از حضرت عبدالعظيم عليه السلامشرح حال حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلامدر بيان احوال حضرت عبدالعظيم عليه السلام (تحرير اول)جغرافياى مشاهد (ذكر مشاهد رى و راز)اعتقادات و اصول دين و شرح حال حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلامالخصائص العظيميّةقوانين و موقوفات آستانه مباركه حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلامموائد الكريم لِزُوّار عبدالعظيم عليه السلامتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
روز يكشنبه جماعت قصاب را حاضر نمودند و قرار مدار آن ها را به قاعدهدستورالعمل سركار آقاى صاحب جمع دادند.قهوه چى سابق زاويه مقدسه، خدمت آقاى صاحب جمع اظهار داشت كه در اينقهوه خانه كلى من خراب شده ام و از من گرفته شده به ديگرى داده اند با وجود آن كه بهقرارى كه او قبول كرده است، خود قبول دارم؛ رجوع به حساب آقاى شيخ مهدىنمودند و ضامن گرفته و مجدداً به خود من واگذار نمودند.در باب نان، قدرى اغتشاش به هم رسيده بود اوقات تلخى زياد نمودند و قدغنفرمودند كه نان ها هم خوب نبود، حال نان ها خوب شده.و گوشت هم قرار دادند كه از قرار مستقر طهران فروخته شود، كمتر بفروشند امّازيادتر نفروشند.در باب مدرسه دارالشفا گردش نمودند، وقدغن نمودند كه حجرات ناتمام را زودتمام كنند با آن نيمه كارها، و دكان علاّفى را زود تدارك كنند كه به جهت زوّار و عابريناسباب معطّلى نباشددر باب طلاب هم قرار دادند كه طلاب به قاعده درس خواننگاهدارند.جناب مستطاب آقايى، آقاى متولى باشى اغلب روزها در ايوان حضرت حاضرمى شوند و به خدمات حضرت و جماعت بستى ها رسيدگى مى كنند.مشهدى كريم با رعيت خود گفتگو داشتند، اظهار به حكومت داشتند، طلبمشهدى كريم را زارع سند داد، رفع محصول شده..برساند.محمد ابراهيم بيگ طلبى از چراغ على نام ده، خبرى داشته اطلاع به حكومتداده فرستادند آوردند، نزديك بست فرياد و فغان نمود كه من بستى هستم و چادرصيغه را گرفت؛ چند نفر زن جمع شده، اطلاع به خدام داده شد، سيادت مآب آقاسيد احمد مرخص كرد، آدم هاى حكومت بدحالى كردند اطلاع جناب متولى بههم رسانيدند، آقا سيد احمد را خدمت حكومت فرستادند معلوم و محقق شد