بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عدالت، حقوق بشر و چالشهاي آن در حقوق بينالملل سيدنصرالله ابراهيمي (1) بخش اول مقاله حاضر با نگاهي علمي و با ارائه شواهد و نشانههاي كاربردي در روابط و عملكرد كشورهاي معيني به تجزيه و تحليل چالشهايي ميپردازد كه مفاهيم عدالت و حقوق بشر غالبا با آنها در حقوق بينالملل مواجه هستند. دغدغههاي جهاني اخير كه نسبت به چالشهاي مزبور در موضوعات مهم و حساس حقوق بينالملل وجود دارد، مخصوصا مسائلي از قبيل تضمين صلح و امنيت بينالمللي و حق وتو در شوراي امنيت؛ مداخلات بشردوستانه و يا آرماني در امور داخلي كشورها؛ جنگ همه جانبه عليه تروريسم بينالمللي؛ محدوديتهاي صلاحيتي ديوان كيفري بينالمللي و اعمال نفوذهاي متعدد غرب در آن؛ تنظيم و كنترل مناسبات اقتصادي بينالمللي مخصوصا كشورهاي جهان سوم؛ تحريمهاي اقتصادي و يا اعمال فراسرزميني قوانين داخلي؛ حاكميت رفتارهاي دو گانه و متضاد در جامعه بينالمللي به بهانه عدالت خواهي و يا حمايت از حقوق بشر نظير آنچه كه امروزه در سرزمين هاي اشغالي فلسطين، افغانستان و عراق اتفاق ميافتد؛ همگي از موضوعاتي است كه نويسنده در اين مقاله به بررسي و تحليل آن ميپردازد. نويسنده در اين مقاله شواهد و نشانههايي ارائه ميكند مبني بر آنكه در سالهاي اخير، جامعه بينالمللي با چهره درست و مثبتي از اصول عدالت، انصاف و حقوق بشر مواجه نبوده، بلكه پيوسته شاهد نقض و تعدي مكرر اصول مقدس مزبور بوده است. متاسفانه اصول مزبور معمولاً دستاويزي براي حفظ منافع و مصالح يكجانبه كشورهاي ابرقدرت شده، و رفتارهاي دو گانه و يا اعمال استانداردهاي دو جانبه آنان در غالب تدوين مقررات و قواعد بينالملل و همچنين كنوانسيونها و معاهدات بينالمللي، توجيهگر بيعدالتيها، ظلم و ستمها و رفتار ضد بشري آنها گرديده است. بنابراين در اين مقاله، نقش كشورهاي ابرقدرت و تأثير گذار مطلق نظامي، اقتصادي و سياسي در روابط بينالملل مخصوصا ايالات متحده آمريكا بيشتر مورد تأكيد قرار ميگيرد. در خاتمه نويسنده بر اين باور است كه ضرورت حتمي اقتضا ميكند كه در راستاي تحقق نظم نوين مقبول جهاني، مفهوم حقيقي عدالت، انصاف و حقوق بشر با رويكردي جديد تبيين و شفاف سازي شده، و مصاديق واقعي آن كه منطبق بر وجدان بيدار بشري، تأكيد بر درك مشترك جامعه بينالملل، ملاحظه اوضاع و احوال حاكم بر جامعه بينالمللي، و تأمين نيازها و درخواستهاي جمعي كشورهاي در حال توسعه و جهان سوم است، شناسايي و تعيين گردد. مقدمه در سالهاي اخير وقايع مهمي در صحنه جهاني رخ داده است؛ از آن جمله است حمله به ساختمان WTO و واقعه 11 سپتامبر سال 2001 ميلادي در آمريكا كه بهانهاي براي حمله به افغانستان و سپس عراق گرديد. به خوبي روشن است كه قطعنامههاي سازمان ملل، از جمله 1441، مجوّز حمله نظامي به خاك كشور عراق را صادر نكرده است. از سوي ديگر، جرج بوش، رييس جمهور آمريكا، مدّعي مبارزه يكجانبه با تروريسم و حمايت از حقوق بشر در خاورميانه شده است. اكنون اين پرسش مطرح ميشود كه آيا اقدامات يكجانبه آمريكا در اينگونه حوادث، با مصاديق و مباني عدالت، به عنوان آرماني جهاني براي بشريت، هماهنگي و سنخيت دارد يا خير؟ اگر ندارد، مكانسيم جلوگيري از اين واقعيتهاي عيني را در كدام رشته از مطالعات كلاسيك حقوق بينالملل بايد دنبال كرد. نوشته حاضر، ضمن بررسيِ نظري و عمليِ موضوع «عدالت در حقوق بينالملل»، اين موضوع را نخست در اسناد بينالمللي و سپس در روابط ميان كشورها، با تأكيد بر موضوع افغانستان و عراق و كشورهاي صاحب حقّ وتو و نيز كشورهاي اروپايي در ارتباط با كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان دنبال كرده است. عدالت از جهات نظري و عملي عدهاي از حقوقدانان بينالملل (2) براي نظام بينالمللي هيچ موجوديتي قائل نبوده و به طور كلّي معتقد بودند روابط ميان دولتها هيچگاه نميتواند تابع قواعد الزامآور منطقي و مبتني بر عدالت باشد؛ زيرا آنچه بر روابط بينالمللي ميان كشورها حاكم شده، زور و استبداد است. به همين سبب، حقوق بينالملل بيآنكه داراي ارزش و اعتبار نظامي دستوري (3) باشد، ابزاري گرديده براي اعمال سياستهاي زورمآبانه. (4) البته تنزّل مقام حقوق بينالملل تا اين حد، در واقع پيروي از همان انديشهاي است كه در اعصار گذشته، حقوق را تا حد زور تنزل ميداد. در عهد باستان، سوفسطائيان يوناني همواره از حقوق قويتر سخن ميگفتند. (5) دستهاي از صاحبنظران (6) قواعدي را كه بر روابط ميان دولتها حاكم است، اخلاقي يا نزاكتي توصيف كردهاند. يكي از صاحبنظران مجارستاني، كه حقوق بينالملل را مقرّراتي مخصوص به خود دانسته، (7) اگر چه الزامي بودن معاهده بينالمللي را در مفاهيم اخلاق جستجو كرده است، با اين حال قواعد بينالمللي را اخلاقي ندانسته است؛ زيرا اعتقاد داشته كه قواعد اخلاقي برخلاف قواعد رفتاري بينالمللي، كه قواعدي تابع به شمار ميآيند، قواعدي مستقل هستند. (8) در بررسي اصول عدالت و انصاف در حقوق بينالملل، خواه معتقد باشيم كه حاكميت عدالت و انصاف نسبت به تمام بشر به طور يكسان ديده شده و تفسير ميگردد، (9) و بايد مقررات و قواعدي وضع گردد كه عدالت و انصاف را براي بني آدم، در همه نقاط دنيا به ارمغان آورد، بدون آن كه مليت، جنسيت و تابعيت و يا طبقه بنديهاي ديگر مطمح نظر قرار گيرد، و خواه بر اين باور باشيم كه اصول عدالت و انصاف بر اساس هر ملت و هر تابعيتي به صورت جداگانه تفسير و اعمال شده و بر اساس آن قواعد و مقررات تعريف و تدوين ميگردند؛ (10) لازم است نسبت به ابعاد پلوراليستي نظامهاي حقوقي و روابط بينالمللي توجه كافي داشته و اصول و قواعد حقوقي بينالمللي بتواند به اقتضاي آن، وضع و تدوين گردد. (11) عدالت و حقوق بشر در حقوق بينالملل در خصوص مسائل مربوط به حقوق بشر، مسأله به صورت ديگري است؛ زيرا در اينجا بشر به خودي خود موضوعيت داشته و مصداق آرمان مشترك و غايت تنظيم روابط ميان كشورها و دولتهاست. بر اين اساس است كه همگان بر اين باور هستند كه منزلت و كرامت انساني نبايد در هيچ وضعيت و موقعيتي مخدوش شود. اما آيا ساختارهاي نهادينِ حمايت بينالمللي از حقوق بشر در عمل منطبق با عدالتاند يا خير؟ براي پاسخ به اين پرسش، لازم است به بررسي برخي از تشكّلهاي نهادينه شده حمايت بينالمللي از حقوق بشر، كه در اسناد سازمانهاي بينالمللي تجلي يافته است، پرداخته شود. حاصل تحولات پس از 1967 ميلادي، در كميسيون حقوق بشر سازمان ملل، پيدايش دستورالعملها و رويههايي در زمينه حمايت از حقوق بشر ميباشد. مجمع عموميسازمان ملل از كميسيون حقوق بشر خواسته است تا راهها و ابزارهايي را كه براي بهبود نقش سازمان ملل در پايان دادن به نقض حقوق بشر در جهان مؤثر است، مورد بررسي فوري قرار دهد. رهآورد اين تلاش، پيدايش دستورالعملهاي هماهنگيِ زير بوده است: (12) ـ دستورالعمل هماهنگي 1235: اين رويه يا دستورالعملِ هماهنگي، از سوي شوراي اقتصادي ـ اجتماعي، جهت بررسي وضعيت حقوق بشر بر طبق قطعنامه شماره 1235 در سال 1967 ميلادي تدوين گرديد. شوراي اقتصادي ـ اجتماعيِ سازمان ملل، ضمن استقبال از تصميم كميسيون حقوق بشر براي بررسي سالانه وضعيت حقوق بشر، به اين كميسيون و نيز كميسيون فرعي اجازه ميدهد تا اطلاعات مربوط به نقض گسترده حقوق بشر و آزاديهاي اساسي را بررسي كند. اين اجازه كه از سوي شوراي اقتصادي ـ اجتماعي، براي كميسيون حقوق بشر و كميسيون فرعي صادر ميشود، از سويي به دليل آن كه در انتخاب اعضاي شوراي اقتصادي، اجتماعي و اعضاي مجمع عموميسازمان ملل متحد، كه نمايندگان دولتها (حاكميتها) هستند، نقش داشته حائز اهميت است و از سوي ديگر، اهميت و جايگاه رفيع اين حقوق را به آن دليل آشكار ميسازد كه جامعه جهاني خواهان بررسي سالانه و مستمر حقوق بشر در قلمرو داخلي كشورها است، اين امر با تصميم شورا مبني بر ارسال موارد مقتضي از سوي كميسيون به شورا و بررسي وضعيتهاي خاص و نيز وضعيتهايي كه دولتها و سازمانهاي بينالملليِ غير دولتي مطرح ميسازند، نمايان ميگردد. بر اين اساس، كميسيون در بررسي خود ضمن درخواست اطلاعات از موضوع و احيانا ديدار از محل، وظيفه خويش را، كه همانا بررسي سالانه وضعيت حقوق بشر و ارسال گزارش به شورا است، انجام ميدهد. ـ دستورالعمل هماهنگي 1503: اين دستورالعمل به موجب قطعنامه شماره 1503، در سال 1970 ميلادي به وسيله شوراي اقتصادي ـ اجتماعيِ سازمان ملل تدوين گرديد و بر خلاف دستورالعمل 1235، كه تنها به اطلاعرساني اكتفا ميكرد، به كميسيون فرعي راجع به جلوگيري از تبعيض و حمايت از اقليتها اجازه داده است تا گروه كاريِ 5 نفره تشكيل دهد و هر سال يكبار پيش از اجلاس كميسيون فرعي، ضمن تشكيل جلسات، به بررسي اطلاعات، گزارشها و جوابيه دولتها بپردازد. نكته بسيار با اهميت در اين تحقيق آن است كه بر پايه اين دستورالعمل، كميسيون حق دارد ضمن بررسي موضوعِ حقوق بشر، از دولت توضيح بخواهد و اقدام به تهيه توصيه نامه براي كميسيون نمايد. پرسشي كه باقي ميماند آن است كه آيا بازرسان و محققان ذي ربط، براساس موازين عدالت رفتار ميكنند؟ آيا ارسال گزارش از سوي گروههاي كاري و استفاده از دستورالعملهاي مذكور، به عنوان اهرمهايي براي حمايت بينالمللي از حقوق بشر در كشورها، به خصوص كشورهاي جهان سوم، به صورت عادلانه انجام ميگيرد؟ پاسخ به اين پرسش، نياز به استدلال زيادي ندارد؛ زيرا با اندك تأملي بر وضعيت اسفبار و تبعيضآميزِ موجود در عرصه جهاني درباره حمايت از حقوق بشر، مانند آنچه در كشورهاي افغانستان و عراق در حال انجام است، روشن ميشود كه از ساختارهاي مزبور، تاكنون به گونه شايستهاي استفاده نشده است. آنچه در اين نوشتار بررسي ميشود، نمونههايي از نقض آشكار و مستمر حقوق بشر از سوي رژيم غاصب اسرائيل است كه در ساليان متمادي انجام گرفته است. عدالت و چالش آن با اعمال حق وتو شوراي امنيت، ارگان دائميسازمان ملل و ركن اصلي آن، كه از 11 عضو تشكيل ميشود و پنج عضو دائمي آن آمريكا، روسيه، انگلستان، فرانسه و چين ميباشند، مسؤول حفظ و نگهداري صلح در دنيا و تأمين امنيت بينالمللي است. تصميمات شورا بايد با اكثريت 7 عضو اتخاذ شود كه 5 رأي آن، با حق وتوي اختصاصي، متعلق به دول بزرگ است، از طرفي هم شورا نميتواند هيچ تصميمي عليه اراده يكي از دول بزرگ اتخاذ نمايد. (13) استفاده از حق وتو به وسيله قدرتهاي بزرگ، در مواردي كه به طور مستقيم مسأله مربوط به خود آنها است؛ مانند وتوي شوروي در مورد افغانستان يا وتوي آمريكا در مورد ويتنام، بسيار طبيعي جلوه ميكند؛ اما از آنجا كه اين حكومتهاي استعمارگر به همه جهان چشم طمع دوختهاند، وقتي از حق وتو در بسياري از موارد ديگر هم استفاده ميكنند، اوّلاً ماهيت عملكرد خلاف عدالتِ آنان به روشني نمايان ميشود و ثانيا واقعيت وجودي سازمان ملل به خوبي آشكار ميگردد. (14) براي نمونه: ـ درخواست تحريم كشور آفريقاي جنوبي، به پيشنهاد كشورهاي آفريقايي، به سبب قصور آن كشور در دادن استقلال به ناميبيا، به وسيله كشورهاي آمريكا، انگليس و فرانسه وتو شد! ـ درخواست 120 كشور عضو سازمان ملل متحد در تحريم اقتصادي و نفتي كشور آفريقاي جنوبي، كه در كنفرانس پاريس ابراز شد، با شركت نكردن آمريكا، انگلستان، فرانسه و ژاپن در اين تحريم، به نتيجه نرسيد. ـ ايالات متحده در سال 1986 نزد ديوان بينالمللي دادگستري، به علت طرح دعوي آمريكا ـ نيكاراگوئه، به دليل آن كه ميتوانست به كرات تصميمات شوراي امنيت را وتو كند، ناقض قطعنامههاي شوراي امنيت شناخته نشد و در مورد پاناما نيز با وتو كردن تصميمات شوراي امنيت، ناقض قطعنامهها تلقي نگرديد. ـ گشايش كنفرانس سازمان ملل به منظور ايجاد صندوقي براي آوارگان آفريقايي در ژنو، به دليل اختلاف آمريكا و بعضي از كشورهاي عربي برسر حضور صهيونيستها، به تعويق افتاد؛ زيرا آمريكا تهديد كرده بود كه اگر از حضور اسرائيل جلوگيري شود و فقط به آن نقش ناظر داده شود؛ چنانكه كشورهاي عربي خواستهاند، از بر پايي كنفرانس مزبور جلوگيري ميكند. ـ موضوع استفاده از حق وتو به وسيله آمريكا، در مسائلي كه مربوط به رژيم اشغالگر اسرائيل بوده، از حد تكرار و تواتر گذشته و به صورت يك شيوه عادي در شوراي امنيت سازمان ملل متحد در آمده است. آنجا كه نفع رژيم غاصب اسرائيل در كار است، نيروهاي سازمان ملل با پشتيبانيِ بينالملليِ قدرتهاي بزرگ؛ به خصوص دولت آمريكا، به سرعت وارد كار شده و به زور سلاح، كارها را از پيش ميبرند، ولي آنجا كه جريان به ضرر رژيم نامشروع صهيونيستي باشد، قطعنامههاي مكرر صادر ميشود و رژيم مزبور بدون توجه به قطعنامههاي صادر شده و مخالفت افكار عموميِ جهاني، به اقدامات سركوبگرايانه و خصمانه و تجاوزكارانه خود بر ضدّ مردم مظلوم فلسطين و كشورهاي همسايه، ادامه ميدهد. همانگونه كه گفته شد، حق وتو ابزاري در دست كشورهاي جهان اول است. اساسنامه ديوان كيفري بينالمللي، به شوراي امنيت اختيار ميدهد كه نه تنها پروندههاي ديوان را به خود ارجاع دهد بلكه تعقيب كيفري پروندههاي مزبور را حسب قطعنامههاي شوراي امنيت (با توجه به حق وتويي كه عضوهاي دائم شوراي امنيت دارند) به طور كلي معلّق يا متوقف كند. (15) اعطاي اين امتياز، به معناي آن است كه نيروهاي نظاميِ كشورهاي مزبور، تحت لواي سازمان ملل و به عنوان «حافظان صلح (همچنانكه در رواندا يا يوگسلاوي اتفاق افتاد) (16) در كشورهاي جهان سوم» و يا تحت عنوان «قواي ائتلافي اشغالگران» (همچنانكه پس از سرنگوني صدام حسين در كشور عراق اتفاق افتاد) ميتوانند مرتكب هر نوع تخلف حقوقي يا جرائم متعدد گردند، بدون آنكه در محكمه عدل بينالمللي محاكمه و مجازات شوند. (17) از ديگر نشانههاي حضور بازيهاي سياسيِ بينالمللي در اساسنامه ديوان كيفريِ بينالمللي، آن است كه دادستان كل، كه در پروندههاي معيني ميتواند با توجه به «منافع عدالت» (18) تعقيب كيفري را آغاز كند و يا ادامه دهد. ميتواند حسبِ مصالح سياسي و اقتصادي كشورهاي جهان اول، تصميم بگيرد چه كس يا كساني از مجرمان بينالمللي را تحت پيگرد كيفري قرار دهد و چه اشخاصي را در حريم امن قضايي رها كند. (19) اين در حالي است كه بسياري از جرائم يا معاونت در جرائم، قابل پيگيري كيفري؛ مانند مشاركت يا معاونت بسياري از شركتهاي بزرگ چند مليتي جهان اول با شركتها يا سازمانهاي جهان سوم در عمليات نسل كشي يا جرائم ضد بشري، در اساسنامه ديوان كيفري بينالمللي پيش بيني نشده است. عدالت و جنگ همه جانبه بر ضد تروريسم پس از واقعه 11 سپتامبر، تصميمات عجولانه دولتمردان آمريكا و بيشتر كشورهاي دنيا، تغييرات سريعي در حوزه حقوق داخلي كشورها و نيز حقوق بينالملل، جهت مبارزه با اقدامات تروريستي ايجاد كرد؛ به حدي كه خيلي از كشورها، كه سابقه تلخ نقض حقوق بشر را داشتهاند، واقعه مزبور را بهانهاي براي تخلّفات بسيار خود قرار دادند و به نقض حقوقبشر در مورد اقليتهاي ساكن در كشورهاي خود پرداختند؛ براي نمونه، دولت آمريكا با اسيران جنگي افغانستان طبق مقررات كنوانسيون ژنو برخورد نكرد و جنگ بر ضدّ تروريسم را بهانهاي در اِعمال خشونتهاي ناروا، محروميتهاي غير مشروع و نقض تعهدات بينالمللي كنوانسيون مزبور قرار داد. طبقهبندي كشورها به «كشورهاي خير» و «كشورهاي شر»، «كشورهاي دوست» و «كشورهاي محور شر» (20) كه در ترمينولوژي حاكم رفتاري دولت مردان آمريكا قرار گرفت و همچنين استفاده از زبان جنگ عليه تروريستهايي كه خود دست پرورده كشورهاي قدرتمند، به ويژه دولت آمريكا ميباشند، (21) جهان موجود را مكاني ناامن و نامطمئن براي زندگي در كنار صلح و امنيت قرار داده است. امروزه حق دفاع مشروع (22) و همچنين حمايت از امنيت ملي (23) آمريكا متوجه خطرات احتمالي حملات تروريستي در داخل سرزمين گسترده آمريكا نميشود، بلكه هر نقطه از جهان و هر كشوري را شامل شود. بر اساس قطعنامه مبهم شماره 1368 مصوب 12 سپتامبر 2001 ميلادي، و تأكيد مجدد آن، در قطعنامه شماره 1373 مصوب 28 سپتامبر سال 2001 ميلادي، دولت آمريكا آمادگي خود را براي جنگ بر ضدّ هر كشوري، جهت اعمال فشار به تروريستها و يا قلع و قمع آنها، اعلام كرده است. همچنانكه بوش گفت: «جنگ ما بر ضدّ ترور.... تا زماني كه گروههاي تروريستي در جهان كشف نشوند و اعمالشان متوقف نگردد و شكست نخورند؛ پايان نخواهد يافت» (24) بر اصل «عمليات عدالت بيپايان» (25) كاخ سفيد، جنگ بر ضدّ ترور ممكن است بي پايان باشد و هيچگاه خاتمه پيدا نكند، پس براي اجراي عدالت (حسب تعريف و ادعاي خود آنها) ميتوانند از هر ابزاري در جنگ بر ضدّ ترور استفاده كنند. (26) امروزه آدمهاي عادي تفكيك ميان قانون و عدالت را بهتر درك ميكنند. اگر چه وجود حكومتها براي بقاي جوامع بشري و جلوگيري از هرج و مرج و آنارشيست امري ضروري و حياتي است و لذا حقوق وضع شده و قوانين و مقررات مدون ابزاري براي حفظ تماميت حكومت و جامعه ميباشند، اما اين بدان معني نيست هر تصميميكه حكومتها ميگيرند، منطبق با وجدان بشري، عدالت و انصاف است. به عنوان نمونه كنوانسيون اروپايي حمايت از حقوق بشر و آزاديهاي اساسي، حقوق زير را به رسميت شناخته است: (27) حق زندگي و ممنوعيت محروم كردن آدمياز حق مزبور (ماده 2) ممنوعيت استفاده از شكنجه، رفتار يا مجازات غيرانساني يا تحقيرآميز (ماده 3) ممنوعيت بردگي و كار اجباري (ماده 4) حق آزادي و امنيت فردي (ماده 5) حق محاكمه منصفانه (ماده 6) ممنوعيت عطف به ماسبق كردن حقوق كيفري (ماده 7) (28) حق احترام به زندگي خصوصي و خانوادگي، احترام به مسكن و مكاتبات (ماده 8) آزادي انديشه، وجدان، مذهب، شامل حق اظهار مذهب يا هر گونه اعتقادي در ملاء عام يا در جمع خصوصي، همچنين حق عبادت فردي، تعليم و تمرين مسائل مذهبي و اعتقادي (ماده 9) حق آزادي بيان، شامل حق دريافت و ارسال اطلاعات و تبادل ايدهها بدون هرگونه مداخلهاي (ماده 10) آزادي اجتماعات، تشكيل انجمنها، شامل حق تشكيل يا عضويت در اتحاديهها و اصناف تجاري (ماده 11) حق ازدواج و تشكيل خانواده (ماده 12) حق جبران خسارت مؤثر در حقوق داخلي و محاكم كشورهاي عضو براي ادعاهاي ناشي از نقض كنوانسيون اروپا (ماده 13) ممنوعيت تبعيض از هر نوع آن؛ مانند جنسيت، نژاد، رنگ، زبان، مذهب، انديشه سياسي يا غيره (خواه مليگرايانه يا سوسياليستي)، عضويت در اقليتهاي ملي، وضعيت اموال، تولد و يا هر وضعيت ديگر شخص (ماده 14) اگر چه رعايت مفاد كنوانسيون مزبور براي همه كشورهاي عضو اروپا لازمالاجرا است و تخلّف از مفاد آن، حق براي شهروندان كشورهاي عضو جهت اقامه دعوي بر ضدّ آن كشور در محكمه داخلي و ديوان حقوق بشر اروپايي (29) ايجاد ميكند، اما عدول از آن، خواه در قالب حق تحفّظ و يا از طريق تخلفات عملي به كرّات مشاهده ميگردد: ـ ممنوعيت دانش آموزان داراي حجاب از دانشآموزي، در كشور فرانسه و مانند آن. ـ محروميت شهروندان از حقوق اساسي به بهانه مبارزه با تروريست! (30) عدالت مقولهاي است كه بدرستي توسط افراد عادي درك ميشود، حال اگر قرار باشد دولتمردان و سياستمداران از راه حقوق موضوعه و هر بهانه ديگري؛ مانند حفظ منافع عامه، امنيت ملي، مبارزه با تروريست، دموكراسي و ليبراليستي، شهروندان خود يا ديگران را از حقوق مشروع خود بازدارند، مردم به راحتي ميان چنين اقدامات قانوني و اصولاً عدالت و انصاف تفكيك كرده و هيچگاه از روي وجدان، اعتقاد و باورهاي دروني، از چنين قوانيني اطاعت محض نخواهند كرد. عدالت و مداخلات يا تحريمهاي اقتصادي و يا اعمال فرا سرزميني قوانين داخلي مداخلات يا تحريم اقتصادي، ابزار ديگري است كه كشورهاي قدرتمند، در مورد كشورهاي ديگر به كار ميگيرند. متأسفانه شوراي امنيت سازمان ملل متحد، در موارد عديدهاي، بدون بررسي دقيق آثار مخرّب تصميمات خود، از اين ابزار براي وادار كردن كشورها، جهت رعايت حقوق بينالملل استفاده كرده است. توجه حقوقدانان بينالمللي در سالهاي اخير به اين نكته جلب شده است كه اقدامات مزبور، كه عمدتا براي حفظ منافع كشورهاي قدرتمند و بر ضدّ كشورهاي فقير، كشورهاي مسلمان و جهان سوم صورت ميگيرد، آثار مخربي بر مردم آن كشورها و زندگي روزمره آنها خواهد گذاشت. (31) مداخلات يا تحريم اقتصادي، نه تنها توسط شوراي امنيت بلكه توسط كشورهاي قدرتمند، به صورت تصميم يكجانبه؛ نظير آنچه آمريكا در مورد ايران، در طول انقلاب اسلامي ايران اعمال كرده است، صورت ميپذيرد؛ بدون آنكه در انطباق با اهداف و اصول ماده 52 منشور ملل متحد منطبق باشد. (32) بنابراين، مداخلات و تحريم اقتصادي مزبور، عمدتا براي حفظ منافع كشورهاي قدرتمند، به خصوص غربي، به صورت غيرمنصفانه و ناعادلانهاي انجام ميپذيرد. بدون شك، اين مردم مستضعف و فقير عراق، نه حاكمان وقت رژيم بعث، بودند كه از تبعات اعمال مجازات اقتصادي شوراي امنيت نسبت به عراق (كه پس از حمله عراق به كويت بيش از يك دهه به درازا كشيد)، متضرر شدند و آسيب ديدند. (33) به نظر ميرسد كشورهاي قدرتمند، در صورتي به تحريم اقتصادي كشورهاي ديگر ميپردازند كه اولاً: نفع و سود اقتصادي و سياسي بر چنين اقداماتي متصوّر باشد و در غير اين صورت غمض عين كرده، سكوت ميكنند (همچنان كه در قضيه قتل عام رواندا اتفاق افتاد) ثانيا: منافع و مصالح آنها در تعارض شديد با هم پيالگان قدرتمند خود نباشد؛ مانند آنچه كه در بحران چچن از سال 1994 ميلادي (در برابر قدرت بلامعارض سوريه)، و تبّت از سال 1950 ميلادي (در برابر قدرت بلامعارض چين) اتفاق افتاده است. اين همان چيزي است كه نويسنده، «رفتارهاي متناقض يا استانداردهاي دوگانه» (34) مينامد. (35) ـ ممنوعيت سرمايه گذاري در بخش صنايع انرژي ايران، خواستهاي است كه در قانون داماتو، از آن جهت اعمال فشار بر اين كشور استفاده شده است. بر اساس بند الف و ب ماده 5 اين قانون رييس جمهور آمريكا ملزم و متعهد است نسبت به اشخاصي كه در صنايع نفت يا گاز ايران سرمايهگذاري ميكنند و يا كالاها، خدمات و يا تكنولوژي خاصي را به ايران ميفروشند، مجازات را تحميل كند. (36) ـ دولت آمريكا بايد اشخاص و يا شركتهايي را كه در ايران، در بخش اكتشاف يا توسعه ميادين نفتي و گازي سرمايه گذاري ميكنند يا به مبادلات تجاري در اين امور ميپردازند، در فهرست سياه درج نموده و آنان را از برقراري روابط بازرگاني با اشخاص و يا شركتهاي آمريكايي و انعقاد قراردادهاي تجاري باز دارد. (37) ـ بند ج، ماده 4 اين قانون مقرر ميدارد: به استناد گزارش رسميرييس جمهور آمريكا به مجلس كنگره، از اعمال مجازات نسبت به آن دسته از اتباع كشورهايي كه متعهد گشتهاند به اقداماتي اساسي؛ مانند مجازات اقتصادي به منظور جلوگيري ايران از دستيابي به سلاحهاي مخرب و حمايت از تروريسم بينالمللي مبادرت نمايند، خودداري خواهد شد. ـ رييس جمهور آمريكا در تصميم به اين كه چه كشوري در راستاي تحقق اهداف چند جانبه قانون داماتو همكاري دارد و در نتيجه آيا مصلحت ميداند كه اعمال مجازات نسبت به آن لغو شود، صلاحيت تام خواهد داشت. ـ براساس ماده 6 قانون داماتو، رييس جمهور آمريكا بايد حداقل دو مجازات فهرست شده زير را نسبت به متخلفين از آن قانون اعمال كند: محروميت از مساعدت بانك صادرات ـ واردات آمريكا در خصوص ارائه ضمانت نامه بانكي، تأمين و يا تمديد اعتبارات صادرات كالا يا خدمات به شخص يا شركت متخلّف. محروميت از دريافت هرگونه وام از مؤسسات مالي آمريكا. محروميت از حق وارد كردن كالا به آمريكا توسط شخص يا شركت متخلف. اعمال محدوديتهاي خاص بر فعاليتهاي مؤسسات مالي آمريكا، كه به اعطاي وام و يا تهيه اعتبارات مالي تا سقف ده ميليون دلار، در يك دوره دوازده ماهه به شخص يا شركت متخلّف مبادرت ميكنند. ممنوعيت تهيه امكانات از دولت آمريكا و يا انعقاد قرارداد با آن به وسيله شخص يا شركت متخلف. امتناع از صدور پروانه صادرات و هم چنين امتناع از صدور حق صادرات و يا كمك به آن، نسبت به كالاهاي حساس يا دانش فني (تكنولوژي) به شخص يا شركت متخلّف. اگر چه تمامي مجازاتهاي پيشگفته تأثير نامطلوبي را در صحنه تجارت آزاد بينالمللي خواهد گذاشت اما به نظر ميرسد كه محروم شدن از تهيه و يا فروش كالاها در آمريكا، هم براي اتباع آمريكايي و هم اتباع غير آمريكايي بسيار گران و سخت خواهد بود. عدالت و ديوان كيفري بينالمللي اگر چه ديوان به دنبال آرمان مقدسِ حفظ نظم و صلح و امنيت بينالمللي است، ليكن به نظر ميرسد هيچگونه تضميني در اين كه ديوان بالمآل وارد بازيهاي سياسي و تمايلات قطبي جهاني نشود وجود ندارد، همچنان كه ديگر سازمانهاي بينالمللي؛ مثل سازمان ملل متحد، در سالهاي اخير از اين امر مصون نمانده، بلكه در مواردي هم از اهداف اصلي خود دور شده و متأسفانه در پي حفظ منافع قدرتهاي بزرگ جهاني برآمدند. ديگر آنكه (ديوان) از پذيرش صلاحيت خود راجع به منع و توليد و بكارگيري سلاحهاي اتمي و ديگر سلاحهاي مخرّب سرباز زده و نسبت به سلاحهاي شيميايي سكوت اختيار كرده است. به نظر ميرسد اميدي وجود ندارد كه در آينده نزديك اين موارد در قلمرو صلاحيت ديوان قرار گيرد مگر آن كه در مفاهيم كلي و مصاديق جرائم بينالمللي تجديد نظر مجدد به عمل آيد. (38) اساسنامه ديوان بينالمللي كيفري، هيچگونه تمهيد خاصي را براي مبارزه با جرائم تروريستي و قاچاق مواد مخدر نينديشيده است با آن كه اين نوع جرائم از جرائمياست كه كشورها و ملل دنيا از آن رنج ميبرند و شايد از ديرباز يكي از آرمانهاي به حقّ جامعه بينالملل، ايجاد ساختاري مناسب و صحيح جهت مبارزه با اين نوع از جرائم بود. البته اين بدان معنا نيست كه ديوان كيفري بينالمللي با دادگاههاي ملي، در خصوص مبارزه با چنين جرائمي، همكاري و معاضدت نخواهد داشت. (39) از آنجا كه براي نخستين بار نهاد دادستاني، در سطح بينالمللي مورد تجربه و آزمايش قرار ميگيرد، ايفاي صحيح نقش دادستان و در نتيجه تحقق عدالت، بدون مشكل نخواهد بود. توضيح آن كه دادستان در پيگيري دعاوي بينالمللي نبايد به هيچ نظام حقوقي خاصي وابسته باشد بلكه تنها بايد در جهت تأمين منافع بينالمللي و در دفاع از جامعه بينالمللي گام بردارد. ولي به هر حال، بروز مشكل نسبت به استقلال دادستان با وجود عوامل متعددِ نفوذ و فشار در دنياي معاصر، امري ممكن الوقوع، بلكه در شرايط كنونيِ تحكيم نظم نوين جهانيِ ادعايي و اِعمال انحصاريِ حق وتو توسط شوراي امنيت، قريب الوقوع خواهد بود. (40) اگر چه دولتمردان آمريكا از زمان تأسيس ديوان كيفري بينالمللي، پيوسته به آن به ديده بدبيني، بلكه دشمني نگاه ميكردند، اما خصومت دولتمردان آمريكا با ديوان مزبور در دوره بوش دوم، به اوج خود رسيد؛ به حدّي كه آمريكا تهديد كرده است، چنانچه شوراي امنيتِ سازمان ملل متحد تضمين ندهد كه نيروهاي نظاميآمريكا متهم به جرائم جنگي يا جرائم بر ضدّ بشريت، هرگز مورد پيگرد قانوني توسط ديوان كيفري بينالمللي قرار نگرفته و محكوم نخواهند شد، نيروهاي نظامي حافظ صلح خويش را از كشورهاي مختلف بيرون خواهد كشيد. تهديد مزبور، شوراي امنيت را وادار كرد كه حداقل به مدت 12 ماه به خواست آمريكا تسليم شود و چنين معافيتي را به مجرمان بينالمللي آمريكايي (41) و نيروهاي نظامي آمريكا بدهد. آمريكا باز هم به دنبال تمديد مدت مزبور، براي يك سال ديگر است. مضافا آن كه، امروزه حداقل با 40 كشور دنيا معاهدات دو جانبه منعقد كرده است تا آنان از تحويل نيروهاي نظاميِ متخلّف آمريكا، كه در سرزمينهايشان به جرائم جنگي، نسل كشي و ضد حقوق بشر مرتكب ميشوند، به ديوان كيفري بينالمللي خودداري كنند. (42) پيداست كه تهديدهاي آمريكا و اقدامات دو يا چند جانبه آن با كشورهاي ضعيف و ناتوانِ دنيا، اقدام غيرمنطقي، غيرعادلانه و خودخواهانه است. از طرفي هم، انعطاف پذيري سازمانهاي بينالمللي؛ مانند سازمان ملل متحد و چراغ سبز شوراي امنيت در اعطاي چنين معافيتي و اعمال استثناي تبعيض آميز نميتواند با هيچيك از اصول عدالت و انصاف منطبق باشد. فشارهاي آمريكا بر كشورهاي اروپايي نيز براي تن دادن آنان به اين خواسته، ادامه دارد و اين در حالي است كه برخي از كشورهاي بالكان؛ مانند كرواسي متقاعد شدهاند در صورتي نيروهاي حافظ صلح آمريكايي را بپذيرند كه مصونيت تعقيب كيفري به آنها اعطا شود. درخواست وقيحانه آمريكا، كه مصداق بارز عدول از اصول حقوق بينالملل ميباشد و اصل تساوي حاكميت دولتها را، كه اصل پذيرفته شده منشور سازمان ملل متحد است، مخدوش ميكند و از مصاديق تبعيض در روابط بينالملليِ كشورها تلقي ميگردد، نه تنها شامل نيروهاي نظامي آمريكا است بلكه اتباع عادي آمريكا در آن كشورها را نيز در بر ميگيرد، موضوعي كه حتي دولتهاي اروپايي را، كه پيوسته در سياستهاي خود با آمريكا مماشات ميكنند، برآشفته و به مخالفت صريح با درخواست آمريكا برخاستهاند. (43) خلاصه آنكه، مداخلات بشر دوستانه جهت حمايت از مردم يك كشور، يا همچنانكه ادعا ميشود جهت استقرار دموكراسي و آزادي، نميتواند با اعمال مجرمانه و نقض قوانين حقوق بشر صورت پذيرد. عمده دليلي كه آمريكا را در موضع خصمانه در برابر محكمه بينالمللي كيفري يوگسلاويِ سابق (44) و همچنين ديوان كيفري بينالمللي (45) قرار داد، آن بود كه عمليات نظامي آمريكا در كشورهاي مختلف به بهانه مداخلات بشر دوستانه، پيوسته با نقض حقوق بشر و ارتكاب اعمال مجرمانه انجام ميشود. لذا دولت آمريكا در برخورد دوگانه، ضمن مخالفت با تعقيب كيفري محاكم بينالمللي، براي نيروهاي نظاميخويش حاشيه امني جهت ارتكاب هر گونه جرم يا تخلّف قائل است. 1. دكتراي حقوق بين الملل از دانشگاه شفيلد انگلستان و استاديار دانشگاه در رشته حقوق بينالملل. 2. نظير آدولف لاسون ( A.lasson ) سالهاي (1823_1917)؛ لوديگ گومپلويچ L.gumplowicz )) سالهاي (1838_1909)؛ آندرس ويلهلم لونداشت ( A.V.lundstedt ) سالهاي (1882_1952) ؛ كارل اوليوكرونا( K.olivecrona ) سالهاي (1897_1980). توسيديد (400 ـ460 ق.م.)، مورخ نامدار يوناني معتقد است كه فقط "زور" حاكم بر روابط دولتهاست. باروخ اسپينوزا(1677 ـ1623) نيز در رساله الهيات و سياست(1670)، پيمانهاي بينالمللي را فقط در صورتي معتبر دانسته است كه با منافع دولتها معارض نباشد، بر اين اساس وي در نظريه خود منفعت هر دولت را بر هر چيزي مقدم دانسته است. .3 Truyol Y serra A, Economica, Histoire du droit international Public ; 1995, p.13 Normative . 4. فلسفي، هدايت الله، حقوق بينالملل معاهدات، مقدمه تحليلي، نشرِ ني، سال 1379 5. افلاطون در كتاب جمهوري از قول ترازيماخوس ميگويد: «هر حكومت، هر قانوني را با در نظر گرفتن منافع خود وضع ميكند. حكومت دموكراسي منافع عموم مردم را در نظر ميگيرد، وحكومت استبدادي منافع حاكم مستبد را. حكومتهاي ديگر نيز مطابق همين قاعده عمل ميكنند و با وضع قانون آنچه به نفع حاكم تشخيص دهند، حق مينامند و از همه مردمان ميخواهند كه آن را محترم بشمارند و كسي را كه از آن سر بپيچد، قانون شكن و ظالم نام ميدهند و به كيفر ميرسانند. بنابراين... در هر كشور حق و عدالت چيزي است كه براي حكومت آن كشور سودمند باشد و چون همه كشورها قدرت در دست حكومت است، از اين رو اگر نيك بنگري خواهي ديد كه عدالت در همه جا يك چيز بيش نيست: چيزي كه براي قوي سودمند باشد.» افلاطون، جمهوري، كتاب نخست، ترجمه: لطفي، م. ح. دوره آثار افلاطون، ج 2، خوارزمي، تهران، سال 1367، صص 885ـ 886 6.نظير جان آوستين (1790ـ1859) و جيمز لوريمر (1818ـ 1890). 7. . sui generic .فليكس سومولو( F.somolo ) سالهاي 1873_1920 .8 Truyol Y serra A, Economica, Histoire du droit international public,.1995,p.142_143 9. عام الشمول جهاني ( Grand universalism ) 10. خاص الشمول ملي ( National particularism ) .11 UNITED NATIONS DEVELOPMENT PROGRAMME _ UNDP (1990): Human Development Report 1990. NEW YORK: Oxford university press . .12( xL11) ecosoc resolution 1235. processes and participants: THE 1235 procedure-. inintergovernmentol enforcement UN system.op.cit.p.388,(1967 ) 13.رحماني، شمس الدين، ماهيت سازمان ملل، نشر باختران، محراب قم، 1365 .14 bardo fassbender, UN security Council reform and the Right of veto: A Constitutional perspective 316 (1998 ). 15. ابراهيمي، سيدنصرالله، درامدي بر تأسيس دادگاه كيفري بينالمللي و ارزيابي اساسنامه آن، مجله حقوقي دفتر خدمات حقوقي بينالمللي جمهوري اسلامي ايران، شماره 23، سال 1377 16. نسل كشي و كشتار دسته جمعي در رواندا به سال 1994 ميلادي مورد غفلت و بي تفاوتي كامل جامعه بينالمللي قرار گرفت، و مردم آن سرزمين در مقابل چشمهاي خيره شده جهاني قتل عام شدند. در سال 1995 ميلادي نيز مردم شهر سربرنيكا ( srebrenica ) بوسنيا در مقابل چشمان خيره كننده نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل متحد شاهد نقض صريح حقوق بشر و اعمال تجاوزكارانه در منطقه معروف به منطقه تحت حفاظت امنيتي ( safe_haven ) سازمان ملل شدند، و نيروهاي مزبور هيچ اقدام پيش گيرانه نكرده و در برابر ظلم و ستمهاي بعمل آمده سكوت كردند. رجوع كنيد به: Eoghan McSWeeny; The Doctrine of Humanitarian Intervention: A Double standard ? http://colr.ucc.ie/2003viiil .17 see Amnesty international, international Criminal Court: US efforts to obtain impunity for genocide, crimes against humanity and war crimes, AL index : IOR 40/025/2002, August 2002; international Criminal court: THE need for the european union to take more effective steps toprevent members from signing US impunity agreements, AL index: IOR 40/030/2002; Colum lynch, U.S. seeks court immunity for E.timor peasekeepers, washington post, 16 may 2002(the story was written on 15 may 2002). christopher keith hall, the first five sessions of the UN preparatory commission for the international criminal court, 94 AM.g.int(1l.788 (2000); secretary rumsfeld statement on the ICC Treaty, NO . 233_02, 6 may 2002 (obtainable from: http://www.amicc.org); colum. lynch , U.S.peaeekeepers May Leave E.Timor- Immunity sought from war crimes court , washington post, 18 may 2002 (the story was written on 17 may 2002 ). 18. `` the interests of justice توضيح آنكه تفسير و تطبيق مصاديق توسط دادستان كل انجام ميپذيرد و با توجه به اينكه اصولاً دادستانهاي مزبور از كشورهاي جهان اول انتخاب شده و يا دست پروردههاي جهان سوم آنها اين ماموريت را ايفا ميكند مشخص ميگردد كه چه حد از مصلحت خواهيها و رعايت منافع يكجانبه در مرحله عمل اتفاق ميافتد. 19.ابراهيمي، سيد نصرالله، درامدي بر تأسيس دادگاه كيفري بينالمللي و ارزيابي اساسنامه آن، مجله حقوقي دفتر خدمات حقوقي بينالمللي جمهوري اسلامي ايران، شماره 23، سال 1377 .20 A×IS OF EVIL 21. آمريكا از تروريسمهاي بينالمللي نظير اسامه بن لادن عليه اتحاد جماهير شوروي سابق؛ از UCK ابتدا عليه يوگسلاوي و آنگاه عليه حكومت مقدونيه، و همچنين از كنتراها عليه دولت نيكاراگوا؛ سازمان منافقين ايران بر عليه جمهوري اسلامي ايران استفاده كرده است. .22 self_defence .23 National security .24 eoghan mcsweeny; the doctrine of humanitarian intervention: A Double standard? http://colr.ucc.ie/2003 viiil . .25 operation infinite justice . .26 Eoghan mcsweeny; the doctrine of humanitarian intervention: A Doubele standard? http://colr.ucc.ie/2003 viiil . .27 ( European convention for the protection of human rights and fundamental freedoms ) را كه يك معاهده بينالمللي شوراي اروپا ( an international treaty of the council of europe )محسوب ميشود را در داخل سرزمين بريتانيا تصويب كرد حقوق بشر بريتانيا مصوب 1998 ميلادي كه در اكتبر 2000 نافذ و لازم الاجرا شد.( human rightsact 1998(HRA) (HRA ) 28. لازم به ذكر است اين ماده توسط كميته حقوق بشر سازمان ملل متحد ( united nations human rights committee ) رد شده است. البته علت اصرار اروپاييها براي درج چنين مقررهاي آن بود كه برخي از اتباع كشورهاي عضو اروپايي نظير بريتانيا، فرانسه، بلژيك، هلند، اسپانيا، و پرتغال قبل از لازم الاجرا شدن كنوانسيون اروپايي در كشورهاي ديگر به جرائم ضد حقوق بشر مرتكب شده بودند. بديهي است با عطف به ما سبق نشدن آنها از چنگ قانون نجات پيدا خواهند كرد. چنين وضعيتي نسبت به اتباع امريكا در كشورهاي ديگر نيز صادق است. .29 European court of human rights . 30.از قبيل قانون تروريستي بريتانيا ( Terrorism Act ) مصوب 2000 ميلادي و همچنين قانون جديد ضد تروريست، جرم و امنيت مصوب سال 2001 ميلادي ( Anti-Terrorism,crime and security Act 2001 .) به عنوان مثال، قانون جديد ضد تروريستي بريتانيا دست وزارت كشور را باز ميگذارد در اينكه فرد مظنون به اعمال تروريستي را بدون تفهيم اتهام و براي يك دوره نامحدود و نامعني باز داشت كند به شرطي كه مظنون مزبور به طور منطقي!! به عنوان تروريست بينالمللي مظنون باشد. .31 Eoghan MCSWeeny; the doctrine of humanitarian intervention:A double standard? http://colr.ucc.ie/2003viiil . .32 Eoghan MCSWEEny, the doctrine of humanitarian intervention: A double standard? http://colr.ucc.ie/2003viiil . 33. بعنوان مثال در زمان تحريم اقتصادي آمريكا عليه عراق، روزانه صدها عراقي به خاطر نوشيدن آبهاي آلوده، كمبود داروهاي ضروري و حياتي، و محروم شدن از امكانات اوليه بهداشتي و زندگي ميمردند. .34 Double standard . .35 Eoghan McSweeny; the Doctrine of Humanitarian intervention: A Double Standard? http://colr.ucc.ie/2003viiil . 36. ابراهيمي، سيد نصراللّه، اعمال فراسرزميني قوانين داخلي و آثار (با ارجاع ويژه به قوانين هلمزبرتون و داماتو) مجله مجتمع آموزش عالي قم، ش 7ـ8، سال 1379 37. همان. 38. ابراهيمي، سيد نصرالله، درامدي بر تأسيس دادگاه كيفري بينالمللي و ارزيابي اساسنامه آن، مجله حقوقي دفتر خدمات حقوقي بينالمللي جمهوري اسلامي ايران، شماره 23، سال 1377 39. همان. 40. همان. 41. اتباع آمريكايي در كشورهاي مختلف به جناياتي دست زدهاند كه اگر ديوان كيفري بينالمللي صلاحيت تعقيب كيفري آنها را ميداشت مرحمي بر زخمهاي وارده بر ملل دنيا ميشد. بعنوان مثال دولت هند كه تلاش وي در استرداد وارن آندرسون ( warren anderson ) رييس union carbide به عنوان مسؤول كشتار 16000 هندي در شهر بوپال در نتيجه نشت گاز در سال 1984، ميتوانست از طريق ديوان كيفري بينالمللي اقدام كند. .42 http://news.bbc.co.uk/2/hi/americas/2983066.stm. see Amnesty International, International criminal court: us efforts to obtain impunity for genocide, crimes against humanity and war crimes, Al index: IOR 40/025/2002 , August 2002; international criminal court: the need for the European union to take more effective steps to prevent members from signing US impunity agreements, AL index: ior 40/030/2002 . .43 Colum Lynch, U.S. Seeks Court Immunity for E.T.imor peacekeepers , washington post, 16 may 2002 (the story was written on 15 may 2002). christopher keith Hall, the first five sessions of the UN preparatory commission for the International Criminal court, 94 Am.J.Int(I L.788(2000); Secretary Statement on the ICC Treaty, No. 233-02, 6 May 2002 (obtainable From: http://WWW.amacc.org ); colum Lynch, U.S. peace Keepers May Leaye E.Timor-Immunity sought From War crimes Court, Wash in Jton post, 18 May 2002 (the story was written on 17 May 2002); Http://news. bbc.co. uk/2/hi/americas/ 2983066.stm . .44 International Criminal Tribunal for the former Yugoslavia(ICTY ) .45 International Criminal Court(ICC )