آغاز كتاب و منتخب يكى از داستان هاى هشت بهشت - از هشت بهشت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

از هشت بهشت - نسخه متنی

امیرخسرو دهلوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آغاز كتاب و منتخب يكى از داستان هاى هشت بهشت





  • با مدادان كه اين غزاله ى نور
    شاه بهرام هم به عادت خويش
    اشقر خاص زير ران آورد
    نازنين را به همركيبى خويش
    شاه بهرام و ترك بهرامى
    هر دو پويه زنان به راه شدند
    زين ميان ناگه از كرانه ى دشت
    گفت با شه غزال شير انداز
    هر يكى را ز تو چنان جويم
    ناوكى زن بر آهوى ساده
    شاه دريافت خورده دانى او
    به خدنگى دو شاخ از آهوى نر
    ضربه فرق او از انسان راند
    كار نر چو به مادگى پرداخت
    دو يك انداز را بهم پيوست
    هر دو در سر چنان نشاندش غرق
    زان دو شرط هنر كه در خورد كرد
    كرد چون خواهش صنم همه راست
    پاسخش داد ماه نوش لبان اين هنر قدت خداوندى
    اين هنر قدت خداوندى



  • مشك شب را نهفت در كافور
    توسنان شكار جست به پيش
    لرزه در باد مهرگان آورد
    كرد همراه ناشكيبى خويش
    كرده صيدش بصد دلارامى
    صيد جويان به صيدگاه شدند
    آهوئى چند پيش شاه گذشت
    كاهو آمد به سوى شير فراز
    كانچنان افگنى كه من گويم
    كه شود ماده نر نرش ماده
    تاخت مركب به هم عنانى او
    برد زانگونه كو نداشت خبر
    كه ازو تا به ماده فرق نماند
    سوى ماده كه نر كند در تاخت
    بس بر آهو روانه كرد ز شست
    كه دو شاخ پديد كرد ز فرق
    كرد نر ماده ماده را نر كرد
    از وى انصاف آن هنر درخواست
    كى كمال تو عقده بند زبان جادويى بود نى هنرمندى
    جادويى بود نى هنرمندى


/ 16