بیشترلیست موضوعات نقد و بررسى روايات تحريف در كتاب فصل الخطاب قسمت سوم سوره بقره توضیحاتافزودن یادداشت جدید
شما كه از خدايان خيالى خود انتظار شفاعت داريد, بدانيد كه شفاعت رسولان و فرشتگان هم در پيشگاه حق نافع نمى افتد, جز براى آن كسانى كه خداوندشان, رخصت دهد. شافعان بايد از خداوند رحمان, رخصت بگيرند و در حال تماس كه دلهايشان در ارتعاش و طپش و لرزان است, پيام را دريافت مى دارند و چون وحى خداوند رحمان پايان پذير در دلها از هيمنه ذات او آرام و قرار خود را بازيابند, خطاكاران از آنان مى پرسند كه پروردگارتان چه گفت: شافعان پاسخ مى دهند كه خداوند رحمان, به درستى سخن حق گفت. شفاعت, ويژه كسانى است كه نماز خوانده باشند, به مسكين نوا داده باشند, به مقدسات دينى توهين نكرده باشند و امروز را, كه روز رستاخيز است, باور كرده باشند. پروردگار شما والا و بزرگ است. پس اينان, از پيش خود نمى توانند كسانى را شفاعت كنند, بلكه هركارى كه انجام مى دهند, بايد به اذن پروردگار باشد و حال يا خداوند اجازه مى دهد و يا نمى دهد: (يعلم مابين ايديهم و ماخلفهم و لايشفعون الاّ لمن ارتضى و هم من خشيته مشفقون[18]) خداوند رحمان, برنامه اى را كه فرشتگان در دست عمل دارند و برنامه اى را كه پشت سر نهاده اند, مى داند و فرشتگان به سود كسى شفاعت و همكارى نمى كنند, مگر به سود كسانى كه خداوند رضايت بدهد. فرشتگان از بازخواست الهى نگرانند. آيا اينان, از علم الهى بهره اى دارند؟ مى فرمايد: (لايحيطون بشيء من علمه الاّ بما شاء) اينان اگر بخواهند به علم مخزون خداوند راه يابند, باز بسته به مشيت خداوندى است. مشيت, يعنى نواميس طبيعت. به علم خداوند راه نمى يابند, مگر آن علمى كه در دستگاه مشيت افتاده باشد. علم, اگر مخزون باشد, هيچ كس آگاه نمى شود. امّا اگر علم مخزون الهى آشكار شد, بدين معنى كه در عالم طبيعت پياده شد و بعد از او در عالم طبيعت به غور و بررسى مى پردازند, به آن علم آشكار خداوند, آگاه مى شوند. اگر چه الكتريسته را كشف كرده ايم, ولى به مشيت خداوند, لامپ روشن مى شود. اين ناموس را ما ايجاد نكرده ايم. هيچ كس به علم خداوند, راه نمى يابد: (لايحيطون بشيء من علمه) مگر به آن علمى كه عنوان مشيت داشته باشد: (الا بما شاء). علم و دانش كه آمد, قدرت هم مى آيد: (وسع كرسيه السموات والارض.) كرسى, يا كرسى علم و يا كرسى اقتدار است. ولى بيشتر (كرسى) در مورد اقتدار است. يعنى قدرت و سلطنت او, آسمانها و زمين را فراگرفته و دامنه اقتدار و علم و آگاهى او, به آسمان و زمين گسترده شده است. ولايوده حفظهما. اين جمله, بازگشت به جمله اول دارد: (اللّه لاإله الاّ هو الحي القيوم.) نگهبان است.آسمان و زمين را نگبانى مى كند و به مقدرات آگاهى دارد. هركس, محاط به علم اوست. نگهبانى زمين و آسمان, او را خسته نمى كند. (هو العلى العظيم) ذات پروردگار, والاتر از آن است كه بخواهيم چنين تصورى در باره اش داشته باشيم, يا خواهيم به آن برسيم. سفارش شده كه اين آيه را هنگام خواب بخوانند. وارد شده هركس در هنگام خواب آن را بخواند, از خواص كلمات آيه بهره مند مى شود. بدين معنى كه خداوند او را نگهبانى مى كند. پيامبر(ص) هنگام خواب, اين آيه قراءت مى فرموده است. رسول خدا با اين عمل, نمى خواهد بگويد كه اين الفاظ, بسان طلسمى است كه هركس آن را بخواند و يا بنويسد و بالاى سرش بگذارد, دزد به خانه اش نمى آيد. مراداين است كه هركس با خواندن آيه, خود را در اختيار پروردگار بگذارد و بگويد من خوابم, خدايا تو نگهبان من باش, خدا نگهبانش خواهد بود. نكته اى را در اين جا متذكر مى شوم: اين كه مى گويند در نمازوحشت, آية الكرسى بايد خواند, به آيات ماقبل و مابعد ارتباطى ندارد, حرف درستى نيست. بايد در نما, سوره كامل خوانده شود. يك آيه خواندن صحيح نيست. 12 . السيّارى عن سهل بن زياد, عن حمزة بن عبيدٍ عن اسماعيل بن عباد البصرى عمن ذكره عن ابى عبدالله قال: (فى آية الكرسى و آية له مافى السماوات والارض وماتحت الثرى وآية عالم الغيب والشهادة الرحمن الرحيم بديع السموات والارض ذو الجلال والاكرام رب العرش العظيم[19])