اسرائيليات و زمينههاى نفوذ آن به فرهنگ اسلامى
حميد محمد قاسمى
مقدمه
از آن هنگام كه آفتاب عالمتاب اسلام از پگاه جزيرةالعرب طلوع كرد و با شعاع حياتبخش خود كالبد مرده بشريت را جانى دوباره بخشيد و باتلاق عفونتبار عادات زشت جاهلى را به بوستان گلهاى دلنواز فضايل اخلاقى و انسانى مبدل ساخت، معاندان و بدخواهان اين آيين الهى كه بسان خفاشانى شبپرست تاب نظاره اين نور الهى را نداشتند تمام توان خود را به كار گرفتند تا مانع اين خورشيد جهان افروز شوند. ليكن به فرموده خداى متعال: يريدون ليطفؤا نورالله بافواههم و الله متم نوره و لوكره الكافرون.[1] آنان مىخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولى خدا نور را كامل مىكند هر چند كافران خوش نداشته باشند.
شمع كى سوزد بسوزد پوز او
كى شود دريا ز پوز سگ نجس
كى شود خورشيد از پف منطمس [2]
هر كه بر شمع خدا آرد تفو
كى شود خورشيد از پف منطمس [2]
كى شود خورشيد از پف منطمس [2]