نشريه دانشکده الهيات دانشگاه فردوسي مشهد ـ شماره49و50 ، پاييز و زمستان 1379 هـ.ش (1421 هـ . ق)
مفهوم فقر از ديدگاه دين و دانش نوين و پيآمدها و شيوههاي رويارويي با آن
دکتر سيد محمود طباطبائي
دانشکده علوم تربيتي و روانشناسي, دانشگاه فردوسي
چکيده
فقر يک پديده نامطلوب اجتماعي است که وجود و گستردگي دامنه آن در جامعه به پيآمدهاي زيان بار همه جانبه اي در کوتاه مدت و دراز مدت مي انجامد . اين پديده شوم در همه اديان و فرهنگهاي بشري نکوهش شده ,براي زدودن آن از جامعه راهها و روشهاي گوناگوني پيشنهاد شده است .
با يک نگرش عميق در فرهنگ غني و پُر بارِ اسلامي نخست به شناسايي مفهوم فقر پرداخته ,پس از آن به ارز يابي مصاديق فقير در جامعه -به ويژه جامعه ايران اسلامي - ميپردازيم ,سپس به بررسي پيآمدها و راههاي زدودن يا مقابله با ان خواهيم پرداخت .
واژه هاي کليدي :
فقر, فقرِ فرهنگي, فرهنگ اسلامي
پديده فقر اگر چه در همه فرهنگهاي بشري به خوبي شناسايي شده و معمولاً به معني تنگدستي و تهيدستي به کار مي رود .امّا بسته به مقطع زماني و مکاني و نوع فرهنگ حاکم بر جامعه ,تعاريف و مصاديقي براي آن ارائه شده است .به عنوان مثال:
الف : حسين بن محمّد راغب اصفهاني از ائمّه اهل سنّت که در لغت ,تفسير ,حديث ,حکمت و کلام متبّحر بوده ,فقر را به معناي نيازمنديهاي مادّي و زيستيِ موجودات زنده ,عدم بر خورداري از وسايل و امکانات اوّليّه و اساسي زندگي آزمندي و بسنده نکردن به امکانات مو جود و بالاخره به معني احساسِ هميشگيِ نياز به خداوند آورده و بديهي است که از چهار مورد ياد شده ,نخستين آنها ضروري و فطري است ,دومي امري منطبق با واقعيّت است ,سومي صفتي است نا پسند و نکوهيده و چهارمي صفتي است پسنديده و ضروري براي هر فرد موحّد و مؤمن. ([1])
ب:پژوهشگران علوم اجتماعي و اقتصادي امريکايي در پژوهشي مر بو ط به اواخر دهه 1980م(دهه 1360ه.ش),درآمد سالانه کمتر از 9500دلار را براي زوجي که تنها يک فرزند دارند ,زندگي در زير خط فقر به شمار آورده([2]) و بر اين اساس ادّعا کرده اند که حدود 23%از مردم امريکا ,زير خط فقر زندگي مي کنند .([3]) بنا به همين پژوهش ,از هر5 کودک امريکايي يکي در زير خط فقر زندگي مي کند , زنها بيش از مردها در معرض فقر قرار دارند ,85%فقراي امريکا ,سياهپوست يا اسپانيايي تبار هستند و به طور کلي افراد فقير بيشتر در معرض ابتلا به بيماري هاي عفوني ,اختلالات عروقي , ناراحتيهاي مفاصل و ناهنجاريهاي تکّلم بوده و مرگ و مير در آنان شيوع بيشتري دارد .([4]) شايان ذکر است که همان پژوهشگران در يک پژوهش ديگر مربوط به سال 1994 م(1373هـ.ش)ادّعا کردهاند که زندگي با در آمد ساليانه کمتر از 14712دلار، زندگي در زير خط فقر به شمار مي آيد([5]) . بديهي است که نتيجه هر دو پژوهش ياد شده نه تنها براي جامعه ايراني، بلکه براي بسياري از جوامع در حال توسعه و جهان سوم فاقد ارزش و اعتبار است ؛زيرا در صورت معتبر دانستن پژوهشهاي يادشده , کساني که در جامعه ما,در اواخر دهه 1980م(سالهاي پاياني دهه 1360هـ.ش)درآمد ماهانه کمتر از 237500تومان([6]) و در سال 1994م(1373هـ.ش)درآمد ماهانه کمتر از 980800تومان([7]) داشتهاند در زير خط فقر زندگي مي کرده و بنابراين -به استثناي تعداد اندکي از سرمايهدارانِ کلان -همه حقوقبگيران اعّم از مديران ,اساتيد دانشگاه ،معلّمين ,کارمندان ,کارگران و بسياري از پيشهوران و افراد شاغل در مؤسّسات دولتي و خصوصي ,همه در زير خط فقر زندگي مي کرده و دچار پيآمدهاي هولناک و زيان بار آن شدهاند .امّا همچنان که پيشتر اشاره شد ,اين امر واقعّيت نداشته و کساني که از تفکّر منطقي و عقل سليم برخوردارند ,چنين قضاوت و ادعّايي نخواهند داشت ؛ زيرا در جامعه ايران اسلامي ,سَبک زندگي,([8]) هزينه هاي جاري ,چگونگي رويارويي با کمبود ها و نحوه انطباقِ([9]) افراد مختلف و طبقات گوناگون جامعه با فقدان امکانات اساسي يا جنبي ,با توجّه به اعتقادات و فرهنگ رايج,اصول و مباني اخلاقي ,جهان بيني و نگرش به زندگي([10]) با جامعه امريکايي ,تفاوت بنيادين چشمگيري داشته و مباني اين تفاوت ,عوامل متعدّدي هستند که مهمترين آنها عبارتند از :