شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری - نسخه متنی

گردآورندگان: سید مجتبی صفحی، علی اکبر زمانی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

روز يكشنبه جماعت قصاب را حاضر نمودند و قرار مدار آن ها را به قاعدهدستورالعمل سركار آقاى صاحب جمع دادند.

قهوه چى سابق زاويه مقدسه، خدمت آقاى صاحب جمع اظهار داشت كه در اينقهوه خانه كلى من خراب شده ام و از من گرفته شده به ديگرى داده اند با وجود آن كه بهقرارى كه او قبول كرده است، خود قبول دارم؛ رجوع به حساب آقاى شيخ مهدىنمودند و ضامن گرفته و مجدداً به خود من واگذار نمودند.

در باب نان، قدرى اغتشاش به هم رسيده بود اوقات تلخى زياد نمودند و قدغنفرمودند كه نان ها هم خوب نبود، حال نان ها خوب شده.

و گوشت هم قرار دادند كه از قرار مستقر طهران فروخته شود، كمتر بفروشند امّازيادتر نفروشند.

در باب مدرسه دارالشفا گردش نمودند، وقدغن نمودند كه حجرات ناتمام را زودتمام كنند با آن نيمه كارها، و دكان علاّفى را زود تدارك كنند كه به جهت زوّار و عابريناسباب معطّلى نباشددر باب طلاب هم قرار دادند كه طلاب به قاعده درس خواننگاهدارند.

جناب مستطاب آقايى، آقاى متولى باشى اغلب روزها در ايوان حضرت حاضرمى شوند و به خدمات حضرت و جماعت بستى ها رسيدگى مى كنند.

مشهدى كريم با رعيت خود گفتگو داشتند، اظهار به حكومت داشتند، طلبمشهدى كريم را زارع سند داد، رفع محصول شده..برساند.

محمد ابراهيم بيگ طلبى از چراغ على نام ده، خبرى داشته اطلاع به حكومتداده فرستادند آوردند، نزديك بست فرياد و فغان نمود كه من بستى هستم و چادرصيغه را گرفت؛ چند نفر زن جمع شده، اطلاع به خدام داده شد، سيادت مآب آقاسيد احمد مرخص كرد، آدم هاى حكومت بدحالى كردند اطلاع جناب متولى بههم رسانيدند، آقا سيد احمد را خدمت حكومت فرستادند معلوم و محقق شد

/ 330