شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری نسخه متنی

خسرو محمّد على ساربان ساكن محله نصرآباد در چندى قبل دو شبى..كردهبودند از قرارى كه مذكور شد، يكى از مال عالى با قهوه چى باشى بوده و يكى از مالعالى با عربعلى خان در حبس بودند، حسب الفرمايش آن ها را جناب جلالت مآبجهت تحقيق به طهران خواستند، روانه طهران شدند.

مهدى حمدعلى ترك اظهار نمود كه از شخص توتون فروش طلبكار هستممسامحه مى كند، حكومت حاضر نمود، قرار به اصلاح دادند، ماهى يك تومان بدهندتا حسابش تمام بشود طرفين راضى شده پى كار خود رفته.

در شب يكشنبه، در امام زاده عبدالله شخصى را لخت كرده بودند، از قرار مذكورسه تومان نقد و قدرى اسباب از او برده بودند.

مهدى نامى مذكور شد كه دو نفر زن فاحشه را به خانه خود برده، با احمد نامخميرگير او را گرفته ضامن دادند و مرخص كردند.

در روز جمعه، آب بار رضا بيرون دروازه برده، حاجى آقاجانى كدخدا آمده گريهمى كرد كه اسباب گرو گذارده تنخواهى قرض كرده ام، سه تومان آب خريده ام با همهزحمت آب مرا رعيت شما گرفته است، اين مروّت است؟ انصاف است؟ عرض شمارا به حكومت نمى كنم، به خدا واگذار مى كنم و حاج مزبور اعتراف به آب بردنرعيتش داشت، گفت: سياست مى كنم، فرستاد رعيت خود را بياورد سياست كند،داهيه كرده مخفى شد.

در روز جمعه، جمعيّت كثيرى به عزم زيارت مشرف شده، به خصوص زوّارجهت مرقدش خيلى آمده كه در مكان بيرون دروازه انداخته بودند.

و جناب شريعتمدار آقايى آقاى حاج شيخ محمّد باقر اصفهانى ـ سلمه الله تعالى ـدر روز سه شنبه نيم ساعت به غروب آفتاب مانده، وارد حضرت عبدالعظيم ـ عليهالتحيه و التسليم ـ شدند، از درب صحن وليعهد ـ طاب ثراه ـ به حرم مطهر مشرفشدند و بعد تشريف بردند در باغ مرحوم امين الملك خيرالحاج، حاج محمّد حسن