌ي
ثروتمندان واقعي بدانيم و روش آن‌ها را
بررسي كنيم.









كتابي
نوشته شده با نام «همسايه ميليونر،
اسرار شگفت‌انگيز ثروتمندان» «The
Millionare Next Door» كه نتيجه‌ي تحقيقي ??
ساله است، يعني نويسندگان آن به شكل
پيوسته ?? سال به بررسي رفتار
ارزش‌آفرينان ثروتمند پرداختند و حاصل
آن شده اين كتاب، در اين تحقيق به روشني
بيان مي‌شود كه: «بسياري از افراد
جامعه، درك غلطي در مورد چگونگي
ثروتمند شدن افراد دارند. آن‌ها
نمي‌دانند كه به ندرت ارث تحصيلات عالي
يا حتي هوش و ذكاوت فوق‌العاده
مي‌تواند آينده‌ساز باشد. زيرا ثروت
در ميان اين گروه از مردم نتيجه‌ي كار
مستمر، پس‌اندازهاي مداوم و زندگي در
سطحي پايين‌تر از درآمد موجود
مي‌باشد. نويسندگان اين كتاب در
مقدمه‌ي كتاب مي‌گويند: «ما بيست سال
پيش بررسي خود را درباره‌ي اين كه مردم
چگونه ثروتمند مي‌شوند، آغاز كرديم.
همان‌طور كه ممكن است حدس زده باشيد،
در وهله‌ي اول با پرسش از مردمي كه در
محله‌هاي به اصلاح سطح بالاي مملكت
زندگي مي‌كردند شروع كرديم. با گذشت
زمان چيز عجيبي كشف كرديم. خيلي از
مردمي كه در خانه‌هاي گرانقيمت زندگي
مي‌كنند و ماشين‌هاي لوكس سوار
مي‌شوند ثروت زيادي ندارند. سپس چيز
عجيب‌تري كشف كرديم. بسياري از مردمي
كه ثروت زيادي دارند حتي در محله‌هاي
سطح بالا نيز زندگي نمي‌كنند! اين كشف
كوچك زندگي ما را تغيير داد و موجب شد كه
ما زندگي آكادميك را رها كنم به فكر
بررسي بيشتر اين موضوع بيفتيم. حال ممكن
است بپرسيد چه چيز اين اكتشافات تا اين
اندازه جذاب است؟ در پاسخ به روشني
مي‌خواهم بگويم كه بيشتر جوانان و مردم
موضوع را اشتباه فهميده‌اند. زيرا ثروت
و درآمد يكي نيست و اين را بسياري از
مردم نمي‌دانند چرا كه حتي اگر درآمد
خوبي داشته باشيد و آن را خرج كنيد
ثروتمند نمي‌شويد. فقط سطح بالا زندگي
مي‌كنيد. اما ثروت آن چيزي است كه
مي‌اندوزيد نه آن چه خرج مي‌كنيد،
همان‌طور كه پيش‌تر نيز بيان شد خيلي
به ندرت شانس يا ارث يا مدارك بالا يا
حتي تيزهوشي، مردم را قادر به انباشت
ثروت مي‌كند. پس ثروت در اكثر مواقع
نتيجه‌ي سبك زندگي توام با سخت‌كوشي،
پشتكار، برنامه‌ريزي و بيش از همه چيز
انضباط است، اين دو نويسنده در ادامه‌ي
نوشته‌ي خود مي‌نويسند، كارآفريناني
كه ما در اين تحقيق مورد بررسي قرار
داديم از نظر مالي مستقل هستند، اكثر
اين افراد فرزندان افراد سرشناسي
نيستند بلكه بيش از ?? درصد آنان افرادي
عادي هستند كه ثروت خود را در يك نسل
جمع‌آوري كرده‌اند. جالب است كه اين
كار را به آهستگي و مرتب و بدون امضاي
قراردادهاي چند ميليوني و بدون برنده
شدن در قرعه‌كشي و بخت‌آزمايي به دست
آوره‌اند. هر چند نشان دادن افرادي كه
به ناگاه ثروت بادآورده‌اي را از راه
قرعه‌كشي و شانس و اقبال به دست
آورده‌اند زياد تبليغ مي‌شود اما چنين
رخدادهايي نادر هستند، چرا كه در طول
زندگي يك فرد بزرگسال، احتمال ثروتمند
شدن او از اين راه‌ها كمتر از يك در
چهار هزار است. (اين اطلاعات بر پايه‌ي
تحقيقات آماري است) در بررسي‌هاي
گوناگون اين اطلاعات درباره‌ي شيوه‌ي
زندگي مردمان دولتمند به دست آمده
است:









?) سطح زندگي
آنان پايين‌تر از امكانات مالي‌شان
است.









?) آنان زمان،
انرژي و پول خود را به طور موثر در
راه‌هايي كه منجر به توليد بيشتر
مي‌شود به كار مي‌گيرند.





?)
آنان معتقدند كه استقلال مالي مهمتر از
به نمايش گذاشتن آن است.










?) والدين اين افراد از آنان حمايت
مالي نكرده‌اند.









?)
فرزندان آنان نيز تحت حمايت ايشان
نيستند.









?) انتخاب
شغلي آنان صحيح بوده است و ا زكار كردن
خسته نمي‌شوند.









?)
شكت‌هاي آن‌ها كمتر از ديگران نبوده
است، اما پشتكارشان بيشتر از بقيه مردم
است.









? صداي كردار از
صداي گفتار بلندتر است









اين جمله شاه بيت اين نوشته است.










شنيده‌ام كه دانشمندان
علوم رفتاري در پژوهش‌هاي خود نشان
داده‌اند كه بدترين روش براي تغيير
رفتار مردم نصحيت كردن مستقيم است. هر
چند در دنياي علوم انساني هيچ قانون ???
درصدي وجود ندارد، اما اين گفته چندان
هم دور از ذهن و غيرواقعي نيست. در كتابي
جمله‌ي زيبا و معني‌داري نوشته بود كه
مي‌گفت: «صداي كردار از صداي گفتار
بلندتر است.» و همه چيز در همين يك جمله
نهفته است. اگر نوشتن را با همين يك جمله
پايان دهم و بگويم اين همان چيزي بود كه
مي‌خواستم امروز بگويم كار چندان
نادرستي نكرده‌ام.با اين حال بد نيست
كه با يك نمونه از طبيعت جانداران سخن
را ادامه دهم. نويسنده‌اي كره‌اي كه
كتاب «سنگفرش هر خيابان طلاست» را
نوشته است در بخشي از كتاب خود
مي‌نويسد: «در طبيعت گونه‌اي عنكبوت
زندگي مي‌كند كه پس از تخم‌گذاري با
تنيدن تار تخم‌هايش را مي‌پوشاند. پس
از مدتي بچه عنكبوت‌ها از تخم بيرون
مي‌آيند و عنكبوت مادر بي آنكه در فكر
آسايش خود باشد، براي يافتن غذاي
بچه‌هاي خود به تكاپو مي‌افتند (همان
كاري كه همه جانداران ديگر انجام
مي‌دهند.) هنگامي كه بچه عنكوبت‌ها آن
چنان رشد كردند كه خود به دنبال غذا
بروند، مادر از شدت خستگي و ناتواني از
پاي درمي‌آيد و مي‌ميرد...هنوز تمام
نشده. شگفت‌انگيزتر از اين، عنكبوتي
است كه پس از اين كه بچه‌هايش از تخم
بيرون آمدند، بدن خود را به جاي غذا به
خورد آنان مي‌دهد. نكته در اين است كه
ادامه زندگي بچه عنكبوت‌ها به جان بازي
مادر بستگي دارد.» در آغاز نوشته گفتم
كه
اينها را يكي از كارآفرينان
(ارزش‌آفرين) بزرگ كره در كتاب خود
نوشته بود تا به وسيله‌ي آن جوانان
خواننده‌ي كتاب را به اشتياق و جنبش
وادار كند. او در ادامه كتاب مي‌نويسد:
«آري آسايش نسل آينده به فداكاري نسل
كنوني بستگي دارد» در زندگي هيچ چيز
رايگان به دست نمي‌آيد و هيچ چيز
تصادفي نيست. هر چه بيشتر زمين را
بكنيد، گودال بزرگتري خواهيد داشت و هر
چه اين گودال عميق‌تر باشد آب چاهتان
بيشتر خواهد بود. او در ادامه كتاب
مي‌نويسد: «اصل اساسي همين است و بس و
به ياد داشته باشيد بهترين زمان براي
كوشش بيشتر زماني است كه همه از كوشش
خود دست كشيده‌اند. براي بسياري از ما
جوانان يا پيران شايد باوركردني نباشد،
اما اكنون دوره‌ي باور كردن باور
نكردني‌هاست، پير و جوان هم ندارد، زن
و مرد هم نمي‌شناسد.

/ 1