نقد و بررسى روايات تحريف در كتاب فصل الخطاب قسمت سوم - نقد و بررسی روایات تحریف در کتاب «فصل الخطاب» (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد و بررسی روایات تحریف در کتاب «فصل الخطاب» (3) - نسخه متنی

محمد باقر بهبودی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصلنامه حوزه ـ شماره 66،بهمن و اسفند1373

نقد و بررسى روايات تحريف در كتاب فصل الخطاب قسمت سوم

محمد باقر بهبودى

سوره بقره

8 . ثقه الاسلام فى روضة الكافى, عن على بن ابراهيم, عن احمدبن محمد, عن محمدبن خالد, عن محمدبن سنان, عن ابى جرير قمى (وهو محمدبن عبيداللّه وفى نسخة عبداللّه) عن ابى الحسن, عليه السلام:

(له مافى السموات والارض [ومابينهما وماتحت الثرى عالم الغيب والشهادة الرّحمن الرحيم] من ذى الذي يشفع عنده الاّ بإذنه.[1])

محدث نورى, اين روايت را بدين منظور مى آورد كه آنچه در روايت فوق, داخل كروشه است, از آية الكرسى بوده و اينك, در قرآنهاى موجود, وجود ندارد.

سند حديث:

در سند, محمدبن سنان وجود دارد كه پيش از اين, وضعيت وى را روشن كرديم كه از (غلات) است و ضعيف و غيرقابل اعتماد. ابن جرير قمى, معلوم نيست كه محمدبن عبيد اللّه است, يا محمدبن عبداللّه. مهم نيست, زيرا پاى يك غالى وقتى به ميان آمد, حديث را بايد كنار گذاشت كه بى اعتبار است.

متن حديث:

در آيه شريفه آية الكرسى, صحبت در اين است كه: نگهدارى آسمان و زمين, به خداوند فشارى وارد نمى آورد. صحبت از اين نيست كه چه در بين و زير زمين است.

9 . عن محمدبن خالد, عن حمزه بن عبيد, عن اسماعيل بن عباد, عن ابى عبداللّه, عليه السلام:

(لايحيطون بشيء من علمه الاّ بما شاء وآخرها العلي العظيم والحمد للّه ربّ العالمين وآيتين بعدها.[2])

سند حديث:

محمد بن خالد برقى, به وى خيلى نمى شود اعتماد كرد. يعنى اگر منفرد باشد, حديثش, قابل احتجاج نيست. نه اين كه ضعيف باشد. نوشته اند: وى, به مسلك اخباريان, هرچه شايع بود, در بين مردم, نقل مى كرد. تاريخ نويس بوده است. نجاشى در باره وى مى نويسد:

(... كان محمد, ضعيفاً في الحديث[3])

ابن غضائرى در باره وى مى نويسد:

(حديثه يعرف و ينكر و يروى عن الضعفاء كثيراً و يعتمد المراسيل.[4])

كتاب رجال برقى, معلوم نيست از اوست يا پدرش, يا برادرزاده اش و يا نوه اش. اين كتاب, مثل كتاب رجال شيخ طوسى, زياد دست به دست نگشته است. معروف است كه از آن برقى است. برقيها, زياد بوده اند. كسى نتوانسته به طور قطع بگويد از كيست. كتابى است بى ارزش; چون, نه توثيق مى كند و نه طعن مى زند. فقط طبقات را مشخص مى كند و ارزش علمى ندارد.

حمزة بن عبيد, ناشناخته است.

اسماعيل بن عباد هم مشخص نيست.

اين روايت مى خواهد بگويد كه بعد از (ولايَؤُدُهُ حفظهما وهو العلى العظيم) (الحمد للّه ربّ العالمين) بوده و در آيه بعد از آن! همه درمانده اند دو آيه بعدش يعنى چه؟ بعد از آن, كه دو آيه نمى ماند. علامه مجلسى و غير او, بحث مى كنند كه اصلاً مشخص نيست و(الحمد لله رب العالمين), به اين جا نمى خورد و تناسبى با اين جا ندارد.

10 . عن عدة من اصحابنا عن سهل بن زياد, عن ابن محبوب عن ابن رياب عن حمدان بن اعين, عن ابى جعفر, عليه السلام:

(والذين كفروا اولياؤهم الطّواغيت[5])

سند حديث:

سهل بن زياد الآدمى, ضعيف است و اهل غلوّ.

نجاشى در باره وى مى نويسد:

(كان ضعيفاً في الحديث غير معتمد عليه فيه. وكان احمدبن محمدبن عيسى يشهد عليه بالغلوّ والكذب وأخرجه من قم, الى الريّ وكان يسكنها[6])

كشى در باره وى مى نويسد:

(قال على بن محمد القتيبى: كان ابومحمد الفضل بن شاذان لايرتضى ابا سعيد الآدميّ و يقول: هو الأحمق.[7])

ابن غضائرى در باره وى اظهار مى دارد:

(انه كان ضعيفاً جداً فاسد الرواية والمذهب وكان احمدبن محمدبن عيسى الاشعريّ اخرجه عن قم واظهر البرائة منه ونهى الناس عن السماع منه والرواية عنه. يروى المراسيل ويعتمد المجاهيل[8].)

شيخ طوسى در باره وى اظهار مى دارد:

(ضعيف جدّاً عند نقّاد الاخبار.[9])

/ 8