مفهوم تردد در احاديث قدسي - مفهوم تردد در احادیث قدسی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفهوم تردد در احادیث قدسی - نسخه متنی

محمد حسن احمدی یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

کيهان فرهنگي ـ شماره 11 ، فرودين و ارديبهشت 1366 حديث شناسي

مفهوم تردد در احاديث قدسي

محمد حسن احمدي يزدي

متن حديث صحيحة أبان بن تغلب عن ابي جعفر عليه السلام قال: لما اسري بالنبي (ص) قال: ياربق ما حال المؤمن عندك؟ قال: يا محمد ما اهان لي ولياً فقد: بارزني بالمحاربه، وانا اسرع شيء الي نصره اوليائي، و ما ترددت في (عن خ ل ) شيء انا فاعله كترددي عن وفاه المؤمن، يكره الموت و اكره مساءته، و ان من عبادي المؤمنين من لايصلحه الا الغني و لو صرفته الي غير ذلك لهلك، و ان من عبادي المؤمنين من لا يصلحه الا الفقر و لو صرفته الي غير ذلك لهلك، و ما يتقرب الي عبد من عبادي بشيء احب ما اقترضته (ضت خ ل) عليه و انه ليتقرب الي بالنوافل (بالنافلة خ ل) حتي احبه فاذا احببته كنت سمعه الذي سمع به و بصره الذي يبصربه و لسانه الذي ينطق و به ويده التي يبطش بها، ان دعاني اجبته و ان سألني اعطيته. «الجواهر السنيه، ص 121 - اصول كافي، باب من اذي المسلمين و احتقرهم، حديث 6.)

ترجمه حديث

.... ابان بن تغلب از حضرت امام محمد باقر عليه السلام نقل كرده است: چون پيامبر اكرم (ص) به معراج سير داده شد، به پروردگار عرضه داشت: حال مؤمن نزد تو چگونه است؟ خداوند تبارك و تعالي فرمود: اي محمد هر كس به ولي و دوست من اهانت كند، آشكارا به جنگ با من آمده است، و من در اسرع وقت به ياري اوليا و دوستانم شتابان خواهم شد، من در هيچ امري ترديد و تردد ندارم مگر درباره وفات بنده مؤمن، او از مرگ اكراه دارد و من نيز ناراحتي او را خوش ندارم، همانا صلاح بعضي از بندگان مؤمن من در توانگري و غناست كه اگر او را به حال ديگري در آورم هلاك و نابود گردد و نيز صلاح عده­اي از بندگان مؤمن من در فقر و ناداري است كه اگر او را به حال ديگري بگردانم هلاك شده است. و هيچ بنده­اي از بندگانم بسوي من تقرب نمي جويد مگر به انجام واجباتي كه دوست دارم و همانا بوسيله نوافل و مستحبات (مانند نمازهاي نافله­) نيز به من تقرب جويد، آنگاه او را دوست دارم و هر كه را دوست داشته باشم گوش او شوم كه بدان بشنود و چشمش شوم كه به آن ببيند و بصيرت يابد و زبان او گردم كه بدان تكلم كند و دستش شوم كه با آن برگيرد و دست الهي شود. هر گاه مرا بخواند اجابتش كنم و نيز هر چه بخواهد به او عطا نمايم. نظير اين گونه احاديث، بيشتر در كتاب الجواهر السنيه في الاحاديث القدسيه، اثر مرحوم شيخ حر عاملي (صاحب كتاب وسائل الشيعه­) و غيره آمده است، حديث در باب يازدهم كتاب مذكور - كه در ارتباط با حضرت محمد مصطفي صلي الله عليه و آله و سلم مي باشد، - ذكر شده و اكثر آنها از كتاب شريف كافي (باب من اذي المسلمين و احتقرهم و نيز باب الرضا بموهبه الايمان ) و مانند آن جمع آوري شده است. همچنين از علماي عامه، شيخ محمد مدني در كتاب الاتحافات السنية في الاحاديث القدسية (كه از كتابهاي حديثي اهل سنت گردآوري شده ) در بابهاي مختلف آن ذكر كرده است. انشاءالله در ضمن مباحث به آنها اشاره خواهد شد. بيان حضرت امام خميني مدظله فقيه اكبر، استاد اعظم، امام خميني مدظله العالي، بياني در رابطه با اين گونه احاديث دارند كه با نقل آن كلمات، مباحث اين گونه مسايل را از ديدگاه حديث شناسي و غيره آغاز مي كنيم: (البته اين بيان از آثار خطي معظم له است)

بسم الله الرحمن الرحيم

قوله س: و الذي سنح لهذا الراقم المسكين، الخ: لايخفي ان لما ذكره مع بعده في نفسه، لايلائم مع ذيل الحديث، و هو قوله تعالي - علي ما نقل -: «يكره الموت و انا اكره مسائته». و الذي سنح لهذا الضعيف في معني الحديث - و العلم عندالله - يتضح بعد تقدمه مقدمة و هي: ان عبادالله اما عرفاء و اولياء تكون قبله توجههم هو جهالة، و لاينظرون الا الي محبوبهم. و هم يشاهدون الحق و ينجذبون اليه فطرة و جبلة و لايكون العالم حجاباً لهم عن جماله تعالي.

و اما منغمرون في زخارف الدنيا، و يكون وجهة نظرهم الي الدنيا من غير نظر هم الي عالم القدس ومحفل الانس. و هم الملحدون في اسماء الله. و اما المؤمنون بالله الذين هم بحسب نور الايمان متوجهون الي عالم القدس، و بحسب توجههم الي الكثره و الملك يكرهون الموت. و الله تعالي اخبر عن حالهم من هذه التجاذب الملكوتي و الملكي، و الالهي و الخلقي يقول: ما يكون التجاذب الكذائي في موجود من الموجودات مثل العبد المؤمن هو يكره الموت لتوجهه الي الملك، و انا اكره مسائته التي هي بقائه في الدنيا تبع حب خيره الذي هو تبع الذات الاحدي. و اما العارف بالله فلايكون مجذوباً الي الملك الا قليلاً، و في بعض الاحيان حسب اختلاف مراتبهم.

و اما غير هما من ساير النس فلايكونون مجذوبين الي الله تعالي. من السيد روح الله الخميني حديث شريف قدسي مذكور و مانند آن علاوه بر آنكه در کتابهاي حديث فريقين (عامه و خاصه) نقل شده و احياناً شروح و بيانهايي بر آن نوشته شده است، همچنين در كتب فلسفي و حكمي نيز همراه با توضيحاتي ذكر گرديده است.

/ 6