راز سرزمين آفتاب
از ميان کشورهاي اين سوي کره زمين، ژاپن تنها کشوري است که توانستهدر تقدير تاريخي دنياي جديد شريک شود و به توسعه تکنولوژي که تنها نشانه
اين امر است دست يابد و حتي در رقابت با آمريکا تا آنجا پيش رود که بتواند
خود را همچون طلايه دار تاريخ فردا ببيند و مظهر تمدن شرق، که تاريخ فردا
تاريخ تمدن شرق است.شبي ديگر بر تاريخ اين سياره گذشته و اکنون نوبت
آن است که خورشيد يک بار ديگر سر از مشرق زمين بر آورد. در اين مدار که مي
گويم، يک شبانه روز هزار و چهارصد سال به طول مي انجامد و آنان که اين
سخنان را به جنون نويسنده اش حواله نمي دهند، شايد که تسليم حيرت خويش
نشوند و در اين سخنان غور کنند.در اينکه سپيده تمدن شرق سر زده است
ترديدي نيست و چه بسيارند از ميان غربيان نيز کساني که اين حقيقت را، همچون
جانوراني که وقوع زلزله را پيشاپيش احساس مي کنند، دريافته اند و به
فروپاشي ايمان آورده اند و حتي طلوع ستاره تقدير را در ناصيه شرق ديده
اند...و اما درباره ژاپن چه آن گونه باشد و چه نباشد در جواب به
اين سؤال نخستين که در ميان ممالک اين سوي سياره زمين چرا فقط اوست که ملحق
به تاريخ تمدن غرب شده است چه بايد گفت؟ وضع کنوني کشورهاي ديگري چون کره و
هنگ کنگ و تايوان و تايلند... از لحاظ توسعه اقتصادي، در کنار واقعيت ژاپن،
مي تواند ما را به اين نتيجه برساند که خصوصيات روحي نژاد زرد در اين ميان
نمي تواند خالي از تأثير باشد. اما آيا همه واقعيت همين است؟ پژوهشگران
و نويسندگاني که درباره ژاپن نوشته اند غالباً اذعان دارند که ژاپن با حفظ
هويت سنتي خويش توانسته است به توسعه تکنولوژي و سرمايه داري دست يابد و
اين اگر چه مطلق واقعيت نيست، اما با آن بيگانه هم نيست. با صرف نظر از اين
بحث که آيا جمع سنت و تجدد ممکن است يا خير، روي ديگر اين سخن آن است که در
ژاپن، مقاومت هاي سنتي و مذهبي در برابر تجدد به مراتب از همه کشورهاي ديگر
مشرق زمين کمتر است و به اعتقاد من راز سرزمين آفتاب در همين جاست و راز
هماره در همان جا نهفته است که کمتر به جست و جوي آن بر مي آيند.به
تعبير روشن تر، جمع سنت و تجدد ممکن نيست و اگر در سرزمين آفتاب اين جمع
امکان يافته، از آن روي است که از يک سو مقاومت سنت ژاپني در برابر تمدن
غرب و توسعه سرمايه داري از همه جاي ديگر کم تر است و از سوي ديگر، در بطن
سنت ژاپني صفات و خصايصي وجود دارند که مي توانند با توسعه تکنولوژي و تمدن
سرمايه داري هم سويي و هم جهتي داشته باشند. ميان خصوصيات روحي نژاد زرد و
سنت هاي آنان نيز نسبتي خاص وجود دارد که علي رغم اهميت بسيار، ناگزيريم از
آن در گذريم.