آغاز كتاب و منتخب يكى از داستان هاى هشت بهشت - از هشت بهشت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هشت بهشت - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آغاز كتاب و منتخب يكى از داستان هاى هشت بهشت





  • چون تمناى آن تماشا داشت
    گفت بهرام كارزو داريم
    نازنين را كه آن همه رم و رام
    زان تمناى شه كه در خور يافت
    گشت همراه شير گيرى شاه
    چو زد آهو بسى و گور انداخت
    آهوان رميده با دل ريش
    چو سوى خويش خواندشان به سرود
    در زمان كان نفس فرو بردند
    چون دمى ديده ها بهم بستند
    زان نمونه كه شرح نتوان داد
    ديد شه نيز سحرمندى او
    ليكن آورد همچو طراران
    كاين چنين ها بسى است اندر دهر
    كاردانى به كشورى نبود
    در شكر خنده شد بت شيرين
    زيركان در هنر بوند تمام
    شاه آواز آشنا بشناخت
    داد منزل به جان مشتاقش زد ز عذر گناه خود نفسى
    زد ز عذر گناه خود نفسى



  • رفت جائى كه آن تمنا داشت
    كه هنرهات پيش چشم آريم
    بود بهر شكنجه ى بهرام
    جاى جولان خويشتن دريافت
    نازند راه آوان زان راه
    لحن آهو نواز را بنواخت
    پاى كوبان درامدند ز پيش
    پرده خواب راست كرد به رود
    همه خفتند گوئيا مردند
    ساخت آن جسته را كه برجستند
    زنده را كشت و كشته را جان داد
    بست چشمش ز چشم بندى او
    بر گهر طعنه ى خريداران
    هر كسى دارد از طلسمى بهر
    كه ازو كار دانترى نبود
    گفت آرى از ان ما همه اين
    ليك بهتر زمانه از بهرام
    ناوكش را نشانه ى جان ساخت
    در برآورد چون به غلطاقش عذرهاى گذشته خواست بسى
    عذرهاى گذشته خواست بسى


/ 16