ضعيفان و جوانمردان
صاحبان دلهاي شكسته، در پي مرهم گذار، چشم به اين سو و آن سو مي دوزند. غريبان بي پناه، در تنگناهاي زندگي در سايه همت و فتوّت آزادمردان مي آرمند و مظلومان بلاديده، دل را با دستِ گرم و نوازشگر جوانمردان خوش مي سازند و به حمايت و ياري آنان دلگرم و اميدوارند.اگر در جامعه، افراد آزاده اي نباشند كه عشق محرومان و ضعيفان را در دل دارند، ستمگران روزگار آنان را سياهتر مي كنند و بي دردان، تهيدستان را به روز سياه مي نشانند.در عهد كهن، رمز و راز پيدايش گروههايي از «جوانمردان» و «عيّاران»، همين روحيه خدمت به همنوع و ياري بي دفاع و پناه بودن براي بي پناهان بوده است.برخورد كريمانه، نشان دادن نوعي «مناعتِ طبع»، «بلندهمتي» و «روحيه والا» در معاشرت با ديگران است، يعني «خود» را نديدن و براي «ديگران» در قاموسِ زندگي فردي خود، جايي باز كردن.چه خوش سروده است مرحوم فيض كاشاني:
بيا تا مونس هم، يار هم، غمخوار هم باشيم
شب آيد، شمعِ هم گرديم و بهر يكدگر سوزيم
دواي هم، شفاي هم، براي هم، فداي هم
دواي هم، شفاي هم، براي هم، فداي هم
انيس جان هم، فرسوده بيمار هم باشيم
شود چون روز، دست و پاي هم، در كار هم باشيم
دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشيم
دواي هم، شفاي هم، براي هم، فداي هم