استاد سيد جعفر مرتضي در روستايي به نام دير قانون از توابع جبل عامل به دنيا آمد و در روستاي عيثا الجبل رشد كرد و باليد. وي خواندن و نوشتن و قرآن را در محضر پدر دانشور خويش آموخت. كتابخانه شخصي پدر بزرگوارش كه آكنده از كتابهاي علمي، ديني و تاريخي بود در پيريزي شخصيت علمي و ادبي استاد تأثيري بسزايي نهاد. استاد تا 17 سالگي در زادگاه خويش بماند و با راهنماييهاي پدر در گسترش اطلاعات خود كوشيد و مدتي نيز به شعر روي آورد و اشعاري سرود. آنگاه در 17 سالگي راهي حوزه كهنسال نجف شد و 6 سال تمام از محضر پر فيض استادان آن ديار بهره گرفت. سپس به حوزه علميه قم وارد شد و در تكميل درسهاي حوزويش كوشيد و اينك سالهاست كه با سختكوشي شگرفي در ابعاد مختلف فرهنگ اسلامي قلم ميزند. آثار استاد در پيراستن و تصحيح ديدگاهها نسبت به حوادث و رويدادهاي تاريخ اسلام جايگاه بلندي دارند. تتبّع وسيع، ارزيابي دقيق، ريشهيابي هوشمندانه از حوادث و سير آنها، تحريف زدايي و نماياندن حقايق و واقعيتها، نشان دادن دستهاي جعل و تحريف، و افشاء چهرههاي مزوّر و فريبگر، از ويژگيهاي برجسته آثار استاد است. در اين گفتگو با چگونگي آثار استاد، ديدگاههاي وي در تاريخنگاري ضرورتهاي تاريخنگاري مشكلات پژوهش در تاريخ و مسائلي ديگر در حوزه تأليف و تحقيق و نشر آشنا خواهيد شد.
آينه پژوهش
آينه پژوهش: ضمن تشكر، در ابتدا مايل هستيم گزارشي گويا از آثار تحقيقي حضرتعالي داشته باشيم. استاد: نخست بايد اشارهايكوتاه به انگيزه و هدف خود در گام نهادن به وادي تحقيق داشته باشم: هيچگاه براي من دنياي تحقيقات به عنوان يك دنياي علمي محض مطرح نبوده است. در پاسخ به احساسات بلند پروازانه و ديگر حالات نفساني نيز به آن گام نگذاشتهام و به عنوان حرفه نيز آن را انتخاب نكردهام. همواره عقيدهام اين بوده است كه ميزان ارزشگذاري روي كارهاي تحقيقي، همان محققينند و ارزش كار با تعالي هدف مشخص ميشود. تحقيقاتي كه بتواند در ارائه خدمت به انسانيت توفيق بيشتري بيابد و در پيشبرد زندگي به سوي هدف والاتر و حل مشكلات حياتي انسانها ـ چه در صحنه فكر و چه در صحنه عمل ـ موفق باشد، ارزش بيشتري خواهد داشت. از اينجاست كه همواره رنجها و مشكلات تحقيق را با خشنودي استقبال كردهام و به آن به عنوان يك وظيفه شرعي و انساني نگريستهام. (اكنون زماني است كه بايد در حدّ توان براي اظهار حقايق كوشا باشيم. حقايقي كه متأسفانه در اقيانوس هولناك اسطورههاي خرافي غرق شده است و يا توسط دستهاي خيانتكار تحريف گران. اغلب نشانهها و مشخّصههاي خود را در طول روزگار از دست داده است.) آنچه من نگاشتهام، با اين نگرش بوده است. من احترام كاملي براي نقدهايي كه بر كتابهايم نوشته شده است، ميگذارم. گو اينكه هنگام نگارش به نكات زيادي توجه داشتم؛ اما عواملي مانع رعايت آن شده است: سرعتي كه حاصل عشق من به كار و در نتيجه دريافت ضرورت آن بوده است، نقش اساسي در ميان اين عوامل داشته است. اگر زمان كافي براي تجديد نظر بود، كتابهاي من اشتباهات لفظي كمتري داشت و سبك ارائه مطالب استحكام و يكپارچگي بيشتري مييافت. وجود يك همكار و همراه ميتوانست زمينه ذکر منابع بيشتري را فراهم سازد و شايد بنابر ضرورت، قضايايي به صورت گذرا نقل نميشد و اهتمام بيشتري به ترتيب منابع و مراجع ميشد. ضرورت تحقيق و عشق به پالايش حقايق از خرافهها، بر نگراني من از اين كاستيها غلبه داشت و من كه تحقيق و تأليف را وظيفه ميدانستم، با تمام توان در راه آن ميكوشيدم. كتابهايي را كه تاكنون به طبع رساندهام ، عبارت است از: