افغانستان - فعالیتهای سیاسی سید جمال در کشورهای اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فعالیتهای سیاسی سید جمال در کشورهای اسلامی - نسخه متنی

احمد موثقی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سيد مردى بى آرام و پرتحرك و بيگانه با سازش و سكون بود و از اين روست كه صبحى در عثمانى ظاهر مى شود و شبى در افغان، غروبى در مصر سر فرو مى برد، و بامدادى از مسكو سر برمى آورد، گاهى در هند چهره مى نمايد و گاهى در لندن؛ روزى با روزنامه ابونظاره همكارى مى كند و روزى با روزنامه ضياءالخافقين؛ هنگامى با نامه پرانى علما را برمى انگيزد و گاهى ناصرالدين شاه قاجار را به دست و پا مى اندازد؛ روزى ديگر به نشر روزنامه عروةالوثقى قد علم مى كند و لحظه اى به مجمع فراماسيون سر مى كشد و گاه به تشكيل انجمن "حزب الوطنى" و "انجمن اتحاد اسلامى" مى پردازد؛ چند صباحى مورد محبت ظاهرى اتابك امين السلطان قرار مى گيرد و يك عمر مورد كينه وى؛ يكبار ناصرالدين شاه او را مى راند و يكبار سلطان عثمانى او را مى خواند.(1)

سيد مى گفت: من به هر كجاى دنيا كه رفتم، آوازى در آن جا افكندم و جنبش به اهل آن جا دادم.(2) اين كار بيشتر با نطق و خطابه صورت مى گرفت.

سيد به هر جا كه مى رفت استعمار انگليس و استبداد حاكم بر كشورهاى اسلامى او را تعقيب مى كردند و او آنها را. سيد انگلستان را دشمن اسلام و مسلمانان مى دانست كه روح صليبى بر آن حاكم بود و روسيه نيز با استبداد تمام بر مسلمانان ستم روا مى داشت.

افغانستان

انگلستان در دو كشور افغانستان و هندوستان به شدت سعى مى كرد روسيه را از آنها دور نگه دارد، با اين حال، هم انگلستان و هم روسيه با اسلام و مسلمانان دشمنى مشتركى داشتند. ژنرال كافمان، فرمانفرماى تركستان متصرفى روس، در سال 1875 ميلادى - كه در جنگ امير شيرعلى و اميرعبدالرحمان مأمور روس در افغانستان بوده - به كنت شرالف، وزيرمختار روس در انگليس، مى نويسد:

دولتين روس و انگلستان در آسيا هر دو يك مقصود و يك دشمن دارند، مقصود دولتين مذكورتين اشاعه تمدن و انتشار دين مسيحى است و دشمن آنها اسلام مى باشد و فقط همين خطر (به جهت حكومت انگليسى ها در هندوستان مى باشد و ساير مخاطرات توهم است) يعنى اسلام دشمن حقيقى و خطرناك دولت انگليس در هندوستان خواهد بود و در محله هاى مسلمان هندوستان به اوّلين موقعى كه به دست آنها بيايد، شورش عمومى به مخالفت دولت انگلستان در هندوستان فراهم خواهد آمد. لهذا اين امر كمال اهميّت دارد كه دولت انگلستان با دولت روس نهايت اتحاد را داشته باشد و بايد افغانستان و همچنين ساير امارات اسلاميه آسياى وسطى قسمت شود تا سرحدات مملكت روس و مملكت هندوستان به هم متصل شود.(3)

سيد جمال كه مى كوشيد مسلمانان را از شرّ اين دو قدرت و به خصوص انگلستان خلاص كند، در افغانستان علاوه بر فعاليت هايى كه به مناسبت هاى مختلف ذكر شد، نقشه اصلاحى خود را تهيه كرده بود و مترصّد بود كه موقع مناسبى پيدا كند و به مرحله اجرا درآورد. هنگام عزيمتش اين نقشه را به امير شيرعلى خان واگذار كرد (هر چند در آن موقع بين شيرعلى خان و سيد رابطه خوبى برقرار نبوده است) و او بنا به قول آن كسانى كه از اين نقشه و مواد آن بحث كرده اند آن را به مرحله اجرا درآورد. دو تن از مورخانى كه از مهم ترين مواد اين نقشه اصلاحى با كمى تفاوت نام برده اند اين مسائل را ذكر كرده اند: اعلان استقلال سياسى، اصلاح امور دربار، تشكيل كابينه وزرا، تنظيم سپاه، ايجاد مكتب هاى لشكرى و كشورى، توجه به سوى زبان ملى پشتو و تبديل القاب و عناوين صاحب منصبان لشكرى و كشورى از زبان بيگانه به زبان افغانى، تأسيس روزنامه، تأسيس شفاخانه، بيطارخانه، پستخانه، احداث مسافرخانه در طول راه هاى مسافرت، احداث شهر جديد شيراپور بود.(4)

البته او اين برنامه را بعد از خروج از افغانستان ترتيب داده بود و در مدتى كه در آن جا بود، سعى كرده بود امير شيرعلى را كه با حمايت انگليسى ها روى كار آمده بود به زير نفوذ خود درآورد، ولى موفق نشد. همچنين سيد براى نجات افغانستان، پيشنهاد و نظر مهم اتحاد افغانستان با ايران را ارائه داده بود كه همواره آن كشور را متحد طبيعى ايران مى دانست و راه عمده نجات از دست روس و انگليس.

سيد در مقالاتى كه تحت عنوان البيان فى الانگليز و الافغان در جريده اى در مصر به سال 1288 قمرى انتشار داد، پس از ستايش ملت افغان، چنين نوشت:

در عزت نفس و شدت يأس اين ملت همين بس كه نخواست به زير حمايت شكم گنده پرخورى برود (يا آن كفتارى كه به گرسنگى شديد دچار است،انگلستان) كه به جوع بقر و بيمارى استسقا مبتلاست و او را بلعيدن دويست ميليون نفوس و آشاميدن آب هاى كنگ و تيمس (سند) سير نكرده، بلكه دهن گشوده كه بقيه دنيا را بخورد و آب هاى نيل و جيحون را بياشامد.(5)

همچنين سيد در درگيرى هاى افغانستان و برخورد آنها با انگلستان نقش داشته و در زمان حكومت محمداعظم خان مقام بالايى نزد وى داشت و به روايتى مشاور و وزير اوّل وى بوده است.(6)

/ 10