مجموعه افشاگری ها جلد 2

بعد از اين توضيحات مى پردازيم به اصل مطلب:
سير اسناد مربوط به س .د.لور ا
مقدمه
يكى از افرادى كه در پاريس براى اهداف شيطانى، مورد نظر سيا
واقع شد، فردى با
نام رمز س .د.لور ا مى باشد، هدف از تماس با وى بدست آوردن
اطلاعات در مورد نهضت بود و در اين راه هدف نهايى، به استخدام
درآوردن فرد مورد نظر بوده است.

طبيعى است كه ابتدا نمى توانستند با
وى مطرح كنند كه ما از طرف سازمان سيا، مامور تماس با شما هستيم
، براى نزديك شدن به وى محملى درست كردند، به اين ترتيب كه چون
فرد مورد نظر به مسايل اقتصادى آشنايى دارد، مامورى از طرف سيا با
اسم رمز راترفورد " " ر " " " اسم حقيقى او ورنون كاسين مى باشد " كه خود او
نيز در مسايل اقتصادى وارد است، خود را به عنوان يك تاجر آمريكايى
مهم به وى معرفى كند، در آنجا دو ملاقات با وى انجام داده و مطرح
مى كند كه اگر من روزى براى تجارت به ايران آمدم، مى توانم شما را
ملاقات كنم يا نه؟ كه س .د.لور ا هم قبول مى كند.

بعد از اين ملاقاتهاى ابتدايى، سيا شروع به تهيه مقدمات كار مى كند اين
ملاقاتها حدودا يكماه قبل از پيروزى انقلاب در پاريس بوده است.

توضيح سند شماره 1
قشقايى در ملاقاتى كه با تمام اهرن رئيس ايستگاه سيا در تهران انجام
مى دهد، به وى مى گويد كه اگر تا بحال با س .د.لور ا تماس
نگرفته ايد، تماس بگيريد.

البته اين تشخيص قشقايى بوده است كه
س.د.لور ا تماس نگرفته ايد، تماس بگيريد.

البته اين تشخيص قشقايى
بوده است كه س .د.لور ا به درد سيا مى خورد و اصرار مى كرده كه سيا با
وى تماس بگيرد.

توضيح سند شماره 2 و 3
سيا خلاصه اى از جريان شروع تماس و ادامه كار را براى ايستگاه تهران
مى فرستد و در ضمن آن مى گويد كه اولين ملاقاتها با س .د.لور ا حدود
يكماه قبل از پيروزى انقلاب در پاريس انجام شده و چون وى تمايل
خودش را به ديدن راترفورد در تهران ابراز كرده، در طى اين مدت سيا
مشغول تهيه مقدمات سفر راترفورد به تهران بوده است.

در 23 خرداد
1358 راترفورد از آمريكا با س .د.لور ا هم تماس مى گيرد و به وى
مى گويد كه در آينده نزديكى از هندوستان به ايران آمده و س .د.لور ا
هم با ديدن وى موافقت مى كند.

سيا با يك شركت تجارتى كه رئيس آن با
سيا همكارى دارد، تماس مى گيرد و مداركى تهيه مى كند كه نشان مى دهد
، راترفورد شخصى است به نام ويليام فاسترو نماينده كمپانى مزبور
، پاسپورت و ساير مدارك جعلى را نيز به همين نام برايش تهيه مى نمايد
و وى را آماده سفر به ايران مى نمايد.

در اين سند به ايستگاه تهران اطلاع داده مى شود كه راترفورد براى اينكه
سوعظن كسى را برنيانگيزد، بايد از نزديك شدن به سفارت خوددارى
كند و در انتها انتقادات ايستگاه تهران را در مورد اين برنامه
جويا، مى شود.

توضيح سند چهارم و پنجم:
بين سند سوم و چهارم بايد اسناد ديگرى هم موجود باشند ولى ما تا
بحال آنها را پيدا نكرده ايم، شايد در آينده در ميان اسنادى كه
خرد شده " رشته شده " يافت شوند، قاعدتا در طى اين اسناد برنامه سفر
راترفورد با توجه به انتقاد ات ايستگاه تهران تكميل مى شود.

چون در سند دوم تذكر داده شده كه بايد راترفورد از نزديك شدن به
سفارت اجتناب نمايد و همچنين از طرفى لازم است كه گزارش
كارش را از طريق ايستگاه تهران به مركز بفرستند و دستورات لازم را در
مورد ادامه نحوه كار و انتقادات و پيشنهادات مركز را دريافت كنند،
بنابراين برنامه اى ريخته مى شود كه در طى آن در تاريخ معينى در محلى
خارج از سفارت، رئيس ايستگاه تهران را ببيند، البته آنها قبلا همديگر را
نديده بودند، جزئيات اين ملاقات را ايستگاه تهران مشخص كرده و از
طريق دستگاههاى مخابراتى به آمريكا مخابره مى كنند، تا به راترفورد
اطلاع داده شود.

توضيح سند ششم و هفتم:
مركز در اين سند كه به تهران ارسال شده اظهار مى دارد كه راترفورد، به
اين جهت كه بايد عادى جلوه نمايد، مطالب مربوط به تجارت را هم از
طريق تلكس به شركت تجارى اطلاع مى دهد.

همچنين يك برنامه تماس
اضطرارى با ايستگاه تهران هم ريخته شده است، در زمانى كه تغييراتى
يا اشكالاتى در برنامه سفر يا ادامه كار راترفورد پيش بيايد.

توضيح سند هشتم:
اين سند مربوط به اولين ملاقات راترفورد با س .د.لور.

ا در اقامتگاه
س.د.لور ا مى باشد.

در قسمتى از اين سند مى خوانيم " " ل 1 تاييد كرد كه
وى جزع 15 نفر اعضاى شوراى انقلاب هست " " وكلا جو اين ملاقات
به نحوى بوده كه راترفورد در انتها مى گويد
" " هر چند ملاقات مختصر بود
اما شواهدى باندازه كافى وجود داشت كه حاكى از اين باشد كه احتمالا
راهى براى جلب همكارى وى وجود دارد.

" "
توضيح سند نهم:
مرجع اين سند تلگراف تهران 54154 مى باشد كه ما آن را نداريم، شايد
بعدها در ميان رشته ها سندش بدست آيد.

و اين نشان
مى دهد كه بين سند هشتم و نهم لااقل يك سند پيدا نشده است.

اما مى توان حدس زد كه اين سند بايد مربوط به دومين ملاقات راترفورد
با س .د.لور ا باشد.

سند شماره نهم ملاقاتى است كه طبق برنامه اى كه در سندهاى چهارم و
پنجم ذكر شده است بين راترفورد و آهرن رئيس قرارگاه سيا درون
اتومبيل انجام مى گيرد.

طى اين ملاقات راترفورد مى گويد چون س .د.

لور ا در 17 شهريور بخاطر تعطيلى خارج شهر بوده نتوانسته وى را
ملاقات نمايد.

در اين سند تاكيد مى شود كه اگر راترفورد بتواند حداقل
مقصود يعنى استخدام س .د.لور ا بعنوان مشاور شركت را برآورد
راهى
فرانكفورت مى شود و الا سفرش را تا نيل بدين مقصود به تاخير
مى اندازد.

توضيح سند دهم:
اين سند گزارشى است كه راترفورد از سومين ملاقاتش با س .د.لور ا به
تام آهرن " رئيس قرارگاه سيا در لانه جاسوسى " داده و آهرن طى اين
تلگراف به مركز مخابره كرده است.

اكثر مسائل مشروحه در اين ملاقات
مربوط به مسائل اقتصادى ايران مى باشد.

در اين ملاقات يكى از دوستان
س .د.لور ا به نام شندر نيز حضور دارد.

توضيح سند يازدهم:
بعد از سومين ملاقات با س .د.لور ا راترفورد گزارشى مى نويسد و طى
آن به تحليل و ارزيابى س .د.لور ا مى پردازد.

و طى همين تلگراف
پيشنهاداتى در مورد روش ادامه تماس با وى تا رسيدن به مقصود
ارائه مى نمايد " البته اين سند هم با استفاده از نظرات راترفورد به وسيله تام
آهرن نوشته شده است " .

در ابتداى سند راترفورد مى گويد چون كه وى مقام هاى مهمى در رژيم
كنونى دارد بايد تماس با وى ادامه يابد و سپس اضافه مى كند
كه وى آينده سياسى درخشانى هم خواهد داشت.

بعد مى گويد كه وى از
وقتى به ايران آمده و عهده دار مسئوليتهايى شده است فرق كرده و سپس
مواردى از اين تغيير را ذكر مى نمايد.

سپس راترفورد 7 جنبه مثبتى را كه در وى وجود دارد مى گويد.

" البته اين
7 مورد بنظر سازمان سيا جنبه مثبت مى باشد " و بعد هم 5 جنبه منفى
وى را ذكر مى كند.

در قسمتى از اين سند آمده است:
" " چون او يك توطئه گر " طراح " كهنه كار است، اگر احساس كند كه رژيم
از اهداف انقلابى خود دور مى شود يا اينكه به نفع خودش خواهد
بود، ممكن است در آينده براى توطئه عليه رژيم مانعى سر راه خود
نبيند.

" "
" " اگرچه او احتمالا در حال حاضر هيچ مشكل مالى ندارد، اما بايد در نظر
داشته باشد كه ممكن است با يك تذكر كوتاه به خارج تبعيد شود و در آن
زمان مى تواند از كمك مالى استفاده كند " " .

توضيح سند شماره دوازده:
اين سند متن گفتگويى است كه با تام آهرن در تاريخ 8 ديماه 1358 انجام
گرفته است.

وى در اين گفتگو مى گويد راترفورد حدود 29 مرداد 1358
به تهران آمد و حدود سه هفته در تهران اقامت نمود و حداقل سه و شايد
5 بار با س .د.لور ا ملاقات كرد.

در آخرين جلسه بنى صدر موافقت كرده
كه بعنوان مشاور اقتصادى اين كمپانى فعاليت نمايد و پيشنهاد حقوق
ماهانه 1000 دلار را هم پذيرفته است.

اين بود كل اسناد سازمان سيا كه در مورد بنى صدر فعلا در اختيار
ماست.

آيا بعد از پيشنهادات مطرح شده در سند يازدهم در تاريخ 18
شهريور تا زمان اشغال لانه جاسوسى " 13 آبان 58 " ملاقاتى صورت
گرفته يا نه؟ نمى دانيم.

آيا اين جاسوس سيا يعنى راترفورد بعد از اشغال
لانه جاسوسى باز هم براى ادامه تماس و جلب همكارى آقاى بنى صدر
به ايران آمده است؟ اين را هم نمى دانيم.

اما اگر تا زمان اشغال لانه ملاقات
ديگرى صورت گرفته باشد، احتمالا اسنادش در باقى مانده رشته ها
يافت مى شوند.

والسلام.

والله اعلم بحقايق الامور