كعبه و حج در قرآن (سيرى در آيات حج) - نیم نگاهی به حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نیم نگاهی به حج - نسخه متنی

اصغر قائدان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


كعبه و حج در قرآن (سيرى در آيات حج)

قرآن كريم آيينه تمام نمى حج است. در اين كتاب آسمانى ، بندگان خداوند به انجام يكى از واجبات الهى با فراخوانى منادى بزرگ توحيدى ; يعنى ابراهيم خليل عـ مأمور شدهاند: «وَأَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالا وَعَلَى كُلِّ ضَامِر يَأْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيق.»

قرآن كريم فلسفه بنى كعبه و انجام حج را چنين تشريح مى سازد:

«إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ ... وَللهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنْ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللهَ غَنِى عَنِ الْعَالَمِينَ.»

در اين آيات، كعبه اوّلين خانهى معرفى شده كه خداوند آن را مخصوص (پرستش) مردم قرار داده و در حقيقت اين آيات بيانگر آن است كه بر خلاف ادعى يهود، ـ كه بيت المقدس را نخستين قبله مى دانند ـ كعبه يا بيت، اولين خانهى است كه خداوند برى عبادت و طواف بندگان بر روى زمين بنا فرموده است. در آيات ديگرى لفظ «بيت» در كنار «كعبه» آمده است كه هر دو مترادف يكديگر مى باشند: «جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامِ قِيَاماً لِلنَّاسِ.»(3) در آيه 96 سوره آل عمران نيز لفظ بيت به معنى كعبه است كه خداوند آن را مبارك و هدايتگر جهانيان گردانيده است. در ادامه آيه ياد شده، حجِّ اين بيت، برى كسانى كه استطاعت و توان مادى و عقلى داشته باشند واجب گرديده است.

در آيات مختلفى ، از تاريخ و چگونگى بازسازى كعبه به وسيله حضرت ابراهيم عـ سخن به ميان آمده است.

«وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلَ رَبُّنَا وَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.»

سرزمينى كه هيچ نشانى از آبادانى در آن نبوده سكونت مى دهد. در اين آيه به وجود كعبه قبل از حضرت ابراهيم عـ نيز به وضوح اشاره شده است «عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ» يعنى آنان را در كنار خانه و حرم تو سكونت دادم و يا اين كه آن حضرت در پاسخ به هاجر كه مى گفت: «اِلى مَنْ تَدَعْنِي؟» ما را به كه مى سپارى ؟

فرمود: «اِلَى رَبِّ هَذِهِ الْبَنِيَّةِ» ونيز در آيه ديگرى به مكان بيت اشاره شده است كه از قبل وجود داشته و خداوند آن را به ابراهيم عـ نشان داده است: «وَإِذْ بَوَّأْنَا لاِِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لاَ تُشْرِكَ بِي شَيْئاً»(6) پس بايد گفت سابقه وجود اين خانه به دورانهى متمادى قبل از ابراهيم عـ مى رسد كه به گفته مورخان، بايد بانى اوليه آن را حضرت آدم عـ دانست.

پس از ساختن كعبه، حضرت ابراهيم عـ از خداوند اجرت و پاداش خود را از انجام اين مأموريت، چنين مى خواهد: «رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ.»

خواستههى ابراهيم خليل عـ از خداوند در اين آيه چنين است:

1 ـ اقامه نماز در كنار بيت

2 ـ جذب قلوب و توجه گروهى از مردم، نه همه آنانـ سوى اين بيت

3 ـ روزى گرفتن بندگان خدا از قِبَل اين بيت; و نيز در جى ديگرى آن حضرت از خداوند امنيت اين شهر و سرزمين را مى طلبد: «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدِ آمِناً.»(8) ديرى نپاييد كه خداوند باريتعالى دعاهى حضرت ابراهيم عـ را مقرون به اجابت فرمود;

زيرا به قدرت الهى چاه زمزم زير پاهى اسماعيل شيرخوار فوران كرد و آب كه مايه حيات اين سرزمين غير ذى زرع بود بزودى آن را آبادان ساخت، پرندگان و حيوانات در كنار آن گرد آمده و قبايل جرهم نيز در كنار آن فرود آمدند. اين سرزمين خشك و سوزان به يك «بلد» يعنى شهر قابل سكونت و امن تبديل شد كه مسأله امنيت آن نيز در جى جى قرآن مطرح شده است.

«أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا حَرَماً آمِناً وَيَتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أَفَبِالْبَاطِلِ يُؤْمِنُونَ وَبِنِعْمَةِ اللهِ يَكْفُرُونَ»(9) ميهمانان و زائران بيت الله بايد از امنيت برخوردار باشند. امنيتى كه در سرتاسر شبه جزيره بخاطر عصبيت جاهلى معنا و مفهومى نداشت و خداوند در اين آيات به امنيت اين سرزمين بدين گونه اشاره مى كند كه آدمها در خارج از حرم و مكه ربوده مى شوند «يَتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ» و امنيتى در اطراف حرم وجود ندارد ولى در حرم الهى همه چيز; انسان، حيوان و حتى گياه بايد در امنيت باشد.

الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَديكُمْ...»(12) همچنين مسأله قربانى و حلق و يا فديه دادن در مقابل آن نيز بطور كامل در اين آيات تشريح شده است: «وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ للهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تُحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِن صِيَام أَوْ صَدَقَة أَوْ نُسُك ...»(13).

نشانهها و آيات خداوندى در حرم امن الهى نيز در آيات ديگرى آمده است كه عمدهترين آن «مقام ابراهيم» است كه بندگان خداوند مأمور شدهاند در كنار و يا پشت آن نماز گزارند. ابراهيم عـ هنگام ساخت و بازسازى كعبه و يا هنگام فراخوانى مردم به سوى حج «هَلِمُّوا إِلَى الْحَجِّ» بر سنگى از كوه ابوقبيس ايستاد و به قدرت الهى آن سنگ بگونهى نرم شد كه جى پى آن حضرت بر آن فرو رفت و اين يكى از نشانههى خداوند است كه در سوره آل عمران آيه 97 آمده است: «فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِناً» مقام ابراهيم كه اكنون در 13 مترى كعبه قرار دارد و نيز مسأله امنيت حرم در اين آيه از نشانههى روشن الهى است.

مفسران چاه زمزم را نيز از نشانههى ياد شده دانستهاند كه آب آن هزاران سال است به رغم خشكسالى اين سرزمين، همچنان مى جوشد و از معجزات ديگر آن اين كه فاسد نمى شود.

مفسران مشعرالحرام و وجود سنگريزههى فراوان در آن برى رمى جمرات كه هزاران سال است تمام شدنى نيست و يا حجرالاسود را كه ياقوتى سفيد از بهشت خداوندى است از آيات بينات اين سرزمين مقدس دانستهاند.

/ 6