بيگمان «احرام» از مهمترين واجبات حج است و بخش قابل توجهي از مبحث حج را تشكيل ميدهد. فقيهان شيعه هماره از آن سخن گفتهاند. اما از موضوعاتي كه كمتر بدان پرداختهاند و حدود و قلمرو آن را ـ آنگونه كه درخور و شايسته است ـ تبيين نكردهاند، حقيقت و ماهيّت احرام است. بسيار مناسب بود كه پيش از بحث از احكام احرام، تعريفي از آن ارائه ميشد و حقيقت آن براي خواننده روشن ميگشت. جز گروه اندكي از فقها بدينگونه عمل نكردهاند و اگر از تعريف آن سخني گفتهاند، تنها به دليل پيش آمدن مناسبتي و يا تطفّلا بوده است. مرحوم نراقي در اين باره مينويسد: «فههُنا أربعة أبحاث نذكر بعد مقدمة لابدّ من تقديمها نبيّن فيها معني الإحراما وحقيقته وما به يتحقق فإن كلام القوم في هذا المرام غير منقح جدّاً.» 1 آنگاه نظر خود را درباره حقيقت احرام به تفصيل ارائه ميدهد. جاي تأسف است كه جناب صاحب جواهر فشردهاي از نظر مبارك وي را پيش از ورود به بحث احرام ميآورد اما با سردي كامل با آن برخورد كرده و آن بحث را چندان سودمند نميداند.2 به نظر ميرسد همانگونه كه صاحب مستند بدان اشارت كرد، پژوهشي درخور، در حقيقت احرام انجام نشده، از اين رو تحقيقي در اين باره بسيار سودمند و ضرور مينمايد: