((ابوذر)) چون سبب غم پيغمبر را دانست ، روزى بجهت اطلاع از حال على (ع ) از مدينه حركت كرد باستقبال اميرالمؤ منين (ع ) چون پاره اى راه پيمود، آن جانب را ديدار كرد كه از مكه برگشته . با آن حضرت ديدنى كرد و عرض كرد كه پدر و مادرم فداى تو باد، آهسته تشريف بياور تا من پيشتر بروم و بشارت آمدن شما را به پيغمبر(ص ) بدهم ، همانا رسولخدا(ص ) از مفارقت تو، در غم و اندوه است .اميرالمؤ منين (ع ) خواهش او را قبول فرمود. ابوذر تعجيل كنان بخدمت رسول خدا(ص ) رسيد و بشارت داد آنحضرت را بورود على عليه السلام . پياده شد و اميرالمؤ منين (ع ) را در برگرفت و با او معانقه كرد، پس صورت بشانه على (ع ) گذاشت و از شوق بگريست و آنحضرت نيز بگريه در آمد. پس حضرت رسول (ص ) فرمود بعلى كه پدر و مادرم بقربانت باد، چه كردى در مكه . همانا وحى از من در امر تو منقطع شد. پس اميرالمؤ منين (ع ) خبر داد بآنحضرت آنچه بجا آورده بود.در اين روز، سنه 126، ((يزيدبن الوليدبن عبدالملك )) در دمشق وفات كرد و مدت خلافتش پنج ماه بوده و در ايام خلافت خود بر طريقه ((عمر بن عبدالعزيز)) سلوك كرد و او را ((ناقص )) ميگفتند بجهت آنكه مواجب خود را ناقص و كم كرد و عبارت معروفه ((الناقص والاشبح اعدلا بنى مروان )) اشاره باو و بعمرعبدالعزيز است .در اين روز، سنه 504، ((على بن محمد طبرى )) معروف به ((الكياهراسى )) (الكيا يعنى كبيرالقدر) در بغداد وفات كرد و او از فقهاء شافعيه است و او مخالف است با معاصر خود، ((غزالى )) در باب لعن ((يزيد)) چه او تجويز كرده بعكس غزالى .در اين روز، سنه 586، متولد شد شيخ اديب ، مورخ متكلم ((عبدالحميدبن محمد المداينى المعتزلى )) معروف به ((ابن ابى الحديد)) و او همانستكه شرح كرده نهج البلاغة را براى خزانه كتب وزير ((مؤ يدالدين محمد قمى )).(( قيل فى حقه هو بين علماء السنة بمنزلة عمربن عبدالعزيز بين الخلفاء الاموية و له القصائد السبع المعرفة فى فضائل على عليه السلام التى شرحها نجم الائمة الشارح الرضى الاسترابادى الامامى رضوان الله عليه والسيد الاجل السيد محمد صاحب المدارك .))