پناهندگي به بيگانه - فلاکت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فلاکت - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پناهندگي به بيگانه

محمدعلي شاه فرزندمظفرالدين شاه پادشاهي مستبد وظالم بود .

وي باكمك قزاقهاي روسي عرصه رابرآزاديخواهان ومشروطه طلبان تنگ كرد .

سرانجام مشروطه طلبان پس ازتحمل سختيهاي بسيار،پيروزشدندواين حكايتي است ازآخرين شب پادشاهي محمدعلي شاه .

"وقتي به شاه خبررسيدكه تقريبادوثلث تهران به دست مجاهدين افتاده دل ازخيال فتح وپيروزي برداشت .

دستوردادكه در سراسركاخ سلطنت آبادچراغروشن نكنند،زيرامي ترسيدكه مجاهدين به نورچراغ به جاي اوراه يابند .

پيش ازاين شاه باوزيرخارجه خودسعدالدوله ،درباب توسل به سفارتهاي خارجي مشاوره كرده وسعدالدوله گفته بودكه پس ازبمباران مجلس ،انگليسيهاديگربااونظرخوبي ندارند .

بايدباسفارت روس صحبت كرد .

ولي نماينده پادشاه رابه سفارت راه ندادند .

تااينكه شب شدوبه فرمان شاه به هريك ازدرباريان اسلحه كمري دادند،ولي اغلب نمي دانستندكه اين اسلحه به چه دردمي خورد .

آن شب تاصبح شاه نخوابيد .

زنان وخويشان وكودكان اونيزتاصبح به خواب نرفتند .

صبح شدودوباره محمدعلي شاه سعدالدوله رابه سفارت روس فرستاد .

تاوزيرخارجه بازگردد،شاه بدون آنكه بفهمدچه مي كند،سبيل پرپشت خودرامي جويدوازاين طرف به آن طرف مي رفت واحمدميرزاطفل بزرگترين نيزبه دبنال پدرروان بودتاكنجكاوي كودكانه خودراباسردرآوردن ازوقايع قانع كند .

بالاخره وزيرخارجه رسيدوشاه ديگرطاقت آن نداشت كه باوزيرخودبه اتاق خويش بروندودوبدوصحبت كنند .

بلندبلندپرسيد .

پس چه شد؟روسهاچه خواهندكرد؟ سعدالدوله دستي به سبيل خودكشيده ،گفت:قربان ،مي گويندمااجازه دخالت در امورداخلي ايران رانداريم .

دولت امپراتوري ماراازهرگونه دخالتي ممنوع كرده است .

شاه ديگرمنتظربقيه مطالب نشد .

وحشتي كه ازرسيدن مجاهدين داشت وياس ازدخالت وحمايت روسها،يكباره شبح مرگ رادرنظراوظاهرساخت .

مرگ فجيع ،شايدبرفرازچوبه دار!درآن هنگام سران آزاديخواه كه شاه آنان رابارهااراذل و اوباش وماجراجووآدمكش خوانده بود،دستهاخواهندزد،شاديهاخواهندكرد،در جلوي چشم ملت درمقابل بهارستان كه به دست ظلم اوخراب شده بوداهانتهاخواهند نمودودشنامهاخواهندداد .

اين افكاروحشتناك موجب شدكه يكباره شاه عنان اختيارازدست دادوفريادزد .

كالسكه هارابرگردانيد!مراخواهندگشت !سپس خودرابه كالسكه انداخت وگفت:بروبه سفارت روس !شاه بدين ترتيب به سفارتخانه رسيدوبلافاصله سفارت روس مراتب رابه سفارت انگليس اطلاع دادوچون پاي مقررات پدرميان بود،دولت انگليس هم پرچم خودرادرآن واحدباپرچم دولت تزاري روس برفرارزمقرمحمدعلي ميرزازدودوره سلطنت شاه بدبختي كه از سلطنت چيزي جزنفرت ابدي حاصل نكرده بود،بدين ترتيب خاتمه يافت .

پس ازشاه ،زنان وفرزندان وسايروجوه دربارمثل اميربهادرومجلل السلطان وديگران نيز به سفارت پناهنده شدند .

/ 3