بیشترلیست موضوعات ولايت فقيه و ردّ شبههها (8) ويژگيهاي ولايت فقيه و دفع چند شبهه فقه و عدالت خاصيّت حكومت اسلامي اطاعت بي چون و چرا از رهبر غيرمعصوم چرا؟ ولايت فقيه يا ضد ديكتاتوري و استبداد توضيحي درباره اختيارات رهبر در اصل 110 قانون اساسي ويژگيهاي ديگر مقام ولايت تبيين چند ويژگي رهبري ولايت فقيه و ردّ شبههها (8) ويژگيهاي ولايت فقيه و دفع چند شبهه فقه و عدالت خاصيّت حكومت اسلامي اطاعت بي چون و چرا از رهبر غيرمعصوم چرا؟ ولايت فقيه يا ضد ديكتاتوري و استبداد توضيحي درباره اختيارات رهبر در اصل 110 قانون اساسي ويژگيهاي ديگر مقام ولايت تبيين چند ويژگي رهبري توضیحاتافزودن یادداشت جدید
نتيجه اين كه با اين بيان اشكال و شبهه «با تعدّد فقها چه كسي را به عنوان وليّ فقيه انتخاب كنيم؟» داده خواهد شد، و آن اين كه آن كس كه شرايط و ويژگيهاي بيشتر و كاملتري دارد، او مقدّمتر خواهد شد، مثلاً ممكن است دو نفر فقيه وجود داشته باشند، يكي در بعضي از صفات قويتر است، ولي ديگري از نظر صفات و ويژگيهاي متعدّد جامع تر، قويتر و آمادهتر است، در اين جا هرگز نميتوانيم بگوييم اوّلي مقدّمتر است. تشخيص اين موضوع با خبرگان رهبري است كه هم مجتهد عادل هستند، و هم از سوي مردم براي معرّفي مقام رهبري انتخاب شدهاند. به اين ترتيب به بعضي از شبههها نيز پاسخ داده خواهد شد.در اين جا سوءال ديگري در مورد اعلميّت مطرح است، سوءال يا شبهه اين است كه هر گاه فردي يا افرادي از وليّ فقيه، اعلم باشند ممكن است آن اعلم بگويد چون من اعلم هستم يا مرجع تقليد من اعلميّت را در مرجع تقليد شرط واجب ميداند، بنابراين، پيروي از ولايت فقيه را نميپذيرم، در پاسخ اين سوءال و شبيه آن، نظر شما را به گفتار مرجع عالي قدر حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني جلب ميكنيم:«معناي ولايت فقيه، ولايت اعلم نيست، مسأله مرجعيّت نيست كه بگوييم كه عدّهاي از علما حتّي من قائل به واجب بودن تقليد اعلم هستم، اينجا ولايت فقيه است، نه ولايت اَفقه كه اعلميّت هم در ولايت شرط باشد. براي اين منظور قانون اساسي را كه مطالعه ميكرديم، بيشتر از يك لفظ مجتهد، عارف، مدير، بصير، خبير ندارد، لكن براي اين كه توضيح بيشتري در اين رابطه داده شود، شوراي بازنگري قانون اساسي را به وجود آوردند، كه يك قسمتش مصادف با حيات امام خميني ـ قدّس سرّه ـ، و يك قسمت هم بعد از وفات امام تحقّق پيدا كرد، يعني همان روزهاي اوليّه مقارن با رحلت امام در آن شوراي بازنگري به صراحت گفتند: در ولايت فقيهي كه ميگوييم بيش از اجتهاد مطلق، شرطيّت ندارد، اعلميّت در آن نيست، اين را هم به اين لحاظ گفتند كه چون احتمال داده ميشد كه در آينده نظام، آنهايي كه اعلم هستند رهبريّت را نپذيرند، و آنها كه رهبريّت را ميپذيرند شايد بعضي اعلم نباشند، لذا ملازمه را قطع كردند و گفتند در ولايت فقيه لازم نيست توأم با اعلميّت باشد، اگر اعلم هم شد چه بهتر، و اگر هم نشد ضربهاي به مقام ولايت فقيه و مشروعيّت نظام و حاكميّت اسلام نميخورد.»5بنابراين، هرگاه اين شبهه مطرح شود كه هنگام تعدّد فقها و مراجع چه بايد كرد؟ ميگوييم وليّ فقيه آن مجتهد مطلقي است كه به خاطر ويژگيهاي افزوني كه دارد، توسّط خبرگان منتخب ملّت، انتخاب شده، در اين صورت برهمه واجب است از او اطاعت كنند.