شناختنامه حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) و شهر ری نسخه متنی

و شيخ نجاشى دفن او را در رى چنين نقل كرده كه عبدالعظيم از خليفهگريخت و به رى آمد، و در خانه يكى از شيعيان در سكّة الموالى در سردابى پنهانشد و در آن جا عبادت خدا مى كرد، و روزها به روزه و شب ها به نماز و عبادتمشغول بود و گاهى بيرون مى آمد و به زيارت قبرى مى رفت كه در مقابل قبرى كهاو اكنون مدفون استو مى گفت صاحب اين قبر مردى از فرزندان حضرت امامموسى عليه السلام است و پيوسته در آن جا مى بود، و يك دو از شيعيان از احوال او مطّلعمى شدند تا آن كه اكثر مردم رى او را شناختند.

پس يكى از شيعيان شبى حضرت رسالت صلي الله عليه و آله وسلم را در خواب ديد كه فرمود كهمردى از فرزندان مرا از سكّة الموالى بر خواهند داشت و در نزد درختى كه در باغعبدالجبّار بن عبدالوهّاب واقع است دفن خواهند نمودو اشاره فرمود به همانمكانى كه اكنون او در آن جا مدفون است.

پس آن شخص بَعْد از اين واقعه رفت كه درخت و موضع آن را از صاحب باغبخردصاحب باغ گفت: براى چه مى خواهى كه خريدارى نمائى؟ آن شخصخواب خود را نقل نمود، صاحب باغ گفت: من نيز چنين خواب ديده امپسصاحب باغ گفت: موضع اين درخت را با همه باغ وقف كردم بر آن سيّد عالى شأنو ساير شيعيان كه اموات خود را در آن جا دفن كنندپس عبدالعظيم بيمار شد،و به رحمت ايزدى پيوست و چون او را برهنه كردند كه غسل دهند در جَيبشرقعه اى يافتند كه نسب شريف خود را نوشته بود كه منم ابوالقاسم عبدالعظيمپسر عبداللّه پسر على پسر حسن پسر زيد پسر امام حسن پسر علىّ بن ابى طالبصلوات اللّه عليهم.و امّا كيفيت زيارت آن حضرت(رض) چنان كه در اخبار و كتب مزار، زيارت

1.رجال نجاشى، ص 248؛مستدرك الوسائل، ج 3، ص 613.