ترجمه فارسی منظوم خطبه البیان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه فارسی منظوم خطبه البیان - نسخه متنی

شاپور کاشانی، محمد تقی دانش پژوه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

59- انا الذي هو منبت الزروع و مغرس36 الاشجار




  • منم آنكس كه بي بلا37 وفتن
    هم نشاننده درختانم
    سرور جمله نيك بختانم



  • كشته‌ها رسته مي‌شود از من
    سرور جمله نيك بختانم
    سرور جمله نيك بختانم



60- انا الذي اقدم اقواتها و منزل المطر و مسمع الرعد و مبرق البرق




  • واقفم من بجمله قوتها
    ناله رعد را من اندوزم
    شعله برق را من افروزم



  • نيز باران فرستم از دريا
    شعله برق را من افروزم
    شعله برق را من افروزم



61- انا الذي هو مضيءالشمس و مطلع القمر و منشيء النجوم




  • من برآرم بشب 38 طلوع قمر
    حكمتم كرده بر بساط سما
    نقش چندين ستاره‌ها پيدا



  • رو زرا روشني دهم از خور
    نقش چندين ستاره‌ها پيدا
    نقش چندين ستاره‌ها پيدا



62- انا الذي اقوم الساعة




  • بهر لطف و عذاب امت را
    نيك وبد هرچه باشدش اوقاتش
    عوض آن دهم مكافاتش



  • من پديد آوردم قيامت را
    عوض آن دهم مكافاتش
    عوض آن دهم مكافاتش



63- انا اميت فلم امت و ان اقتل فلم اقتل




  • منم از خصم كشته صد پشته كشه
    گر شوم مرده هم نيم مرده
    هست تقديم من چنين كرده



  • گر هم شوم نيم كشته
    هست تقديم من چنين كرده
    هست تقديم من چنين كرده



64- انا الذي اعلم ما يحدث ساعة بعد ساعة39




  • آنچه ساعت بساعت آيد پيش40
    همچو آينيه است پيشم صاف
    در طريق يقين نه راه گزاف



  • از قضاي توانگر و درويش
    در طريق يقين نه راه گزاف
    در طريق يقين نه راه گزاف



65- انا الذي اعلم خطرات القلوب و لمح العيون و ما تخفي الصدور




  • منم آنكس كه ميكنم حاصل
    ديدن چشم و سر هر سينه
    هست نزديك من چو آيينه



  • خلق را آنچه بگذرد در دل
    هست نزديك من چو آيينه
    هست نزديك من چو آيينه



66- انا صلاة المؤمنين وزكاتهم و حجهم و جهادهم




  • خلق را از من است بر بنياد
    گر نباشد بمهر من مشغول
    كي شود طاعت كسي مقبول



  • روزه و هم نماز و حج و جهاد41
    كي شود طاعت كسي مقبول
    كي شود طاعت كسي مقبول



67- انا الناقور الذي قال الله تعالي فاذا نقرفي الناقور




  • منم از روي هيبت آن برغو42
    چون دهد بانگ صور اسرافيل
    خلق عالم زنند بانگ43 رحيل



  • كه خدا ياد كرده است ازو
    خلق عالم زنند بانگ43 رحيل
    خلق عالم زنند بانگ43 رحيل



68- انا صاحب النشر الاول و الاخر




  • منم از روي باطن و ظاهر
    ياري او كه اول انگيزم
    تا باخر از او نپرهيزم



  • يار انگيز اول و آخر
    تا باخر از او نپرهيزم
    تا باخر از او نپرهيزم



69- انا صاحب الكواكب و مزيل الدوله




  • منم از فضل قاطع نكبت
    اقتضاي زمان بكام من است
    كوكب سعد و نحس رام من است



  • هست از من مذلت و دولت
    كوكب سعد و نحس رام من است
    كوكب سعد و نحس رام من است



70- انا صاحب الزلا ز ل44 والرجف




  • منم آنكس كه در منازلها
    نظرم گر برو بكين افتد
    لرزه بر عرصه زمين افتد



  • از من آيد پديد زلزله‌ها
    لرزه بر عرصه زمين افتد
    لرزه بر عرصه زمين افتد



71- انا الذي اعلم المنايا والبلايا و فصل الخطاب




  • منم آنكس كه روشنست مرا
    نيست اندر دو كون مثل مني
    كه بداند جواب هر سخني



  • جمله مرگها و جمله بلا
    كه بداند جواب هر سخني
    كه بداند جواب هر سخني



72- انا صاحب ارم ذات المعاد التي لم يخلق مثلها في البلاد و ناز لها في45 المتقتف (؟) بمافيها




  • منم آنكس كه محرم حرممم
    آدمي كش بزرگ استانهاست
    و اندين قصه سخت مدفونهاست46



  • وزره فصل صاحب ارمم
    و اندين قصه سخت مدفونهاست46
    و اندين قصه سخت مدفونهاست46



73- انا الذي اهلكت الجبارين و الفراعنة المتقدمين بسيف ذوالفقار




  • منم اكنون47 هلاك
    تن فرعونيان دل ناپاك
    كردم از زخم48 تيغ هلاك



  • جباران قاتل جمله گنه كاران
    كردم از زخم48 تيغ هلاك
    كردم از زخم48 تيغ هلاك



74- انا مونس يوسف الصديق في الجب و مخرجه و منجيه




  • من بدم در درون چاه عميق
    زان چه او را برون من آوردم
    پادشاه ممالكش كردم



  • مونس خاص49 يوسف صديق
    پادشاه ممالكش كردم
    پادشاه ممالكش كردم



75- انا صاحب موسي و الخضر و معلمه




  • منم استاد خضر و يار كريم
    هر دور ا پير كار من بودم
    باز آموزگار من بودم



  • هر دور ا داد رأي من تعليم
    باز آموزگار من بودم
    باز آموزگار من بودم



76- انا منشيء الملكوت في الكون




  • منم آنكس كه ذاتم از جبروت
    خاطر من زروي فضل و كمال
    برده پي بر سر ادقات جلال



  • هست پيدا كننده ملكوت
    برده پي بر سر ادقات جلال
    برده پي بر سر ادقات جلال



77- انا الباري لامصور في الارحام كيف يشاء




  • من بفرمان حي صورت بخش
    ميكنم صورت چنين زيبا
    در رحمهاي مادران پيدا



  • ميكشم شكل مرد و زن در نقش
    در رحمهاي مادران پيدا
    در رحمهاي مادران پيدا



78- انا ابرء الاكمه و الابرص و اعلم ما في الضمائر




  • ايزد از دست من شفاها داد
    وانچه اندر ضمير ايشان بود
    سر آن حق بروي من بگشود



  • علت كور و پيس مادرزاد
    سر آن حق بروي من بگشود
    سر آن حق بروي من بگشود



79- انا انبئكم بما تاكلون و ماتدخرون في بيوتكم




  • آگهم من زهر غذا كه خورند
    بر من از خوردني و پوشيده
    يكسر موي نيست پوشيده



  • وآنچه در خانه‌ها ذخيره كنند
    يكسر موي نيست پوشيده
    يكسر موي نيست پوشيده



80- انا البعوضة التي ضرب الله بها المثل




  • منم آن پشه‌اي كه حضرت حق
    مثل آن گفته است در قرآن
    برو و بنگر و به بين و بخوان



  • داستان زد بنام من مطلق
    برو و بنگر و به بين و بخوان
    برو و بنگر و به بين و بخوان



81- انا الذي اقامني الله و الخلق في الظلمة الي طاعتي فلما ظهرت انكروا امره ثم قال الله فلما جائهم ماعرفوا كفروا به




  • حضرت ايزدي چه روز ازل
    كرد تركيب جمله خلق عمل



  • كرد تركيب جمله خلق عمل
    كرد تركيب جمله خلق عمل



چشم من نقش بست در رحمت خلق بودند جمله در ظلمت50




  • پس براه صواب و وجه حسن
    من چو ظاهر شدم فگار شدند
    دلشان چون نشد بايمان جفت
    وقت هنگام چون ندانستند
    جمله زنار كفر در بستند



  • خلق را فرض كرده طاعت من
    منكر امر كردگار شدند
    در حق آن گروه ايزد گفت
    جمله زنار كفر در بستند
    جمله زنار كفر در بستند



82- انا الذي كسوت العظام لحما (ثم كسوت العظام) ثم انشاته بقدرته تعالي




  • گوشت از استخوان برآوردم
    قدرت حق در او چو پيدا شد
    شكل انسان ازو هويدا شد



  • بسر استخوان درآوردم
    شكل انسان ازو هويدا شد
    شكل انسان ازو هويدا شد



83- انا حامل العرش مع الابرار من ولدي و حامل العلم




  • منم اندر ره طلبكاران
    ليك فرزند من بدانش و علم
    همه باشند جامع في العلم



  • حامل عرش با نكوكاران
    همه باشند جامع في العلم
    همه باشند جامع في العلم



84- انا اعلم بتاويل القرآن و الكتب السابقة51




  • من همين دانم از بيان دليل
    دارم از روي علم در سينه
    معني هر كتاب پيشينه



  • مر كلام خداي را تاويل
    معني هر كتاب پيشينه
    معني هر كتاب پيشينه



85- انا المنسوخ52 في العلم




  • از كمالات فضل جباري
    قلبم از لطف قادر قيوم
    كشف كرده است نكته‌هاي علوم53



  • منم اندر علوم‌ها جاري
    كشف كرده است نكته‌هاي علوم53
    كشف كرده است نكته‌هاي علوم53



86- انا وجه الله في السموات والارض كما قال الله تعالي (كل شيئي هالك الاوجهه)




  • در زمين و زمان و حقيقت من
    كانچه 54 پيداست در زمين و زمن
    همه فانيست جز حقيقت من



  • منم وگفته است حق بر من
    همه فانيست جز حقيقت من
    همه فانيست جز حقيقت من



/ 8