اشاره - اخلاق و عرفان اسلامی (34) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق و عرفان اسلامی (34) - نسخه متنی

محمدتقی مصباح یزدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشاره

درادامه سلسله مباحث اخلاقى استاد مصباح يزدى، دراين شماره نيز شرح بخش ديگرى ازوصاياى حضرت امام جعفر صادق(عليه السلام)خطاب به عبدالله بن جندب تقديم مى گردد.«فلا تضيّع مالك و تصلح مال غيرك ما خلفته وراء ظهرك واقنع بما قسمه الله لك و لاتنظر الا الى ما عندك و لاتتمن ما لست تناله فان من قنع شبع و من لم يقنع لم يشبع و خذ حظك من آخرتك»

عدم دلبستگى به دنيا

در قرآن كريم و روايات اهل بيت(عليهم السلام)مطالب بسيارى درباره زهد و وارستگى و قناعت و عزت نفس بيان شده است. همچنين در كتاب هاى اخلاقى ما، مخصوصاً كتاب هايى كه بيش تر جنبه روايتى دارد، نيز بحث هاى فراوانى در اين باره وجود دارد. البته چون در اين گونه موارد معمولاً يك بُعد قضيه مطرح و تبيين مى گردد، وظيفه علما و فقها، يعنى كسانى كه دين شناس و آشنا به كلمات اهل بيت(عليهم السلام) و مبانى اسلام هستند، اين است كه به ساير ابعاد نيز توجه نموده و با بررسى آن ها نظر اسلام و اهل بيت(عليهم السلام)را در موارد خاص بيان كنند. يك بعد مسأله اين است كه توجه انسان نبايد معطوف به امور مادى و زودگذر دنيا باشد; يعنى تعلقاتش متمركز در شهوات و لذات زودگذر دنيا نباشد، بلكه بايد دورانديش و آخرت گرا و داراى همّتى بلند باشد و متوجه اين مطلب باشد كه زندگى دنيا چند روزى بيش نيست و زندگى ابدى و حقيقى در عالم ديگر است. بر اساس اين بينش است كه انسان همه زندگى دنيا، نه تنها آنچه نصيب او مى شود،بلكه تمام نعمت هايى را كه در اين جهان هست، نسبت به عالم آخرت پشيزى به حساب نمى آورد; زيرا در نظر او، دنيا محدود و متناهى و عالم آخرت نامحدود و نامتناهى است و روشن است كه بين متناهىونامتناهى هيچ نسبتى وجود ندارد; حتى اگر بگوييم نسبتِ متناهى با نامتناهى به اندازه يك چشم برهم زدن مى باشد، باز هم زياد گفته ايم. اگر همه عمر دنيا را از ابتدا تا انتها، اعم از آنچه در كره زمين و كرات ديگر منظومه شمسى و نيز ساير كهكشان هاست ـ كهكشان هايى كه گاهى ميلياردها سال نورى با ما فاصله دارند ـ با زندگى آخرت مقايسه كنيم هيچ نسبتى بين آن ها نمى يابيم; يعنى نسبت بين دنيا و آخرت از نسبت يك چشم بر هم زدن با صد سال عمر انسان هم كم تر است. ايـن بينـشى اسـت كه اديان الهى و پيامبران خدا به انسان ارائه مى دهند. آنچه درباره ناچيز بودن دنيا ذكر شد، مبتنى بر يك بينش عميق علمى، فلسفى و اعتقادى است و چنين اقتضايى دارد كه انسان نسبت به دنيا و زخارف آن دلبستگى پيدا نكند.

استفاده مطلوب از عمر

درست است كه زندگى دنيا محدود و از يك چشم بر هم زدن هم كم تر است، اما همين زندگى محدود است كه سرنوشت زندگى نامتناهى را مشخص مى سازد. خوشبختىوبدبختى ما در زندگى نامتناهى ابدى، در گرو كارهايى است كه در زندگى دنيا انجام مى دهيم. بنابراين، از يك جهت زندگى دنيا ارزشى ندارد و نسبت به زندگى آخرت چيزى به حساب نمى آيد، اما از جهت ديگر به لحاظ تأثيرى كه در زندگى آخرت دارد، هم پاى زندگى آخرت با ارزش است و از اين نظر، ارزش عمر دنيا بى نهايت مى باشد; زيرا نتيجه آن بى نهايت است: يا بى نهايت نعمت و ثواب يا بى نهايت عذاب و عِقاب. پس براى لذت هاى دنيا نبايد حسابى باز كنيم، اما براى عمرى كه در اين دنيا داريم، قطعاً بايد حساب باز كنيم و هر چشم برهم زدنش را بيهوده از دست ندهيم. طبيعى است كه اداره كردن زندگى فردى و خانوادگى بدون فعاليت و تلاش امكان پذير نيست. اين سنت الهى است كه انسان در دنيا زحمت بكشد تا هم نيازهاى فردى خود و خانواده اش را تأمين كند و هم به جامعه كمك نمايد; تا اين ها نباشد، زمينه امتحان فراهم نمى شود، زمينه امتحان كه نبود، انتخاب نيست، زمينه انتخاب كه نبود، رشد انسانى محقق نمى شود، رشد انسانى كه نبود، ثواب هاى اخروى نخواهد بود. آن ثواب ها براى انتخاب آگاهانه انسانى است نه فعاليت هاى جبرى. ممكن است سؤال شود كه چه نسبتى بين زحمتى كه انسان براى كسب روزى مى كشد با تكاليف ديگرى كه بر عهده اوست، وجود دارد؟ مشخص كردن اولويت ها و درجه اهميت آن ها، وظيفه فقيهان دين شناس است. البته مسائل مبهم و مشتبه نيز ممكن است انسان را در انتخاب و تعيين اولويت ها دچار ترديد نمايد. مثلاً، اين كه آيا تحصيل الان براى من اولويت دارد يا غيرتحصيل؟ چه مقدار از زمانى را كه به تحصيل اختصاص مى دهم بايد به عبادت بپردازم؟ مطالعه براى من بيش تر اهميت دارد يا خواندن نافله؟ صبح زود به پاى درس حاضر شدن بيش تر براى من اهميت دارد يا قرائت قرآن؟ ورزش بيش تر براى من اهميت دارد يا استراحت؟ و ... . تمام اين ها مسائل خاص خود را دارد كه انسان بايد بر اساس آن برنامه زندگى اش را بريزد. يكى از مسائل اين است كه ما چقدر بايد براى تأمين زندگى دنيا تلاش كنيم؟ البته شرايط زندگى افراد با يكديگر متفاوت است. براى مثال، سربازى كه در جبهه مى جنگد، و پرستارى كه در بيمارستان خدمت مى كند نمى توانند كار توليدى انجام دهند، اما كشاورزى كه در مزرعه فعاليت مى كند يا كارگرى كه در كارخانه كار مى كند حسابشان جداست. مديرى هم كه در اداره كار مى كند حساب ديگرى دارد. طلبه و استاد و مانند اين ها هم هر كدام حساب خودشان را دارند.

/ 4