بیشترلیست موضوعات نكتههايي چند درباره كمالالدين حسين واعظ كاشفي چكيده: مقدمه زندگينامه توضیحاتافزودن یادداشت جدید
با وجود اين نمونهها، نميتوان واعظ كاشفي را صوفي نقشبندي دانست و گرايش او به اين طريقت، تنها به صورت گرايشهاي عرفاني معنا مييابد. او نه مريد خواجه عبيدالله احرار بود و نه از مريدان نورالدين عبدالرحمان جامي. گرايشهاي عرفاني او كه در برخي از آثارش بازتاب يافته است، به اندازهاي تحت تأثير توانمندي علمي او قرار دارد كه اين جنبه از شخصيت واعظ كاشفي را در مقايسه با ابعاد ديگر شخصيت او بسيار كمرنگ كرده است.حسين واعظ كاشفي با دربار سلطان حسين بايقرا نيز پيوند يافت. او در اين شهر با امير نظام الدين عليشيرنوايي رابطهاي ويژه برقرار كرد و برخي از آثار خود را نيز به در خواست و سفارش، يا به نام سلطان حسين و عليشيرنوايي تأليف كرده است. عليشيرنوايي در تذكره مجالس النفائس (تأليف 896ق) مينويسد كه او مدت 20 سال است كه در هرات سكونت دارد (93). بدينگونه، عليشيرنوايي قصد دارد چنين بنمايد كه حسين واعظ در 876ق، يعني چند سال بعد از قدرت يافتن حسين بايقرا به هرات عزيمت كرده است، در صورتي كه چنين نيست و كاشفي سالها پيش از آن، در زماني كه رقيب سياسي حسين بايقرا، ابوسعيد ميرزا، هرات را در در اختيار داشت، بدان شهر در آمده بود. غلامحسين يوسفي، ظاهرا با در نظر داشتن همين سخن عليشيرنوايي مينويسد كه واعظ كاشفي 20 سال در هرات زندگي كرد(704)؛ در حالي كه حتي براساس سخن نوايي كه نادرستي آن آشكار شد. كاشفي تنها تا سال نگاشته شدن مجالس النفايس، 20 سال در هرات مي زيسته، نه تا پايان عمر. در حقيقت، واعظ كاشفي از زمان ورود به هرات در 861ق، تا هنگام مرگش در 910ق نزديك به نيم قرن در هرات زيسته بود.در خلال اين دوران نيم قرنه، او بارها نيز از هرات به ديگر شهرها عزيمت كرده و باز آمده بود. همانگونه كه در فرماني كه پيشتر ذكر كرديم ميتوان ديد، او دو بار براي تصدي شغل قاضي القضاتي به سبزوار عزيمت كرده بود. ديگر سفر واعظ كاشفي هم عزيمت به مرو بود. ظاهرا وي روزگاري نه چندان كوتاه را به همراه شاهزاده ابوالمحسن ميرزا در مرو گذرانده است. از منابع تاريخي نميتوان بدين آگاهي دست يافت كه ابوالمحسن ميرزا در چه تاريخي به حكومت مرو فرستاده شده، ولي روشن است كه كاشفي در مرو در ملازمت او بوده و كتاب اخلاق محسني را به نام او به رشتهنگارش در آورده است. در اين كتاب كاشفي اشعار متعددي را كه در مدح شاهزاده ابوالمحسن ميرزا سروده، آورده است (اخلاق محسني، 46، 76، 114). از خلال منابعي چون تاريخ حبيب السير في اخبار افراد البشر، اثر غياثالدين خواندمير، ميتوان از خبر شورش ابوالمحسن ميرزا در مرو آگاه شد. خواندمير، تاريخ وقوع اين رويداد را سال 904ق ذكر كرده است (4/239) و محمد يوسف واله اصفهاني (313) در منبعي كه در سدههاي بعد به رشته نگارش در آمده، اين رويداد را ذيل وقايع سال 908ق توضيح ميدهد. با وجود اين گزارشها، واعظ كاشفي در مقدّمه اخلاق محسني آورده كه او به همراه شاهزاده ابوالمحسن ميرزا در هرات به خدمت سلطان حسين بايقرا رسيده است (4-5). آمدن ابوالمحسن ميرزا به دربار هرات و به نزد سلطان حسين بايقرا ميتواند به معني پايان يافتن شورش باشد؛ در اين صورت چگونه ميتوان سال 900 - 904 را زمان نگاشته شدن كتاب اخلاق محسني دانست، در حالي كه شورش مرو در سال 904 آغاز شدهاست و چند سال نيز طول كشيده است. بر اين اساس، يا تاريخ نگارش كتاب درست نيست و يا مقدمه چندين سال پس از تأليف، به كتاب افزوده شده است. بازگشت واعظ كاشفي به هرات مقارن با يكي - دو سال پاياني زندگي او بوده است.به نظر ميرسد كه واعظ كاشفي، پس از بازگشت از مرو به هرات، چندان مورد توجّه قرار نگرفته باشد و اگر بپذيريم كه در اين زمان بيش از 70 سال از عمر او ميگذشته، ميتوان احتمال داد كه آخرين سالهاي زندگي او در هرات با تلخي و سختي سپري شده باشد. بويژه اگر توجه كنيم كه حسين واعظ در حالي اخلاق محسني را كه در بردارنده آداب و شرايط سلطنت است، براي شاهزاده ابوالمحسن ميرزا تأليف كرد كه سلطان حسين بايقرا زنده بود و در هرات سلطنت ميكرد و اين كار او نميتوانست چندان خوشايند دربار بودهباشد.