جستاري در جامعه‏شناسي دين - جستاری در جامعه شناسی دین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جستاری در جامعه شناسی دین - نسخه متنی

محمدرضا آقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

جستاري در جامعه‏شناسي دين

محمد رضا آقايي

بررسي دين در حوزه‏هاي متعدد علمي از جمله كلام، فلسفه، روان‏شناسي، جامعه‏شناسي و مردم‏شناسي با توجه به نگرش‏هاي خاصي‏كه در هر مجموعه معرفتي موردنظرمي‏باشد، موجب تعريف و برداشت‏هاي متفاوتي از دين شده است كه عمدتا به شكل وسيع، ريشه در تلاشي دارد كه در غرب در جهت ارائه تعريفي براي دين انجام گرفته است؛ زيرا يافتن ماهيت متمايز و يگانه دين يا ارائه سلسله‏اي از صفات، كه دين و آنچه را مربوط به آن است از بخش‏هاي ديگر زندگاني انسان متمايز مي‏گرداند، بيشتر يك رويكرد و رهيافت غربي است كه از زمان نوزايي(رنسانس) به بعد، بخصوص در دوره اصلاح ديني ـ با آن مواجه هستيم. در غرب، طي يكي دو قرن تعاريف و تلقّي‏هاي فراواني از دين ارائه شده كه حتي ارائه فهرست ناقصي از آن هم به راحتي ممكن نيست. برخي از آنها عمدتا سعي در تمايز قاطع بين ابعاد ديني و غير ديني فرهنگ دارند و گاه دين را با مجموعه اعتقادات، بويژه اعتقاد به موجودي متعال برابر گرفته‏اند. از سوي ديگر، عده‏اي عوامل تجربي، عاطفي، شهودي و همچنين عوامل ارزشگذارانه و اخلاقي را جزو دين به حساب آورده‏اند. يا پيدايش و غناي رشته‏هاي مردم‏شناسي و جامعه‏شناسي، كه رشته علمي نسبتا جديدي است، عامل مهمي وارد تعريف دين گرديد و آن چيزي نبود جز ملاحظه زمينه‏هاي اجتماعي، اقتصادي، تاريخي و فرهنگي در نوع تلقّي از دين. در نظر اينان، دين هرگز يك مجموعه انتزاعي از انديشه‏ها، ارزش‏ها، يا تجربه‏ها، كه جدا از حوزه فرهنگي جامعه باشند، نيست؛ زيرا بسياري از اعتقادات و آداب و رسوم و شعاير ديني با توجه به حوزه فرهنگي جامعه قابل درك مي‏باشد و از اينجاست كه رهيافت‏هاي جامعه‏شناختي به دين آغاز مي‏گردد.(1) و جامعه‏شناسي دين رونق مي‏گيرد؛ رشته‏اي علمي كه شيوه طبيعي مطالعه دين و جامعه نيست، بلكه فرآوردي فرهنگي است كه توسط تحولات تاريخي انديشه غربي‏پديد آمده‏است و پژوهشگران را بر آن داشته‏است كه از ادعاهاي هنجارآفرين دين يا جامعه مورد پژوهش آنان فاصله بگيرند.

تاريخچه جامعه‏شناسي دين

تاريخ جامعه‏شناسي دين را مي‏توان به چهار دوره عمده تقسيم‏بندي كرد:(2)

1ـ دوران انديشه اجتماعي سنتي

مجموعه انديشه‏اي را كه همپاي شكل‏گيري جامعه‏شناسي جديد تحوّل و رنگ عرفي و دنيوي يافت مي‏توان به عنوان

انديشه سنّتي قلمداد كرد كه مشخصه اصلي آن «تلفيق بين تحليل‏هاي اجتماعي و اخلاقي» بود. اين انديشه اصولاً بر منشأ جهاني و الوهي همه ارزش‏ها و نهادهاي اجتماعي جاافتاده تأكيد مي‏كرد و همچنين انسان را موجودي اجتماعي و سياسي مي‏دانست. جريان اصلي اين انديشه وحدت آلي و انداموار جامعه را به زبان حق طبيعي بيان مي‏كرد كه اين مفهوم و برداشت از آن به صورت يك مفهوم عرفي يا دنيوي تحول يافت و اساس علوم طبيعي و علوم اجتماعي اوليه را تشكيل داد.

2ـ دوران شكّاكيت و نظريه‏پردازي

نظم و قانونمندي جامعه از مسائل مورد تحقيق در دوران نوزايي و پيش از آن ـ يعني قرون وسطي ـ بود؛ نظمي كه اساسا به كمال معنوي انساني دعوت مي‏كرد. در خلال قرن‏هاي هفده و هيجده، متفكران به جستجوي نظم و نظام در جامعه ادامه دادند، ولي نظم مورد نظر آنها نظمي بود كه تبيين كننده تنوّع و كثرت زبان‏ها، رسوم و اديان، بر وفق همنواختي‏هاي ساده و طبيعي بود. در طي اين دوران، انديشه‏هاي دوره اول مورد انتقاد شديد قرار گرفت كه از جمله اين منتقدان مي‏توان به هانيكولو ماكياول و تامس‏هابز اشاره كرد. همچنين اين دوره زمان بروز نظام‏هاي فكري و نظريه‏پردازانه‏اي بود كه مي‏كوشيد هم جامعه و هم اقتصاد را بر شالوده‏هاي واقع‏گرايانه‏تري، كه كمتر هم‏ديني يا اخلاقي است، مبتني سازد. در اين دوران، پيدايش دولت ملي و ظهور طبقات سوداگر و يا متوسط تبديل به عنصري شد كه نگارش نظريه‏هاي اجتماعي و اقتصادي را از انحصار طبقات روحاني درآورد و قانون طبيعي زير سؤال رفت و به انتقاد كشيده شد.

روحانيت ستيزي به شكل مشخصه رايج بيشتر انتقادهاي اجتماعي درآمده بود، با اين اعتقاد كه دين در جلوگيري از بي‏بندوباري بيمارگونه زندگي غربي شكست خورده است، به گونه‏اي كه جستجو براي يافتن منابع جديد نظم اجتماعي آغاز شد و درنهايت، اين تفكر، كه «جامعه بايد بر طبق طرح و برنامه‏هاي مقدّر الهي و قانون طبيعي» ساخته شود، جاي خود را به اين انديشه داد كه «جامعه بر اساس طرح و برنامه‏ريزي و تلاش خود انسان شكل مي‏گيرد.» در اين زمان، نوعي اومانيسم عرفي ـ دنيوي و اجتماعي پديد آمد كه به نوبه خود سرچشمه زاينده اغلب نظريه‏هاي فلسفي و اجتماعي دنياي جديد گرديد. مهم‏ترين

/ 10