فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الأیام - جلد 1

عباس قمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


بدانكه در اينروز تولد حضرت ابراهيم خليل عليه السلام واقع شد و هم در اين روز بروايت ((شيخين )) تزويج شد فاطمه با اميرالمؤ منين (ع ).

در اين روز، سنه 9، رسولخدا(ص ) ابوبكر را فرستاد بسمت مكه كه آيات اوائل سوره برائة را بر كفار مكه بخواند. پس ‍ از رفتن او، جبرئيل (38) نازل شد كه اداء اين امر بايد بدست تو يا بدست مردى كه از تو باشد، بشود و بروايت ديگر بايد على عليه السلام ، تبليغ كند از جانب تو. پس رسولخدا(ص )، اميرالمؤ منين (ع ) را كه بمنزله جانش بود از براى اين امر اختيار كرد و با وى فرمود كه شتاب فرماى و آيات برائه را از ابوبكر بگير و خود در موسم حج مردمان قرائت كن و هم ايشان را ابلاغ كن كه هيچ كس به خانه خدا در نيايد الا آنكه مؤ من باشد و هيچ عريان ، طواف خانه نكند و چنان نداند كه چون برهنه باشد مانند كودك مادرزاد از مساوى و معائب عريان خواهد بود و ديگر آنكه از پس اين سال هيچ مشرك ماءذون نيست كه حج بگذارد و ديگر آنكه هر كافرى كه از خدا و رسول عهدى مؤ جل داشته باشد در عهد خويش بپايد تا مدت منقضى شود و اگر او را عهدى نباشد تا مدت چهار ماه در زينهار است يعنى از دهم ذى الحجه تا دهم ربيع الاخر و اگر از اين پس مسلمانى نگيرد، جان و مال او بهدر خواهد بود و فرمود ابوبكر را در امر خود مختار كن ، اگر خواهد ملازم خدمت تو باشد و اگر نه ، بمدينه برگردد.

پس ناقه غضبارا باميرالمؤ منين (ع ) داد تا بر نشست و با جابربن عبدالله حركت فرمود.

روز دوم بابى بكر رسيد و آيات برائة را از وى بگرفت و او را در آمدن و برگشتن مختار كرد.

ابوبكر بمدينه برگشت و بحضرت رسول (ص ) عرض كرد كه مرا از براى كارى اهل و لايق دانستى كه گردنها بسوى آن كشيده شده بود، چون پاره اى راه رفتم مرا معزول ساختى . پيغمبر(ص ) فرمود: من ترا معزول نساختم بلكه خدا ترا معزول ساخت .

از آن طرف ، على مرتضى ، آيات را بگرفت و پست و بلند زمين را در هم نورديد تا بمكه رسيد و اعمال حج بجا آورد و در سه روز تشريق در مجتمع كفار و مشركين كه تمام دلها از بغض و عداوت على آكنده بودند، هر صبح و شام آيات برائة و فرمايشات رسولخدا(ص ) را بر مردم تبليغ فرمود و پس از انجام امر، از مكه مراجعت فرمود ولكن در طريق اقتصاد سير ميفرمود.

از زمانى كه على (ع ) حركت كرده بود، وحى در باب ((على )) از رسول خدا(ص ) منقطع شد و حضرت رسول (ص ) پيوسته ياد آنحضرت بود و بجهت كثرت حزن و اندوه بر ((على )) از زنها كناره كرده بود و آثار حزن و اندوه بر صورت مباركش ظاهر گشته بود.

صحابه با خود گفتند، نميدانيم سبب غم پيغمبر چيست ؟ آيا خبر فوت او از آسمان رسيده يا مريض گشته ؟ يا از ما دلتنگى پيدا كرده ؟ چون ((ابوذر)) در نزد رسول خدا(ص )، خيلى مقام داشت او را براى تحقيق اين امر، خدمت آنحضرت فرستادند. ((ابوذر)) كلمات اصحاب را عرضه داشت . فرمود غم براى هيچكدام از اينها نيست بلكه براى مفارقت على عليه السلام است .

/ 157