در اين روايت ساختگى لفظ (طاغوت), تبديل به (طواغيت) شده به اين دليل كه پنداشته اند از آن جا كه اولياء جمع است خبر آن هم بايد جمع باشد. در حالى كه (طاغوت) شبيه اسم جمع است و هرموجود سركش, چه آدميزاد و چه غير آدميزاد را دربر مى گيرد. صورت كلمه هم, اصطلاح بيگانه است. طاغى, مى شود از طغيان باشد. امّا طاغوت, شبيه جبروت, ملكوت و... است كه شايد عبرى باشد. بالآخره يك دست كارى شده است كه به صورت (طاغوت) درآمده است. راغب اصفهانى مى نويسد: (والطاغوت عبارةٌ عن كلِّ متعدٍّ وكلِّ معبودٍ من دون اللّه ويُستعمل في الواحد والجمع. قال: (فمن يكفر بالطّاغوت). (والذين اجتنبوا الطّاغوت). (واولياؤهم الطّاغوت). (يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت) فعبارة عن كل متعمد ولما تقدم سمّى الساحر والكاهن والمارد من الجن والصارف عن طريق الخير طاغوتاً و وزنه فيما قيل فَعَلُوتٌ نحو جبروت و ملكوت وقيل اصله طَغَوُوتُ ولكن قُلِبَ لام الفعل نحو صاعقه و صاقعه ثم قُلِبَ الواو ألفاً لتحركه وانفتاح ماقبله[10].) 18 . تاسع البحار عن ابن شهرآشوب في مناقبه قال وجدت في كتاب المنزل عن الباقر, عليه السلام: (الذين كفروا بولاية على بن ابيطالب, اولياؤهم الطاغوت. قال نزل جبرئيل بهذه الآيه هكذا[11].) در سوره مائده كه ظاهراً آخرين سوره است, آمده (انّما وليّكم اللّه ورسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوة ويؤتون الزَّكوة وهم راكعون[12].) مولاى شما مؤمنان كه از شما حمايت مى كند و يار و ياور شما خواهد بود, تنها خداوند رحمان است, با رسول خدا و آن دسته از مؤمنان كه نماز را برپاى دارند و زكات را در حال ركوع مى پردازند. در اين آيه, خداوند, اصل (ولايت) راجعل كرده است و در آيه ديگر, دستور به ابلاغ اين حكم مى دهد: (يا ايها الرسول بلغ ماانزل اليك من ربك وان لم تفعل فما بلّغتَ رسالته واللّه يعصِمُك من الناس ان اللّه لايهدي القوم الكفرين[13].) اى رسول ما! امت اسلامى نيز مانند يهود و نصارى نيازمند آن هستند كه بعد از تو مولا و رهبر داشته باشند, تا از رهنمود او بهره ور گردند. اگر امت اسلامى بعد از تو, بى مولا و رهبر بماند, به سرنوشتى بدتر و شومتر از سرنوشت يهود و نصارى دچار خواهد گشت. از اين روى, مفاد آيتى را كه از سوى پروردگارت بر تو نازل شد و اولين مولاى مؤمنين را كه بعد از تو بايد بر مسند رهبرى بنشيند, با ذكر يك نشانى به حضورت معرفى كرد, به مردم ابلاغ كن و آن كسى را كه در حال ركوع انفاق مى كرد, به مردم بشناسان. اگر مفاد اين آيت را ابلاغ نكنى و مولاى مؤمنان را با نام و نشان و جان و تن معرفى نكن, چنان خواهد بود كه اصل اين آيت را ابلاغ نكرده باشى. اگر از سوء قصد مخالفان انديشه دارى و از عقبه هَرشى بر جان خود بيمناكى, مطمئن باش كه خداوند رحمان, جان تو را از شر مخالفان پناه خواهد داد. كسانى كه با اين معرفى مخالفت ورزند, در شمار كافرانند و خداوند رحمان, مردمان كافر را هدايت نخواهد كرد. بنابراين دستور, پيامبر(ص) در غديرخم به وظيفه اى كه داشت, جامه عمل در پوشاند و على(ع) را به عنوان مولى و رهبر, به مردمان مسلمان معرفى كرد. پس حكم (ولايت) و ابلاغ آن, در سوره مائده نازل شده است و قبل از آن, موقعيت نداشته كه از اين سهم, سخنى بگويد. آيه شريفه: .(اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.[14]) امروز, قانون حلال و حرام را به كمال رساندم و نعمت هدايت را بر شما تمام كردم و رضايت دادم كه دين شما, دين اسلام باشد. مربوط به دورانى است كه رسول خدا, بار رسالت را از دوش به زمين نهاده و تكاليف را مشخص فرموده و فقط, يكسرى مواعظ و نصايح باقى مانده و يا احكامى كه قطعى نشده بودند, تبيين و تشريح نشده بودند, مطرح مى شود. در سوره بقره كه در ابتداى ورود پيامبر(ص) به مدينه از سوى خدا به وى نازل شده و خطابات بيشتر متوجه يهود است, جاندارد كه بگويد: والذين كفروا بولاية على بن ابيطالب)!