مقدمه - انتفاضه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انتفاضه - نسخه متنی

نوراللّه حسن زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقدمه

در قرون نوزدهم كه مسئله دخالت مستقيم استعمار مسيحى غربى در قسمتهاى تجزيه شده حكومت عثمانى، به عنوان مسئله شرق زمين، در محافل جهانخواران امپرياليست غرب مطرح مطرح شد، نقشه هاى گوناگون براى تثبيت نفوذ قاطع و هميشگى آنان، پيشنهاد گرديد. گروهى از سياستمداران انگلستان، به پشتيبانى سرمايه داران يهودى، نقشه تأسيس حكومت آل داوود! را در قلب بلاد عربى طرح كردند تا علاوه بر ايجاد آشوب دائمى و مركز جاسوسى در ممالك اسلامى و جلوگيرى از وحدت و همبستگى همه جانبه و احتمالى مردم خاورميانه، راه دريايى هند و كشورهاى مشترك المنافع بريتانيا را در دست داشته باشند و خنجرى در دل «خلافت اسلامى» جاى دهند كه تا جاى زخم آن التيام نيابد، هرگز نتواند سربلند كند!

از نيمه دوم قرن نوزدهم مهاجرت آرام «جهود» و خريد اراضى فلسطين به وسيله سرمايه داران غربى آغاز گرديد و متأسفانه غفلت و تباهى زمامداران كشورهاى اسلامى و حرص و آز صاحبان املاك، باعث گرديد كه مقدارى از اراضى فلسطين به تصرف مالكان ! يهود در آيد.

از آن تاريخ به بعد به ويژه پس از جنگ جهانى اول، نقشه خائنان امپرياليسم انگليس به مرحله اجرا در آمد و پس از جنگ جهانى دوم، تاريخ اعلام حكومت آل داوود! فرا رسيد و در آن هنگام كه نيروهاى اشغالگر انگليسى خواستند فلسطين را ترك كنند، به اندازه كافى زمين و نيرو در اختيار يهوديان قرار داده بودند كه بتوانند قسمتهاى ديگرى از آنرا اشغال كنند و يا در دست خود نگه دارند... يهوديان مقيم فلسطين، به پشتيبانى صهيونيسم و امپرياليسم بين المللى و تبهكاران امريكايى، روسى و انگليسى، اسرائيل را به وجود آوردند و دو ميليون نفر از مردم مسلمان و اصلى آن سامان را آواره نمودند تا مهاجران يهودى اروپايى - امريكايى و روسى را در جاى آنان بنشانند - كسانى كه به شهادت عهد عتيق و تاريخهاى معتبر، مدت پنج هزار سال ساكنان اصلى فلسطين و بيت المقدس بودند، به زور سرنيزه و آهن و آتش از خانه خود اخراج و آواره شدند، تا نقشه امپرياليسم مسيحى و صهيونيسم جهانى عملى شود و پايگاهى در قلب بلاد عربى، براى تجاوزهاى بعدى ايجاد گردد...

اسرائيل براساس شواهد و مدارك مستند سوداى تشكيل امپراطورى عبرى با وسعت از نيل تا فرات را در سر مى پروراند و در نظر دارد پنج ميليون يهودى را از اروپا و آمريكا وارد كند و در «امپراطورى عبرى»! جاى دهد!

البته مقاومت قهرمانانه و سرسختانه مردم مسلمان و صاحبان اصلى فلسطين، مى رود كه به افسانه «امپراطورى عبرى»! پايان ببخشد، ولى آنچه كه در اين ميان قابل بررسى است اين است كه بدانيم مردم متمدن اروپا و بشردوستان و حقوق به شريهاى اروپا و غرب در قبال اين تجاوزها و تبهكاريهاى صهيونيستها چه واكنشى از خود نشان داده و مى دهند. آرى بايد پرسيد كه: جناب برتراندراسل فيلسوف! كه براى نجات جان چومبه اعلاميه صادر مى كند! و آقاى ژان پل سار تر و دار و دسته «عصر جديدش» كه مدعى انسان دوستى و دفاع از حق هستند چه اقداماتى كردند پاپ و واتيكان از چند سال پيش كه يهود را از توطئه قتل مسيح تبرئه كرد - و در واقع متن كتاب مقدس را تكذيب نمود - اكنون به كوششهاى وسيعى دست زده تا بلكه بتواند مسيحيان غير كاتوليك را نيز راضى سازد تا آنان هم نظارت يهود يا بين المللى شدن بيت المقدس را بپذيرند و براى همين منظور دشمنيهاى گذشته با كليساى ارتدوكس و گر گورى را فرامى مى كند و در روزگارى نه چندان دور روانه تركيه مى شود تا علاوه بر آنكه بطور پنهانى از مسجد اباصوفيا كه روزگارى كليسا بود بازديد كند. با خليفه بزرگ ارتدوكسها و رهبران كليساهاى شرقى هم ملاقات كند و آنان را آماده سازد كه توطئه امپرياليستى بين المللى شدن بيت المقدس را قبول كنند (در تاريخ 14 فروردين 1351، سناتور هم فرى رسماً از نيكسون خواست كه بيت المقدس را به عنوان پايتخت اسرائيل به رسميت بشناسد!! مى بينيم كه اسرائيل نيز اين كار را نموده است).

شكى نيست كه هم اكنون بيت المقدس در دست متجاوزين تبهكار اسرائيلى قرار دارد و باز شكى نيست كه امپرياليسم و صهيونيسم خواستار آن هستند كه بيت المقدس هرگز در اختيار مسلمانان قرار نگيرد، و براى همين منظور اسرائيل را در نقض آشكار قطعنامه سازمان ملل در لزوم تخليه بيت المقدس تقويت مى نمايند. ولى بايد توجه داشت كه در آينده يا بايد بيت المقدسى وجود داشته باشد و در اختيار مسلمانان و يا بايد آن سامان را به گورستان متجاوزين تبديل نمود.

حركتهاى اسلامى در سرزمينهاى اشغالى

بدون ترديد آنچه امروز در سرزمينهاى اشغالى در جريان است به دور از مجموعه تحولاتى نيست كه هم اكنون جهان اسلام و منطقه عربى شاهد آن است. و روى همين اصل، در سالهاى اخير ظهور پديده هاى سياسى - اجتماعى متعدد در صحنه داخلى فلسطين رشته بحثهاى سياسى را به سمت جريان حركت اسلامى سوق داده است كه در دو پديده مشخص تبلور يافته است. يكى افزايش نفوذ سياسى جناح سنتى اسلامى كه از نظر تاريخى اخوان المسلمين تجلى گاه آن بود و ديگرى پيدايش جناح تازه اى كه به روش سنتى ديرين، بسنده نكرد و به مبارزه مسلحانه عليه دشمن غاصب، به عنوان استراتژى روى آورده است. پيدايش نامهاى «حماس» و «جهاد اسلامى» تعبيرى روشن از اين واقعيت نوين است كه ريشه در تاريخ اين سرزمين دارد ولى با پيروزى انقلاب اسلامى ايران، يك بار ديگر به صحنه آمده است!

گرايش روزافزون توده مردم در داخل سرزمينهاى اشغالى نشان دهنده اين واقعيت است كه مردم به سازشكارى و انحرافهايى كه در دهه گذشته از سوى برخى جريانهاى سياسى فلسطينى به وجود آمده ايمان ندارند.

«انتفاضه» و شيوه جديد مبارزه مردم سرزمينهاى اشغالى كه در چهار سال اخير صحنه فلسطين را در برگرفته گواهى صادق بر دور شدن مردم فلسطين از جريانهاى سياسى ملى گرا و سازشكار و روى آوردن آنها به انديشه جهاد اسلامى است. با توجه به تحولات اخير در خاورميانه و تلاشهاى خائنانه جارى براى حل و فصل مسئله اعراب! و اسرائيل، در كنفرانس با اصطلاح صلح! همسوئى كامل با منافع نامشروع امريكا و رژيم صهيونيستى دارد.

بحث و تحليلى را كه تحت عنوان انتفاضه ادامه خواهيم داد چگونگى گرايش اصلى مردم فلسطين را در مبارزات رهايى بخش نشان مى دهد و روشن مى سازد كه در واقع جنبش اسلامى فلسطين، در كل اعتقاد دارد كه حل و فصل مسئله فلسطين، جز با آزادى كل فلسطين امكان پذير نيست و اگر در اين امر اعراب، چه فلسطينى و چه غير فلسطينى راه ديگرى را انتخاب كنند نام آن چيزى جزء خيانت نخواهد بود.

پيدايش «انتفاضه» ريشه در سابقه و جهاد تاريخى مردم فلسطين (از ابتداى شروع مبارزات آنها عليه استعمار و صهيونيسم) دارد و حلقه اى است از سلسله زنجيره مقاومت عليه صهيونيسم كه پس از مدتها فراز و نشيب و سقوط در ورطه اضمحلال و نابودى، مجدداً نهال آن سر برآورده و به حيات آن روحى تازه دميده شده است. شكفته شدن اين نهال انقلاب جديد را نمى توان تابع علت واحدى دانست و يا صرفاً در چند علت خلاصه كرد بلكه شروع انتفاضه و استمرار آن بدون شك تابع علل و عوامل متعددى در ابعاد محلى (فلسطينى). منطقه اى، جهانى و بين المللى است كه به بررسى آنها در حد توان خواهيم پرداخت.

/ 8