آغاز كتاب و منتخب يكى از داستان هاى هشت بهشت - از هشت بهشت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هشت بهشت - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آغاز كتاب و منتخب يكى از داستان هاى هشت بهشت





  • هر چه در وى دويد مور به جهد
    وانچه سويش مگس نمود هجوم
    آن چنان ديدمش كه گشت يقين
    گشت پيدا ز پهلوى زانو
    گفت سوم كه راى من بنهفت
    كاندران جاى كان جمازه نشين
    گفتم اين حامل گرانبار است
    شاه كز هر سه تن شنيد جواب
    هر يكى را به صد نوا و نواخت
    زان نمو دارد ور بيني شان
    منزلى دادشان درون سراى
    دل چو گشتيش فارغ از همه كار
    با حريفان تو و به تنهائى
    گوش كردى دم نهانى شان
    آنگهى گفت جمله را خندان
    با شما دوستان با تميز
    با شما عيش موجب هنر است
    ليك گردنده ى جهان پيماى
    ازين نمط خواست عذرها بسيار هر سه از بخت شادمانه ى خويش
    هر سه از بخت شادمانه ى خويش



  • حكم كردم كه روغن است نه شهد
    به فراست شد انگبين معلوم
    ار زانو شتر به زمين
    نقش نعلين هاى كدبانو
    زان سبب حامل و گرانش گفت
    بر جمازه سوار شد ز زمين
    كزمين خاستنش دشوار است
    بنده شد زان فراستى به صواب
    ساخت برگى چنان كه بايد ساخت
    كرد رغبت به همنشيني شان
    تا بود نزدشان به خلوت جاى
    تازه كردى نشاط را بازار
    باده خوردى به مجلس آرائى
    بهره جستى ز كارداني شان
    كافرين بر شما خردمندان
    يافتم بهره مندى از همه چيز
    هر چه پيش است سود بيشتر است
    نتوان بند كرد در يك جاى
    بس بهر يك سپرد صد دينار ره گرفتند سوى خانه خويش ...
    ره گرفتند سوى خانه خويش ...


/ 16