ولايت فقيه و ردّ شبهه‏ها (9) پاسخ به شش شبهه پيرامون ولايت فقيه - ولایت فقیه و رد شبهه ها (09) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیه و رد شبهه ها (09) - نسخه متنی

محمد محمدی اشتهاردی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ولايت فقيه و ردّ شبهه‏ها (9) پاسخ به شش شبهه پيرامون ولايت فقيه

حجة‏الاسلام والمسلمين محمد محمّدي اشتهاردي

امام خميني:

همان اختيارات و ولايتي كه حضرت رسول و ديگر ائمّه صلوات الله عليهم در تدارك و بسيج سپاه، تعيين ولات، و استانداران، گرفتن ماليات و صرف آن در مصالح مسلمانان داشتند خداوند همان اختيارات را براي حكومت فعلي قرار داده است، منتهي شخص معيّني نيست، روي عنوان «عالم عادل» است.(ولايت فقيه، ص65 ـ 63)

اشاره

از آن جا كه ولايت فقيه، عمود خيمه انقلاب اسلامي است، و مسأله فرد نيست، بلكه مظهريّت اسلام و مليّت ملّت مسلمان است، و در همه جا به ويژه در بحران‏ها لنگر ثبات، استواري و آرامش مي‏باشد، استكبار جهاني و دشمنان اسلام و بدخواهان، دريافته‏اند كه مسأله ولايت فقيه در نظام اسلامي ايران، بسيار مهم است، و از حرمت و قداست فوق العاده‏اي برخوردار است.

از اين رو، آن‏ها و مزدورانشان براي تضعيف آن سال‏ها است در صدد آنند تا از هر حشيشي استفاده كرده، با القاي شبهه و انواع ترفندها، به قداست و حرمت ولايت فقيه، ضربه بزنند، آن‏ها با تيرهاي مسموم خود، با اميدهاي نابخردانه استكباري مي‏كوشند، سنگ زيرين نظام را هدف قرار دهند، و اين مركز ثقل، مركز ثبات، مركز تعادل و مركز حركت انقلاب را در انظار مردم متزلزل كرده، و با گل آلود كردن آب، ماهي بگيرند.

ما در لابه لاي فصل‏هاي قبل، به پاسخ بعضي از شبهه‏ها پرداختيم، اينك در اين گفتار برآنيم تا به شش شبهه آن‏ها پاسخ دهيم:

1ـ انتصاب يا وكالت

يكي از شبهه‏ها اين است كه ولايت فقيه نوعي وكالت از جانب مردم است؛ مانند وكالتِ نماينده مجلس، كه جنبه نيابت دارد، با توجّه به اين كه وكيل موظف است تا آن چه را موكّلانش (مردم) خواستند انجام دهد، بنابراين اصل و اساس حكومت، مردم هستند، هر گاه مردم وكالت خود را عزل نمودند، ديگر وكيل حق ندارد از سوي آن‏ها حكومت كند1 و فرضاً اگر اكثريت جامعه، شخصي را وكيل نمودند، آن‏ها در حقيقت در امور اجتماعي و سياسي او را وكيل خود نموده‏اند تا به نيابت از آن‏ها به تدبير امور اجتماعي و... بپردازد، ولي اكثر جامعه چه حقّي دارد تا در باره اقليّت دخالت كند؟

/ 13