قرآن ياد آور مي شود که ابراهيم از خدا خواست که امامت را در ذريه او قرار دهد چنانکه مي فرمايد : « ... قال و من ذريتي ... » ( بقره / 124 ). کتاب آسماني ما ياد آور مي شود که نبوت و نزول کتاب را در « صلب » ابراهيم عليهالسلام قرار داديم ، چنانکه مي فرمايد : « و وهبنا له اسحاق و يعقوب و جعلنا في ذريّته النبوة و الکتاب ... » (عنکبوت / 27 ) اگر بنا باشد شيعه را به چيزي تشبيه کنيم بايد بگوئيم شيعه نيز به سان قرآن که نبوت و کتب را در ذريّه ي ابراهيمعليهالسلاممي داند ، شيعه نيز امامت و ولايت را از آنِ علي عليهالسلام و فرزندان آن حضرت مي داند . گذشته از اين اگر بنا است ، مقابله به مثل شود بايد بگوييم، منطق اهل سنت بسان منطق يهود است که مي گويند حکومت از آن قريش است و هيچ قبيله و تيره صلاحيت اين کار را ندارند . مسلم در صحيح خود درباره « اماره » مي گويد : لا يزال هذا الامر في قريش ما بقي من الناس اثنان . خلافت در ميان قريش دست به دست مي گردد تا روزي که در روي زمين دو نفر باقي ماند . 2. « وقالت اليهود لا جهاد في سبيل الله حتي يخرج المسيح الدجال و قالت الرافضة لا جهاد حتي يخرج المهدي »[4] . « يهود مي گويد : تا ظهور مسيح دجال جهاد ساقط است و شيعه مي گويد : تا خروج حضرت مهدي جهاد مشروع نيست » .