بیشترلیست موضوعات بررسي تطبيقي حقوق جنگ و حقوق بشردوستانه در اسلام و حقوق بين الملل اشاره توضیحاتافزودن یادداشت جدید
در هنگام تأسيس اين دادگاه بايد عقل حقوقي جهاني در باره همه اين مسايل، واقعا بدون هيچ گونه اعمال نفوذ از ناحيه دولتهاي بزرگ، فكر بكند. اگر بتوانيم واقعا با عقل بشري سالم، منهاي نفوذ و منهاي جوسازي كشورهاي بزرگ به اين نتيجه برسيم به نظر مي رسد كه گام موفقيت آميزي است. آن كارهايي هم كه شما اشاره كرديد در كنار اين كار حتما بايد انجام شود. چون نمي شود فقط يك دادگاهي بگذاريم بين زمين و آسمان، همانگونه كه الآن دادگاه يوگسلاوي گرفتار اين مسأله است. اصلاً چه بسا فردا بيايند آنهايي را محاكمه كنند كه بر حق هستند.جالب اين است كه تاكنون يك نفر را محكوم كرده اند. بنده دو هفته قبل لاهه بودم. الآن هم چندتا مسلمان دم تيغ هستند كه آنها را محاكمه بكنند. يك نفر از صربها را گرفته اند. به ما گفتند كه ايشان چون بيمار است براي آخرين بار براي به اصطلاح ديدار از بستگانش رفته و بعد هم گفتند كه آنجا فرار كرده است. خوب اينها هم توطئه است كه كمتر متجاوزي به مجازات برسد. حقوق بين الملل مدرن، محصول نظام شومي است. ما هيچ وقت به آن نقطه ايده آل، كه حاكم و قانونگذار مافوق انسانها باشد و از بالا اين قانون را بگذارد براي همه انسانها كه در نظام ديني وجود دارد، هيچ وقت به آن ايده آل نخواهيم رسيد. فقط به نظر مي رسد قدمهايي بر مي داريم كه مقداري از تجاوز بكاهد. مقداري جلو قربانيان جنگ را بگيرد. مقداري از تجاوزات غيرانساني را بگيرد وگرنه اين اشكالاتي كه گفتيم به اين زوديها رفع شدني نيست. به آن نقطه نهايي كه هيچ وقت نمي رسيم. رسيدن به آن نقطه وقتي است كه آفريدگار بشر قانون بگذارد كه فشار هيچ كشوري در آن نيست. هر گروهي بنشيند و نظامي را وضع كند، آخرش مليّت، نژاد، منافع شخصي شان در آن دخالت مي كند و آن را به يك طرفي مي كشند؛ مثلاً الآن شما نگاه كنيد كنوانسيونهايي عليه به كارگيري سلاحهاي شيميايي وضع شده است. پيش نويس آن كنوانسيون را كه مي بينيد، مي گوييد عجب كنوانسيون خوبي كه در هنگام جنگ، طرفين سلاحهاي شيميايي به كار نبرند. خوب خيلي خوب است. خيلي انساني است؛ اما پشت قضيه چه چيزي است. در آنجا گروهي پيش بيني شده است كه هر جا يك گزارش رسيد كه كارخانه شيميايي در داخل كشورها تأسيس شده است، بروند و حق بازرسي داشته باشند و اگر احيانا يك كشوري به اين كنوانسيون ملحق نشد، فروش هرگونه مواد شيميايي به آن كشور ممنوع مي شود. اين به نفع چه كسي تمام مي شود؟ كشورهاي بزرگي كه داراي سلاح پيشرفته با تكنولوژي پيشرفته اي هستند مثل آمريكا هيچ وقت نياز ندارند سلاحهاي شيميايي به كار ببرند. در اين وسط چه كسي ممنوع مي شود؟ يك كشور ضعيفي كه براي دفاع از خودش يك وقت مي بيند كه با قدرت چنين و چنان آمريكا كه به جنگ او آمده نمي تواند مقابله كند. اين كشور براي دفاع از خودش به سلاح شيميايي متوسل مي شود. اين مقررات الآن چاقوي دو لبه شده است. كشورهاي جهان سوم ملحق شوند اين ضرر را براي آنها دارد. از طرفي اگر ملحق نشوند به بايكوتهاي اقتصادي و شيميايي محكوم مي شوند. تا حدي كه حتي نتوانند دارو و مواد شوينده توليد كنند.آقاي ذاكرصالحي: استاد در سالهاي اخير نسبت به كارآمدي حقوق جنگ تشكيكهاي جدي شده است. ما در واقع مي توانيم طيفي را مي توانيم تصوير بكنيم. سؤال يك سر اين طيف تفكر خوش بينانه آن است كه بر كارآيي عملي حقوق جنگ در عرصه مخاصمات تأكيد دارد. سر بدبينانه آن مي گويد كه حقوق بين الملل، و از جمله حقوق جنگ، اصلاً حقوق نيست؛ به اين دليل كه نه قاضي درست و حسابي دارد و نه قانونگذار درست و حسابي و نه مجري درست و حسابي دارد و يا انتقادهايي از اين دست كه اصلاً اين به درد كشورهاي ضعيف نمي خورد. اصلاً اين با فرهنگ كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي غالب و پيروز در جنگ تدوين شده است و به درد كشورهاي جهان سوم نمي خورد. سؤال اين است كه نگرش حضرت عالي در كجاي اين طيف است؟استاد دكتر محقق داماد: خيلي سؤال جالبي است، من خدمتتان عرض كنم. تعريفي براي حقوق و مقدمه حقوق براي دانشجويان مي كنيم. مي گوييم كه حقوق داريم و اخلاق؛ فرق بين حقوق و اخلاق چيست؟ در اينجا ما مي گوييم كه حقوق آن است كه ضمانت اجرا دارد و اخلاق آن است كه ضمانت اجرا ندارد. اخلاق آن است كه بحث ضمانت اجرايي دنبالش نيست اما اگر به ضمانت اجرا منتهي شد آن مي شود حقوق. من يك وقت مي گويم كه آقا تواضع خوب است، بد است اما نمي گويم اگر خيانت شد، خائن را چگونه بايد مجازات كرد كه آن مي شود اخلاق. اما وقتي گفتم اگر كسي خيانت بكند مجازاتش چنين و چنان است اين مي شود حقوق. اين است كه ارتباط حقوق بين الملل با اخلاق بيشتر است تا علم حقوق؛ به اين دليل كه بسياري از قواعد آن ضمانت اجرايي ندارد. با اين تعريفي كه عرض كردم نزديكي اصل حقوق بين الملل در مجموع با اين معنا بيشتر است. ولي هرچه پيشرفت كرده است، ضمانت اجرايي بيشتري پيدا كرده است اما آغازش بيشتر به اخلاق نزديك بوده و در اين هيچ ترديدي نيست. از اينها كه بگذريم در پاسخ سؤال جنابعالي بايد بگويم كه ما مسلمانيم و اسلام از آن جهت كه دين عمل است، دين زندگي است. ديني است كه نه فقط براي آخرت بلكه براي زندگي دنيا هم برنامه دارد. ما را موظف به رعايت يك سري دستورها حتي در زمان جنگ كرده؛ يعني براي محكوم، حقوق قائل است. براي كافر حقوق قائل است؛ مثلاً شما كسي را كه محكوم به اعدام شده است آيا اجازه داريد كه قبل از اعدام، چشمانش را در بياوريد، بگوييد كه چون اين محكوم به اعدام شده است پس هيچ ارزشي ندارد؛ خير. در مورد چگونگي اعدام كردنش به شما دستور خاصي داده اند، هيچ حق توهين نسبت به او نداريد؛ چرا؟ براي اينكه شما مسلمانيد. يك دستوري داريد. در هنگام جنگ هم همين طور. در جنگيدن هم اصل بر اين نيست كه شما هرجوري كه مي توانيد بجنگيد. جنگيدن، يعني دفاع از خود، هم نظامي دارد. ما از آن جهت كه مسلمانيم بايد معتقد باشيم كه در قوانين اسلامي حقوق جنگي وجود دارد. مقررات جنگيدن وجود دارد. چگونه جنگيدن وجود دارد. ما ملزم شرعي هستيم به رعايت قوانين. به هر حال ما بايد بگوييم كه طرفدار حقوق جنگ هستيم ولي درون همين مسأله هم اصل مقابله به مثل را بايد قبول داشته باشيم. اصل ضرورت، اصل مقابله به مثل، همه اصول را بايد در كنار هم عمل كنيم. آنجاست كه فقيه دستور مي دهد و مي گويد كه اين اصول را چگونه بايد با هم سنجيد و از ميان آن دستور در آورد. اين جور نيست كه ما اگر ما به مقررات جنگي سر بنهيم بلافاصله نتيجه آن محكوميت ما باشد و ما در مقابل دنيا منفعل بشويم. من مثالي مي زنم: مگرنه اين است كه يقينا از وضع اخلاقي اسلام و از وضع ارزشي كه اسلام براي انسان قائل است فهميده مي شود كه در اسلام برده سازي و بردگي منفور است زيرا از ديدگاه اسلامي و فلسفه اسلامي، كه انسان خليفة اللّه است و جانشين خدا روي زمين است و تاج كرّمنا بر سر او هست، هيچ وقت اسلام بردگي را تأييد نمي كند ولي در آغاز اسلام اين امر انجام نمي شده است، چرا؟ زيرا اين مقابله به مثلي بوده است؛ يعني در يك جامعه اي كه اگر احيانا دشمن پيروز مي شد بچه مسلمانها را مي بردند و برده مي كردند، اسلام نمي توانست اعلام كند كه اگر من پيروز شدم برده نمي گيرم. اين به دليل مقابله به مثل است، لذا حكومت اسلامي و جامعه اسلامي بايد بيدار باشد كه «فاعتدوا عليهم بمثل ما اعتدي عليكم» اين، يك قاعده و يك اصل كلي است كه در نظام حقوق جنگ اسلامي بايد رعايت بشود. هيچ وقت با داشتن چنين اصولي ما در مقابل دشمن ذليل نمي شويم. اگر دشمن قرار است كه اين مقررات را رعايت نكند ما هم رعايت نمي كنيم؛ يعني خود اسلام اين اجازه را به ما مي دهد. مسأله شكستن اشهر حُرم يك قاعده مقابله به مثل بود. تمام اين چيزهايي كه در تاريخ اسلام اتفاق افتاده است ريشه اش به آن قضيه اصل مقابله به مثل بر مي گردد. وقتي آنها ما را احترام بكنند خوب ما هم احترام مي كنيم. وقتي آنها مقيد به اين مقررات باشند، ما هم به اين مقررات مقيديم. ما اعلام مي كنيم اگر شما مقيد باشيد ما هم مقيديم؛ يعني اگر بنا باشد كه ما بگوييم در اسلام صلح و سلام و دوستي است، صفا و مهر و محبت است و ما با هيچ كس سر جنگ نداريم اما وقتي به ما تجاوز كنند ما از خودمان دفاع مي كنيم ولي اگر حاكم اسلامي با دشمن پيمان بست كه اگر چنين جرياني هم پيش آمد سر موضوعي بين ما درگيري شد اين مقررات را رعايت مي كنيم، به زنان تجاوز نمي كنيم، به كودكان تجاوز نمي كنيم، بيمارستانها را رعايت مي كنيم، برده نمي گيريم، اين مقررات را هم امضا بكنيم. اگر هم دشمن رعايت كرد ما هم رعايت مي كنيم اين به نفع هر دو است.