سياستمدار مکار - ریاکاری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ریاکاری - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سياستمدار مکار

پرنس ميرزاملكم خان ناظم الدوله پايه گذارفراماسونري درايران مردي شيادبودكه پيوسته سعي مي كردبابلوف ودروغ ونيرنگ خودرابزرگترازآنچه هست نشان دهد .

خان ملك ساسان درخاطرات خود دركتاب "سياستگران دوره قاجار"مي نويسد .

"درسال پكه من درپاريس بودم ملكم خان هم ازايتاليابه آنجاآمده بود .

روزي بايكي ازمحترمين ايران صحبت ازملكم خان به ميان آمد .

من اظهاراشتياق به ملاقاتش كردم .

آن شخص گفت:بامن دوست است ،فردابه ملاقاتش مي رويم .

منزل ملكم خان درمهمانخانه بزرگي نزديك قصراليزه بودكه چهارطرفش راخيابانهايي چنداحاطه داشت .

ازسرسراي مهمانخانه به والاحضرت پرنس تلفن كرده پس ازكسب اجازه به اتفاق رفيق راهنماوارد اتاقش شديم .

ملكم خان كلاه برسروعصابه دست گفت:ببخشيدبراي فضوليهاي اين پسره !جلسه اي درقصراليزه باحضوررئيس جمهوري فرانسه منعقداست .

مراهم براي استشاره دعوت كرده اند .

الان مجبورابايدبه آنجابروم .

ازشماخيلي معذرت مي خواهم .

خواهش دارم وقت ديگرتشريف بياوريد .

البته مقصودملكم خان ازپسره ويلهلم دوم امپراتورآلمان بود .

خلاصه به اتفاق پايين آمديم .

ملكم خان باما خداحافظي كردودرشكه نشست .

رفيق من كه اوراخوب مي شناخت ومي دانست كه تمام كارهايش حقه بازي وبلوف است براي اينكه اوراكاملابه من بشناساندپيشنهاد كردهمانجابمانيم .

پس به دكان سيگارفروشي روبروي مهمانخانه رفتيم ومتوجه در مهمانخانه شديم .

بعدازچنددقيقه ملكم خان راديديم كه باهمان درشكه ،پس از چرخيدن دورساختمان ،جلوي درمهمانخانه پياده شد!

/ 9