دراين نوشتار جنگ ايران و عراق را از دو زاويه به ترتيب فقهى و سياسى در طى دو شماره مورد بحث و دقت نظر قرار مى دهيم . در ابتداء براى آماده شدن زمينه بحث دواصل اساسى را كه اسلام در سياست خارجى خود مد نظر دارد و روابط بين المللى خود را بر آن دو استوار ساخته است ارزيابى و تحليل مى كنيم : 1- صلح و همزيستى مسالمت آميز.2- دفاع .
صلح و همزيستى مسالمت آميز.
فترتى كه از ماموريت پيامبران پيشين در زمين تا ظهور پيامبر اسلام پديد آماده بود باعث از هم گسستگى زندگى بشر واز بين رفتن صفا و دوستى شده بود تا آنجا كه: [خون را جز خون نمى شوييد]. خون ريزى عرصه گيتى را بر ساكنين آن تنگ كرده بود. زندگى تنها در سايه شمشير معنى مى داد. تنها قدرت و زور بود كه قانونى جلوه مى نمود. غارت از راههاى رسمى امرار معاش بود. جهان در آتش جنگهاى تفوق طلبانه و حيوانى مى سوخت . على ابن ابيطالب اوضاع جهان را در اين فترت طولانى اينگونه توصيف مى كند : ...وتلظ من الحروب ... و شعارهاالخوف ودثارهاالسيف 1 . جنگ همه جا شعله ور بود ترس دلهاى مردم را فرا گرفته بود و پناهگاهى جز شمشير نداشتند . در چنين روزگارى بود كه چراغ پرفروغ وحى الهى بر شبستان سرد و تاريك جهان آويخته شد. و پيامبراسلام طبق فرمان خداوندى آيين بى همتاى خود را اعلام كرد و صلح و همزيستى مسالمت آميز را كه نداى وجدانى تمام ملل دنيا بود براى پايان زندگى خونين بشر به جهانيان عرضه كرد و همزيستى مسالمت آميز را از اصول اساسى حكومت جهانى خويش قرار داد و سياست خارجى و بين المللى دولت اسلامى را بر آن استوار ساخت و به پيروان خود دستور مراعات و عمل به آن را داد. صلح جهانى ازاهداف اصلى و استراتژيك پيامبران الهى است زيرا آنها موقعى موفق به اجراى برنامه ها و قوانين الهى و پياده كرده قسط و عدل در جامعه واز بين بردن كينه و آز خواهند شده كه همه انسانها در صلح و آرامس زندگى كنند.از طرفى در اديان الهى ملاك روابط با ديگر ملل دنيا به فرموده على بن ابيطالب (ع) [همانندى در آفرينش] 2است . به همين علت مسلمانان نبايد بگذارند عواطف انسانى پايمال تعصبات عقيدتى بشود كه قرآن به رعايت اين اصل مهم وانسانى فرا خوانده است :لاينهيكم الله عن الذين لم يقاتلوكم فى الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوااليهم ان الله يحب المقسطين . 3 خداوند نهيتان نكرده است ازاينكه با آن كسانى كه با شما در دين پيكار نكرده و نه از ديارتان آواره كرده اند نيك رفتارى و دادگرى كنيد چه خدا دادگران را دوست مى دارد.در جامعه اى كه روابط براساس عواطف انسانى و دادگرى باشد محيط مناسبى است براى تبادل افكار و عرضه منطقى دين و رشداستعدادها كه اين خود زمينه يك دولت جهانى را براساس مبانى الهى بوجود مى آورد. به همين علت است كه خداوند به پيامبرش امر مى كند: وان جنحوا للسلم فاجنح لها 4 . اگر دشمن تمايل به صلح نشان داد تو هم تمايل نشان بده و صلح را بپذير.خداوند به پيامبرش دستور مى دهد كه تشنج زدائى كند و جنگ را كه يك بيمارى و وزراست از صحنه جامعه بزدايد و به انسانها شيرينى و گوارائى صلح و آرامش را بچشاند و موظف است كه به اين امر مهم جامعه عمل بپوشاند بويژه آنگاه كه دشمن هم بدان تمايل نشان مى دهد. با نگرش به سيره پيامبر به اين مطلب پى مى بريم كه آن حضرت در طول زندگى سياسى خود به اين اصل استراتژيك در روابط ديپلماسى پايبند بوده است و در هر فرصتى كه پيش مى آمده است روابط [حسنه] را پى مى ريخته است .اينك به چند مورد دراينجااشاره مى كنيم :
1- منشور مدينه
در فرازهائى از منشور مدينه كه نمايانگر تلاش پيغمبر[ ص] در راه برقرارى روابط حسنه با يهوديان مدينه است مى خوانيم : الف - يهود مدينه (بنى عوف ) با مومنان در حكم يك امت شناخته مى شوند بااين تفاوت كه يهود مطابق دستور دين خود عمل مى كند و مسلمانان هم مطابق دين خود هم پيمانان يهود در حكم خود يهودند مگر كسانى كه ستم و تجاوز كنند.ب مسلمانان ويهوديان در انجام مراسم دينى خود آزاد خواهند بود. ج - در موقع پيشامد و جنگ هر كدام ازاين دو ديگرى را در صورتى كه متجاوز نباشند عليه دشمن كمك خواهد كرد. د هرگاه مدينه مورد حمله و تاخت و تاز دشمن قرار گيرد هر دو با هم در دفاع از آن تشريك مساعى خواهند كرد. 5صلح جهانى از اهداف اصلى و استراتژيك پيامبران الهى است.