در ميان بعضي از بزرگان حوزه، اين روش وجود دارد كه مطالبي را كه بر كرسي تدريس يا خطابه و منبر بيان كردهاند پس از چندي به صورت كتاب در ميآورند. آيا كتاب تفسير شما هم به همين شيوه تدوين شدهاست؟ استاد: تفسير« من وحي القران» به اين صورت كه ميفرماييد تاليف نشده است بلكه يك تفسير مكتوب است كه موفق شدم آن را استدلالي و دقيق تاليف كنم؛ بعد از تاليف بعضي از مضامين آن را به صورت سخنراني براي مردم ايراد كردم كه نوارهاي آن هم ضبط شده و موجود است كه اين سخنرانيها با آنچه تاليف شده بسيار فرق ميكند؛ زيرا تفسير شفاهي به صورت عمومي و همهكس فهم بيان شدهاست، و طبيعي است كه مطالب به گونه اي سادهتر از يك تاليف بيان ميشود. تاليف، حسابي جداگانه دارد و تحقيق بيشتري ميخواهد.
آينهپژوهش:
نظر شما در مورد اين گونه تدوين و تاليف كه به آن اشاره شده چيست؟ استاد: به نظر من روش تدريس با شيوه تاليف در سبك و محتوا فرق ميكند؛ چرا كه شيوه تدريس بر شرح و توضيح و مطلب، تكيه ميكند و بيشتر به باز شدن مطلب ميپردازد در حالي كه شيوه تاليف بر تفكر، تكيه دارد و همچنين از اسلوب خاصي پيروي ميكند. ممكن است كسي روش سخنوري خاصي داشته باشد به شيوه تاليف نزديك باشد، البته همين افراد هم آنگاه كه بخواهند مطالب ايراد شده در سخنراني را به صورت كتاب چاپ كنند بهتر است كه يك بازنگري دقيق در مطلب بكنند و تا حد ممكن به تحقيق و تدقيق مطالب بكوشند؛ زيرا حال و هواي سخنرانى و يا حتى تدريس با حال و هواى تاليف فرق ميكند.
آينهپژوهش:
حضرتعالي فرموديد كه در تفسير قرآن و همچنين شرح صحيفه سجاديه روش نو و تازهاي را برگزيدهايد. لطفاًَ در اين مورد بيشتر توضيح بفرماييد؟ استاد: در مورد تفسير قرآن، من سعي كردم قرآن را در جريان حركت، فكري سياسي، اجتماعي و جهادي به صورت تدريجي درك كنم؛ زيرا قرآن از سوي خداوند متعال نيز يك مرتبه و دفعتاًَ نازل نشده بلكه به صورت تدريجي و به مناسبتهاي مختلف، نازل شدهاست به گونهاي كه اين حالت تدريجي خط سير حركت اسلامي و فرهنگ قرآني را ثابت و استوار ميكرد. قرآن تربيت فكري و اخلاقي مسلمانان را به صورت موعظه و جدا از عمل مطرح نكرد بلكه در حركات جهادي، اجتماعي، سياسي و فكري با نازل شدن آيات مناسب اين كار را انجام ميداد. آنگونه بود كه مسلمانان در مشكلات خاص و حادي كه قرار ميگرفتند منتظر كلامالله ميشدند تا حكم را بيابند. پيامبر اكرم نيز در ابتداي حوادث ،اقدام به حل مشكل نميكرد بلكه ميفرمود من نيز منتظر وحي خداوند هستم. از اين روست كه آيات قرآن تنها بيان مجرد نيست بلكه بياني ناظر به وقايع خارجي و حل مسائل موجود است. من معتقدم كه قرآن را جز افراد فعال و تلاشگر نميفهمند يعني آنان كه با تمام وجود و در همه ابعاد اسلامي در صحنهاند. تمام تلاش من اين بوده است كه آنگاه كه در حركت سياسي، اجتماعي، جهادي با مشكلي فرهنگي و فكري و عملي روبرو ميشوم از قرآن كمك بگيرم و از اين راه سودهاي بسيار برگرفتهام. به عقيده من قرآن كتابي است راهنما براي تلاشگران و پويندگان راه خدا و اينان بهره بيشتري از اين كتاب مقدس ميگيرند تا ديگران. به اين جهت نام تفسير را « من وحي القران» ناميدم به معني الهامگيري از قرآن كريم در تمام زمينههاي حركت اسلامي در جهت بازگرداندن اسلام به صحنه زندگي. البته سعي شده است كه نوعي مقابله بين آنچه از قرآن الهام گرفته ميشود با مفاهيم غير اسلامي ديگر مكاتب، انجام بگيرد با از اين مقايسه مطالب بهتر روشن شود. همچنين در اين تفسير، اختلاف نظرهايي كه با بعضي از آراي تفسير مرحوم علامه طباطبايي در تفسير الميزان داريم ملاحظه ميشود. و اما در مورد شرح صحيفه سجاديه، تمام تلاش من اين است كه مضامين فكري، نفساني، عقيدتي و اجتماعي آن را به گونه گسترده و با شيوهاي جديد تحقيق كنم، به اين لحاظ فرازهاي هر يك از ادعيه را به گونه جدا مطرح ميكنم و سپس به توضيح و تشريح آن مىپردازم. البته در اين توضيح ، روش دعا حفظ مي شود و با همين روش مطالب بيان مي گردد. آنچه حضرت در اين مضامين ميفرمايند به زبان دعاست. افزون بر تلاش در حفظ زبان دعا، كوشش ميكنم كه با معاني و مفاهيمي كه از خود دعا و عبارتهاي آن درك ميكنم به توضيح و تشريح آن بپردازم. سعي ميشود كه از خلال عبارتها، مفاهيم كلى اسلامى را بيان كنم . عبارتها به گونهاي بيان ميشود كه بسياري از جنبههاي حيات انساني را در برميگيرد. البته صحيفه سجاديه بيان انساني پاك است كه در محضر پروردگار خويش مينشيند تا تمام مسائل زندگي خود را چه در زمينه مشكلات و تجربههاي شخصي و چه در زمينه مشكلات و تجربههاي اجتماعي با خدا در ميان گذارد و پاسخ بطلبد.
آينهپژوهش:
لطفاًَ مقداري راجع به كتاب « القضايا و الهموم» و تفاوت آن با كتاب «خطوات علي طريق الاسلام» بيان بفرماييد؟ استاد: در اين كتاب سعي شدهاست كه مسائل سياسي به گونهاي مورد بحث قرار بگيرد كه پاسخ بعضي از سوالات دادهشود. در مبارزات اسلامي نخستين سوالي كه مطرح ميشودشيوه و نوع حركت و مبارزه است. آيا مبارزه بايد تند و پر حركت باشد و حالت قيام همگاني به خود بگيرد يا بايد آرام و معتدل باشد؟ آيا جايز است كه در مبارزه با ظلم و حكومت ظالم، با كساني كه ايدئولوژيهاي غيراسلامي يا ضد اسلامي دارند و يا ملي گرا هستند اما در مبارزه با ظلم با مشترك هستند، همكاري كنيم. اگر جايز است شيوه برخورد و نحوه همكاري چگونه است؟ همچنين در اين كتاب دو گونه تفكر سياسي و مبارزاتي مورد بحث و بررسي قرار گرفتهاست: يكي تفكر حزبي، يعني تفكري كه بعضي از مسلمين بر اساس آن ميانديشند عمل كرده و ميكنند، مانند اخوانالمسلمين، فدائيان اسلام، حزب الدعوة الاسلامي، حزب تحرير اسلامي و احزاب اسلامي ديگري كه در عالم اسلام وجود دارد، و ديگري، شيوه تفكر و عمل سياسي «حزب الله» است كه حضرت امام خميني رضوانالله تعاليعليه در نهضت و قيام خود بر آن تكيه داشت. امروزه سوال اين است كه ما در فعاليت اسلامي از كدامين شيوه تبعيت كنيم؟ در بحث ما سعي شدهاست كه تا حد ممكن به نقاط مثبت و منفي هر كدام از اين دو روش نگريسته شود. آنجا بحث به گونهاي پيش ميرود كه ما را مواجه با اين سوال ميكند: آيا ممكن است هر دوي اين فرم تفكر و عمل سود جست به گونهاي كه هر كدام ديگري را كامل كند؟ اين امور در كتاب « خطوات علي طريق الاسلام» مورد بحث قرار نگرفته بود، اما در كتاب « القضايا و الهموم» بحث شدهاست.