تعمير و توسعة مسجد شريف نبوي در طول تاريخ - ن‍ق‍د ک‍ت‍اب‌ (ت‍ع‍م‍ی‍ر و ت‍وس‍ع‍ه‌ م‍س‍ج‍د ش‍ری‍ف‌ ن‍ب‍وی‌) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ن‍ق‍د ک‍ت‍اب‌ (ت‍ع‍م‍ی‍ر و ت‍وس‍ع‍ه‌ م‍س‍ج‍د ش‍ری‍ف‌ ن‍ب‍وی‌) - نسخه متنی

رضا مختاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعمير و توسعة مسجد شريف نبوي در طول تاريخ

، تأليف ناجي بن محمد حسن عبد القادر انصاري ، ترجمة عبد المحمد آيتي چاپ اول ، تهران ، مشعر 1378 ش .

224 صفحه ، رقعي .

دربارة مدينة منوره و مسجد شريف نبوي و تغييرات آن در طول تاريخ ، آثار متعدّدي نگاشته شده است ; از جمله «عمارة و توسعة المسجد الشريف النّبوي عبر التاريخ» از ناجي بن محمد حسن عبد القادر انصاري . اين كتاب نخستين بار به همّت انجمن ادبي مدينة منوره ، به سال 1416 ق . در مدينه ، با ويرايش و مقدمة عطيّه محمد سالم در 284 صفحة وزيري چاپ شده است . بخش مهمي از اين كتاب به توسعة مسجد شريف نبوي در عهد دولت سعودي اختصاص دارد، اما از نابود شدن بخشي از آثار مهمّ تاريخي مدينة منوره بر اثر توسعة مسجد، سخني به ميان نيامده است . همچنين دربارة بقيع ـ با همه اهميت آن ـ سخني ندارد.

مؤلف به سال 1363 ق . در مدينه به دنيا آمده و آثار چاپ شده و چاپ نشده اي دارد. وي اين آثار را در 17 جمادي الأولي 1415 در مدينه به پايان برده است . بنابر اين ، از جديدترين و كامل ترين آثار در اين زمينه محسوب مي شود.

اين كتاب داراي شش فصل و يك مقدمه و خاتمه ، همراه با فهرست مآخذ و فهرستي از جدول ها و عكس ها، و مزيّن به تصويرهايي زيبا از مدينة منوره و مسجد شريف نبوي است . همچنين زندگي نامة كوتاه مؤلف نيز در پايان آن درج شده است.

با توجه به اهميت موضوع و كتاب ، مترجم توانا استاد عبدالمحمد آيتي (حفظه الله) اين اثر را ـ به جز حدود يك سوم آن كه براي خواننده فارسي زبان لازم نبوده ـ به فارسي ترجمه كرده اند كه به عنوان «تعمير و توسعة مسجد شريف نبوي در طول تاريخ» منتشر شده است .

از آن جا كه در اين ترجمه مطالبي ويژة اهل فن و متخصصان است و عموم زائران حرم شريف نبوي را به كار نمي آيد، به منظور عام تر شدن فايدة آن و استفاده بيشتر فارسي زبانان ، معاون محترم آموزش و پژوهش بعثة مقام معظّم رهبري از اين ناچيز خواستند تا آن را خلاصه ، و پاره اي از مباحث غير ضرور را حذف كنم . به حمدالله اين بنده نيز آن را تلخيص كردم كه در بهار 1379 به همت نشر مشعر در 216 صفحه پالتويي منتشر شد. در اين تلخيص بيش از يك سوم مطالبِ ترجمه حذف شد. بنابراين ، مشتمل بر حدود نيمي از مطالب اصل متن عربي است . از جمله مطالب محذوف ، عمده مآخذِ مطالب در پاورقي ها و فهرست مآخذ است كه عموم خوانندگان فارسي زبان را از آنها حظّي نيست . خواستاران آگاهي از آنها مي توانند به اصل عربي يا ترجمة فارسي مراجعه كنند.

همچنين گذشته از تلخيص ، پاره اي از مطالب ترجمه ويرايش شد، و هر جا ابهام يا احتمال خطا در ترجمه وجود داشت به متن عربي مراجعه و مواردي از ترجمه اصلاح شد.

به هنگام تلخيص ، هر جا در عبارت ابهامي مي ديدم به اصل عربي مراجعه مي كردم . در نتيجه معلوم شد كه در مواردي ، عبارت عربيِ اصل ، اشتباه ترجمه شده است . در اين جا اهمّ اين موارد را ـ به اميد اصلاح در چاپ هاي بعد ـ ياد آوري مي كنم :1. متن عربي ، ص 72 ـ 73 :أُسطوانة مربّعة القبر... أنّها تكون داخل الجدار المحيط بالقبر الشريف ، ولا يتمكّن الزائر من رؤيتها. يقول السمهودي: «وقد حُرِم الناسُ الصلاة إلي هذه الأُسطوانة لإدارة الشباك الدائر علي الحجرة الشريفة و غلق بابه.» ترجمه ، ص 80 ـ 81 :ستون مربع قبر.. سمهودي مي گويد: «مردم نمي بايد به سوي اين ستون نماز بگزارند، به سبب پنجره هايي كه گرد حجرة شريفه را گرفته اند و درِ آن بسته است.» پيدا است كه معنايِ «وقد حُرِمَ الناس ...» يعني مردم از نماز خواندن كنار اين ستون «محروم» شده اند، نه اينكه «نماز خواندن در آنجا حرام است» كه مترجم محترم به : «مردم نمي بايد به سوي اين ستون نماز بگزارند» ترجمه كرده اند. در ترجمة «خلاصة الوفا»ي سمهودي اين عبارت چنين ترجمه شده است :امروز به سبب آن كه شباك داير بر حجره ، مانع است از وصول به اين استوانه و استوانة سرير، مردم از تبرّك جستن به اين دو استوانه محرومند.1 2. متن عربي ، ص 72 :أسطوانة المحرّس ... تسمّي بأُسطوانة علي بن أبي طالب (رضي الله عنه ) لأنّه كان يجلس عندها يحرس النّبي ــ صلي الله عليه و آله ــ .

ترجمه ، ص 80 :آن را «ستون محرّس» از آن جهت مي گفتند كه علي بن أبي طالب ــ عليه السلام ــ براي حراست و حفاظت از پيامبر ــ صلي اللهعليه و آله ــ در كنار آن مي نشست .

روشن است كه مؤلف در صدد بيان وجه تسمية ستون محرّس به «ستون علي بن ابي طالب» است .

و در ترجمه ، اين نكتة بسيار مهم از قلم افتاده است .

ترجمه صحيح :ستون محرّس، «ستون علي بن أبي طالب» ــ عليه السلام ــ نيز ناميده مي شود; زيرا وي براي حراست از پيامبر ــ صلي الله عليه و آله ــ در كنار آن مي نشست .

3. متن عربي ، ص 51 :وقد ظلّت القبلة علي اتّجاه بيت المقدّس ستة عشراً و سبعة عشر شهراً.

ترجمه ، ص 54 :شانزدهم يا هفدهم ماه ، قبله ، بيت المقدّس بود.

پيداست كه در اين جا «شانزده يا هفده ماه» صحيح است .

4. متن عربي ، ص 117 :في عام ...655 في خلافة المستعصم بالله توالتْ أعمال الإصلاح في المسجد النبوي الشريف في خلافته، حيث تعرّض المسجد لحريقٍ مدمّر وقع في أوّل شهر رمضان سنة 654 .

ترجمه ، ص 130 :در سال 655هـ . ق . در عهد المستعصم بالله تعمير و اصلاح در مسجد شريف نبوي همچنان ادامه داشت تا آنگاه كه مسجد دستخوش حريقي ويرانگر گرديد. اين حريق در اوّل ماه رمضان 654 اتفاق افتاد.

روشن است كه در فرض وقوع حريق در سال 654 نمي توان گفت : «در سال 655 تعمير ادامه داشت تا آنگاه كه مسجد دستخوش حريقِ ويرانگر 654 گرديد !» مترجم محترم تعبير «حيث تعرّض» را «تا آن گاه كه ...» ترجمه كرده اند، در حالي كه بايد ترجمه شود به : «نظر به اينكه...» و مانند آن ; زيرا مي دانيم كه در ماه رمضان 654 مسجد دستخوش حريق شد و تعمير آن از آغاز سال 655 شروع شد.2 البته در تلخيص اين ناچيز (ص 117) هم تعبير «از هنگامي كه» به كار رفته كه درست نيست .

5 . متن عربي ، ص 36 :...فأدركته الجمعة في بني سالم بن عوف، فجمع بهم في المسجد الّذي ببطن الوادي [هامش : يسمّي مسجد الجمعة ].

ترجمه ، ص 37 :...چون به ميان بني سالم رسيد، وقت نماز جمعه بود. در مسجدي كه در بطن وادي بود با مردم نماز به جاي آورد.

پيداست كه در آن هنگام «مسجدي در بطن وادي» نبود، بلكه پس از اينكه پيامبر خدا در آن نقطه نماز جمعه خواند، آنجا «مسجد جمعه» ناميده شد. مؤلف نمي گويد: «في المسجد الذي كان ببطن الوادي». بلكه مرادش اين است : «در بطن وادي ، جايي كه اكنون مسجد جمعه ناميده مي شود، نماز جمعه خواند».

6. متن عربي ، ص 55 ـ 56 :أصبحتْ عدد الأساطين في هذه المرحلة 27 أُسطوانة : ثلاث ... وتسعة من ...

ترجمه ، ص 59 :شمار ستون ها در اين مرحله 27 ستون بود، 7 ستون در طول و 3 ستون در عرض .

پيدا است كه به جاي «7 ستون»، «9 ستون» صحيح است . و «تسعه» با «سبعه» اشتباه شده است .

7. متن عربي ، ص 128 :فشرعوا في تجديد سقف الروضة المطهّرة و قبّة القبر النّبوي، فرفع سقف الروضة العِلْوي و بعض السقف غربيّ المنبر.

ترجمه : ص 141 :او سقف روضة مطهر، همچنين گنبد مرقد نبوي را تجديد بنا كرد. و سقف روضة علوي را بالاتر برد و قسمتي از سقف غربي منبر را.

روشن است كه در اين جا عبارت «سقف روضة علوي» تركيب عجيب و غريب و بي معنايي است .

مترجم محترم «العِلْوي» را صفت «روضه» گرفته اند در حالي كه صفت «سقف» است . يعني «سقف عِلْوي» مراد است ; چون در اين جا مكرر سخن از دو سقفِ سِفْلي و عِلْوي براي مسجد است و مؤلّف چند سط ر بعد، تصريح كرده است : «... اين امر سبب شد كه سقف اين منطقه از ديگر سقف هاي جناح قبله ـ با وجود آن كه آنها را دو سقف بود ـ بالاتر رود».

8 . متن عربي ، ص 129 :وعلي الرغم من أنّ السمهودي لم يكن موجوداً بالمدينة المنوّرة أثناء الحريق إلاّ أنّه يُعطينا وصفاً دقيقاً لأسباب الحريق وكيفيّة التغلّب عليه .

ترجمه ، ص 143 :با آن كه سمهودي هنگام حريق در مدينه حضور نداشت ; ولي توصيف دقيقي از علت حريق و كيفيت انتشار آن براي ما ذكر كرده است .

تعبير «التغلّب عليه» به معناي «مهار كردن آتش و غلبه يافتن بر آن» است ، نه انتشار آن .

9. متن عربي ، ص 141 :وقد أعطي بوركارت وصفاً تفصيليّاً عن حالة المسجد النبوي الشريف خلال زيارته سنة 1230هـ . ق . أي قبل عمارة السلطان عبد المجيد الأوّل ، يقرّر فيه وضع المسجد في عهد السلطان محمود الثاني .

ترجمه : ص 156 ـ 157 :بوركارد به هنگام ديدارش در سال 1230 از مسجد شريف نبوي ; يعني از عمارت سلطان عبد المجيد اول ، وضع مسجد را در عهد سلطان محمود چنين وصف مي كند.

در اين قسمت ، به جاي «از عمارت سلطان» و «سلطان محمود» به ترتيب «قبل از عمارت سلطان» و «سلطان محمود ثاني» صحيح است .

10. متن عربي ، ص 65 :و أوّل من كسا الدائر المخمّس الخيزران ... ثمّ كساها آل عثمان من بعد ذلك.

ترجمه ، ص 71 :نخستين كسي كه بر مرقد رسول خدا ــ صلي الله عليه و آله ــ جامه پوشانيد، خيزران بود... سپس آل عثمان جامة كعبه را مهيّا مي نمودند.

پيداست كه به جاي «مرقد رسول خدا» در اين عبارت ، تعبير «ديوارهاي پنج گانة (پنج ضلعي ) اطراف قبر مطهر» درست تر است . علاوه بر اين ، تعبير «جامة كعبه» اشتباه است و صحيح همان جامة پنج ضلعيِ اطراف قبر مطهّر است و در متن عربي سخني از «جامة كعبه» نيست .

مؤلف اين قسمت را از «مرآة الحرمين» نقل كرده است . عبارت ترجمه مرآة الحرمين چنين است نخستن كسي كه ديوارهاي پنج گانه را پرده كشيد، خيزران بود... اين سنت به وسيلة سلاطين عثماني نيز ادامه يافت .3 11. متن عربي ، ص 166 :و قد نتج عن التوسعة السعوديّة الأُولي ... أن أُضيف إلي مسطّح المسجد (..., 6024) متراً مربعاً فأصبح مسطّحه الإجمالي(... ، 16327).

ترجمه ، ص 179 :در اين توسعة اوليه به سطح مسجد400/602 متر مربع افزوده شد و مساحت اجمالي آن به700/632/1 متر مربع رسيد.

در اين جا به جاي رقم اول «024/6» و به جاي رقم دوم «327/16» صحيح است ، و در حقيقت دو صفر هر دو رقم ـ در متن و ترجمه ـ زايد است . جاهاي ديگر همين كتاب (ص 183 ترجمه و ص 171 متن ) و منابع ديگر، شاهد و دليل اين سخن است.

12. متن عربي ، ص 182 :بلغت مساحة الأراضي والدور التي شملتها التوسعة 955/22م .

ترجمه ، ص 193 :مساحت اراضي و خانه هاي گرفته شده از اشخاص 955/22م .

هر چند ترجمه در اين جا مثل متن است ; ولي هر دو اشتباه است ; زيرا در توسعة اول سعودي ، كلّ مساحت مسجد327/16 متر بوده است . بنابراين ، عدد فوق اشتباه و احتمالاً صحيح آن 955/2م است .

13. متن عربي ، ص 195 :...فهد... فقد أمر بتأليف لجنة وزاريّة برئاسته ، وعهد إلي أمير منطقه المدينة المنورّة الأمير عبد المجيد... بنيابة رئاسة اللُجنة ...

ترجمه ، ص 203 ـ 204 :...فهد... يك كميسيون در سطح وزارت به رياست خود و نيابت ولي عهد امير منطقة مدينة منوره ... تشكيل داد.

پيداست امير منطقة مدينه «ولي عهد» نيست . و منظور متن از «عهد إلي أمير...» اين است كه فهد، نيابت رييس كميسيون را به امير مدينه سپرد، و سخني از «ولي عهد» در ميان نيست .

14. متن عربي ، ص 204 :تشتمل توسعة وعمارة ... الملك فهد... للمسجد النبوي الشريف علي إضافة مبني جديد بجانب المسجد الحالي، يحيط ويتّصل به من الشمال والشرق والغرب بمساحة 000/82 م .

ترجمه ، ص 206 :توسعه و ترميم ملك فهد عبارت است از احداث بناي جديدي در كنار مسجدهايي كه محيط بر آن و از شمال و غرب و شرق متصل به آن بود، به مساحت000/82 متر مربع .

نمي دانم كلمة «مسجدهايي» در اين جا چه محلّي از اعراب دارد; زيرا سخن از توسعة مسجد شريف نبوي ــ صلي الله عليه و آله ــ است و ترجمه صحيح چنين است :...احداث بناي جديدي در كنار مسجد كنوني ، كه از شمال و شرق و غرب ، متصل و محيط به آن باشد به مساحت000/82 متر مربع .

15. متن عربي ، ص 205، ذيل نقشه :مخطّط جميع التوسعات بالمسجد النبوي الشريف ترجمه ، ص 207:مساحت مسجد النبي در بناي پيامبر و افزودة آن حضرت بعد از غزوة خيبر.

پيداست كه اين عبارت نه مطابق نقشه آن صفحه است و نه مطابق متن عربي . عبارت فوق بايد چنين ترجمه و ذيل نقشه درج شود: «نشقة همة توسعه هاي مسجد شريف نبوي».

مؤلف ذيلِ نقشة مذكور توضيح داده است كه مساحت مسجد در بناي نخست060/1 متر بود و با افزايش415/1 متر پس از غزوة خيبر، به475/2 متر رسيد. مترجم اين عبارت را توضيح نقشه پنداشته و به صورتي ناقص كه ملاحظه مي شود، ترجمه كرده و ذيل نقشه قرار داده است .

16. متن عربي ، ص 204 :وقد تمّت الإستفادة من سطح التوسعة للصلاة بعد تغطيته بالرخام و بمساحة 000/67 متر تستوعب000/90 مصلٍّ...

ترجمه ، ص 207 :استفاده از سطح توسعه براي نماز، بعد از فرش كردن آن با مرمر، مقدار000/67 متر مربع شد كه گنجايش000/90 نمازگزار را داشت .

اوّلاً تعبير «سطح توسعه» در فارسي ، مُفْهِم مقصود مؤلف نيست . مقصود مولّف از اين تعبير «پشت بام مسجد شريف» است ; ثانياً به جاي «داشت» در پايان عبارت ، «دارد» صحيح است ; چون سخن از وضع فعلي مسجد شريف است.

17. متن عربي ، ص 204 ـ 205 :...لتصل إلي أكثر من ميليون مصلٍّ في اوقات رمضان المبارك و الحج و العمرة و أوقات الذروة .

كما تضمّ هذه الساحات مداخل للمواضيء و أماكن لاستراحة الزّوار، تتّصل بمواقف السيّارات تحت الأرض .

ترجمه ، ص 208 :و در اوقات ماه مبارك رمضان و حج و عمره و زيارت ، تا يك ميليون هم مي توانند به نماز بايستند.

مكان هايي براي گرفتن وضو و استراحت زوّار پيوسته به محل توقف خودروها در زير زمين است .

در بخش اول اين عبارت «أوقات الذروة » كه به معناي «هنگام اوج جمعيت» است ترجمه نشده است . و در عبارت دوم تعبير «أماكن لاستراحة الزّوار» به معناي دستشويي و مستراح است كه عبارت مترجم محترم ; «استراحت» اين معني را نمي رساند.

18. متن عربي ، ص 206 :...و ذلك لحماية المصلّين من وهج الشمس و مياه الأمطار و للاستفادة من الجوّ الطبيعي حينما تسمح الظروف المنافية بذلك.

ترجمه ، ص 208 :...و اين به خاطر آن است كه نمازگزاران را از تابش خورشيد و آب باران حفظ كند و در مواقعي كه وضع جوّي چنان است ، از هوايي خوش بهره مند سازد.

تعبير «مواقعي كه وضع جوّي چنان است» يعني هنگام تابش خورشيد و نزول باران ; در حالي كه مقصود مؤلّف درست به عكس اين معنا است ; يعني هنگامي كه شرايط اقليمي و آب و هوايي مساعد است ، نمازگزاران را از هواي طبيعي و آزاد بهره مند سازد.

19. متن عربي ، ص 207 :لراحة المصلّين وانتقالهم من الدور الأرضي إلي سطح التوسعة فقد تمّ تأمين سلالم كهربائية متحرّكة لنقلهم ...

ترجمه ، ص 209 :براي انتقال نمازگزاران و راحتيِ آنها از طبقة پايين به سطح توسعه، پله هاي برقي متحرك كار گذاشته اند.

در اين عبارت مقصود از سطح توسعه ، پشت بام مسجد شريف است و عبارت «سطح توسعه» در فارسي ، اين معني را نمي رساند. در موارد متعدد ديگري نيز همين اشتباه رخ داده است ; از جمله در ص 212، 214، و در همين صفحه 209 در عبارتي ديگر.

20. متن عربي ، ص 233 :ويحتوي هذا النفق علي أُنبوبتين لنقل المياه ... وقد أُخذ في الاعتبار إمكانية إضافة أُنبوبتين أُخريين ... إذا دعت الحاجة إلي ذلك مستقبلاً... مزورة بالمراوح اللازمة لذلك.

ترجمه فارسي ، ص 210 :تونل خدمات ... است ، حاوي دو لوله براي نقل آب سرد. دو لولة ديگر هم در درون تونل كشيده اند كه در صورت نياز مبرم از آنها استفاده كنند. در اين تونل 31 غرفه تهويه است همراه با بادبزن هاي لازم .

ترجمة درست :...امكان نصب دو لولة ديگر هم در درون تونل هست كه در صورت نياز در آينده از آنها استفاده كنند. در اين تونل31 غرفة تهويه است همراه با دستگاه هاي تهوية لازم .

علاوه بر اين موارد، مواردي ديگر نيز هست كه از ذكر آنها خودداري مي كنم و تنها به اشارة اجمالي به چند مورد بسنده مي كنم : ص 164، س 1، به جاي 1373 بايد 1372 باشد; البته اين مورد در اصل عربي هم اشتباه است ولي اشتباه مطبعي است ; ص 167، س 13 به جاي «...منبر» بايد «...منبر تذهيب شده» باشد; در ص 154، س 4 به جاي «12 ستون آن در حال تلف بود»، «12 ستون آن در حال از بين رفتن بود» مناسب تر است ; در ص 154، س 4، به جاي «تعميرات بزرگي در مسجد صورت گرفت» تعبير «تعميرات زيادي» مناسب تر است ; در ص 155، س 4 به جاي «گنبد تازه اي گرفته در سرب» تعبير «...پوشيده از سرب» بهتر است ; در ص 78، س 12 به جاي «امانت» تعبير «امانت هاي خود» دقيق تر است .

باري ، آن چه گذشت ، عمدة مواردي است كه به هنگام مراجعه به متن جهت تلخيص كتاب ، به آنها برخوردم و ممكن است مواضع ديگري نيز خالي از خطا نباشد. البته هنگام تلخيص ، بنده به تلخيص اكتفا نكردم ، بلكه با صرف وقت زياد، علاوه بر زدودن خطاهاي مذكور، عبارات زيادي را اصلاح و كلمات زيادي را پس و پيش و قسمتي را بازنويسي كردم تا چكيدة كتاب به صورتي دلپذير در آيد. هر چند برخي پنداشته اند كه فقط اطراف قسمت هايي از ترجمه را خط كشيده ام و به همين سادگي تلخيص به انجام رسيده است .

در پايان به چند خطا كه در هنگام تلخيص متوجه نشدم و در ترجمة استاد آيتي و تلخيص اين جانب رخ داده و پس از چاپ به آنها برخوردم اشاره مي شود:1. ترجمه ، ص 17 ; تلخيص ص 17 :كسي كه به مدينة منوره مي آيد از مسافت 150 كيلومتري ، ازهمه راه هاي برّي آن را از دور تواند ديد.

متن عربي ص 19 :ومن خصائص الموضع انّها واحة خصبة ، تحيطها الجبال والجبيلات في سلاسل متشابهة و أحياناً متقطعة يراها القادم إلي المدينة المنوّرة من مسافة 150 كيلاً من جميع مداخلها البرّية .

پيدا است كسي كه به مدينه مي آيد از مسافت 150 كيلومتري نمي تواند مدينه را ببيند. بنابراين ، منظور مؤلّف ، يا كوه هاي كوچك و بزرگ محيط به مدينه است كه از مسافت 150 كيلومتري قابل رؤيت است ، و يا اينكه صفر 150 اضافي است و مراد مؤلف اين است كه شهر مدينه از پانزده كيلومتري قابل رؤيت است . البته احتمال دوم مرجوح است .

2. ترجمه ، ص 110; تلخيص ص 101 :نخستين كس از مردان كه به او ايمان آورد، علي بود و او در آن زمان حدود سيزده سال داشت.

تعبير متن عربي (ص 99).. «و هو دون الثالثة عشرة من عمره» است ; يعني «كمتر از سيزده سال داشت».علاوه بر اين ، عبارت متن «كان علي أوّل من آمن به من الصِبْيان» است كه البته خالي از غرض و مرض نيست !

3. ترجمه ، ص 208 ; تلخيص ص 201 :مساحت اين سايبان ها[ي اطراف مسجد]000/135 متر مربع است و گنجايش000/250 نفر [نمازگزار] را دارند و امّا اگر تمام ظرفيت [اطراف مسجد] را حساب كنيم مي تواند000/450 نفر را در برگيرد و اين شمار تا000/700 هزار هم مي رسد.

در حالي كه اولاً كلمه «هزار» پس از «000/700» زايد است ; ثانياً مقصود مؤلف اين است كه مسجد و پشت بام آن و فضاهاي اطراف ، بر روي هم گنجايش بيش از000/700 نفر نمازگزار را دارد، در حالي كه عبارت ترجمه صريح در اين است تنها فضاهاي محيط بر مسجد شريف ، گنجايش000/700 نفر را داراست .

عبارت متن عربي ص 24 در اين جا چنين است :...ممّا يجعل الطاقة الاستيعابية للمسجد والساحات المحيطة به تزيد عن000/700 مصلّ.

4. ترجمه ، ص 110 ; تلخيص 101 :...در اين دوره در مسجد شريف نبوي تغييري حاصل نشد.

متن عربي ، ص 99 :كان المسجد النبوي الشريف ... ولم يحتج إلي زيادةٍ أو توسعةٍ في تلك الفترة .

در اين جا سخن از وضع جديد در دورة خلافت امير المؤمنين ــ عليه أفضل صلوات المصلّين ــ است .

مؤلّف پس از اينكه از توسعة مسجد در عهد عمر و عثمان سخن گفته است ، مي افزايد كه حضرت اميرالمؤمنين ــ عليه السلام ــ مسجد را توسعه نداد; زيرا به سبب انتقال حكومت به كوفه ، و پاره اي مسائل ديگر، بسياري از مسلمانان از مدينه كوچيدند و نيازي به توسعه مسجد نبود و عبارت مترجم محترم مقصود مؤلف را نمي فهماند و نكتة مثبتي كه در كلام مؤلف هست در ترجمه منعكس نشده است .

اين ها مواردي است كه اين ناچيز هنگام تلخيص ، متوجه اشتباه بودن آنها نشدم و علاوه بر ترجمة استاد آيتي ، در تلخيص اين جانب نيز رخ داده است.

باري ، از آن جا كه دو سال پيش ، با صرف فرصت بسيار، به هنگام تلخيص كتاب به خطاهاي مذكور واقف شده بودم ، آنها را در اين نقد قلمي بردم و صرفاً با هدف نوشتن نقد، دنبال يافتن اين خطاها نبودم ، و از آن هنگام تاكنون مترصّد فرصتي بودم كه آنها را از حاشية كتاب بر روي كاغذ بياورم و بحمدالله در روز جمعه اي اين فرصت حاصل شد.

البته بايد انصاف داد كه ترجمة كتاب مورد بحث ، چندان هم آسان نيست و برخي اشتباهات طبيعي است . بسياري از كتاب هاي ديگر هم همين وضع را دارند; ولي چون از دمِ تيغ تيز نقد نگذشته اند، اشتباهاتشان مشهود نيست .





  • مــا كثــرة الشعـــراء إلاّ عـلّةٌ
    مــا كثــرة الشعـــراء إلاّ عـلّةٌ



  • مـشتقّةٌ مـــن قــلّة النُقـــّادِ
    مـشتقّةٌ مـــن قــلّة النُقـــّادِ


/ 3