فقه و هنـر - فقه و هنر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقه و هنر - نسخه متنی

محمدحسن نبوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فقه و هنـر

محمد حسن نبوي

گرايش به زيبايى و دورى از زشتى, فطرى است. هر انسانى, به طبع نخستين خويش, نغمه خوش, آهنگ دلنشين, منظره چشم نواز و… را خوش مى دارد.

اين حسّ زيبايى خواهى, آن گاه كه با كمال جويى انسان, به هم آميزد, او را به آنچه از پديده هاى طبيعى مى بيند و حسّ مى كند, قانع نمى سازد, دوست دارد آنچه را خود احساس مى كند, بيافريند; از اين رو پديده هاى زيباى جهان را بر مى گزيند و با احساسى كه خود از آنان دارد و آن گونه كه پسند خويش است, به نيروى خيال دگرگون مى سازد, باز آفرينى مى كند و احساس خود را از پديده هاى هستى به گونه زيبا و دلنواز به نمايش مى گذارد. چنين كوششى كه به آفرينش اثرى زيبا مى انجامد, هنر ناميده مى شود و حاصل آن كوشش, اثر هنرى, و آفريننده آن را هنرمند مى نامند.

هنر, تجلى احساس انسان است در قالب محسوس.

هنر, از احساس مايه مى گيرد و با احساس رو درروست.

زبان هنر, زبان احساس است و مخاطب احساس دل. هنر, دل برانگيز است و حركت آفرين. هنر تجهيز مى كند, بى آن كه بر منبر موعظه بنشيند. حقيقت را وا مى تاباند, بى آن كه درباره آن, به استدلال بپردازد.

زبان هنر, هميشه براى بيان حقيقت باز است; چرا كه مالك راهها و شيوه هاى مختلف است به هزار زبان سخن مى گويد.

زبان هنر, زبان بين المللى است و توانمند ارتباط, با همه انسانها از هر نژاد و قبيله. وجود اين ويژگيها: گستردگى قلمرو, قدرت نفوذ, توانايى تبيين و تفهيم, همواره هنر را مورد توجه انسانها قرار داده است و افكار و انديشه ها را به خود گرايانده است. هرچند هنر نيز, همانند علم و ديگر تواناييهاى فطرى انسان, از دستبرد و تجاوز زورمداران و قدرت طلبان تاريخ در امان نمانده است و مورد سوء استفاده آنان قرار گرفته, ولى حق خواهان و مظلومان تاريخ نيز, از اين قدرت عظيم الهى بهره برده اند.

پيشرفت صنعت و تكنيك, به هنر تواناييهاى چشمگيرى داده, تمامى زندگى فردى و اجتماعى انسانِ امروز را صحنه بروز و ظهور خود قرار داده است. تنها در عرصه پيام رسانى, از در و ديوار شهرها و صفحه هاى كتاب و روزنامه ها گرفته تا عظيم ترين وسائل و ابزار ارتباطى را جلوه گاه خود ساخته است, به گونه اى كه ايجاد ارتباط براى انسان امروز, غير از زبان هنر, باز دارنده هاى فراوانى دارد كه كار را غير ممكن مى سازد. اين حضور جدى در زندگى انسانها, حساسيت نسبت به هنر را هم در قسمت فلسفى و هم در قسمت كاربردى, چند برابر كرده است.

هنر در فقه

هنر از آن دست مقوله هاى پيچيده اى است كه تا كنون, به گونه اى دقيق تكليف خود را با آن روشن نساخته ايم. طبيعى است, از فقه انتظار اين نيست كه به مسائل فلسفى هنر, مانند: ماهيت هنر, منشأ هنر و… بپردازد, لكن بُعد كاربردى آن را بايد به دقت در كانون توجه خود قرار دهد و به پرسشهايى كه هنر, با تمام گونه هاى نُموديش دارد, پاسخ گو باشد. امروز, ده ها, بلكه صدها پرسش بايسته پاسخ در هنر و مقوله هاى هنرى وجود دارد. فقهاى ما در گذشته, با اين كه حضور هنر به گستردگى امروزين را در جوامع خود نداشته اند, با اين حال, به ميزان مورد نياز, پاسخ گو بوده اند و مطالب ارزشمندى را در: خريد و فروش مجسمه, ساخت و نگاهدارى مجسمه كشيدن نقاشى, نواختن موسيقى, خريد وفروش ابزار و آلات موسيقى و… براى ما به يادگار گذاشته اند و دستمايه خوبى را براى تحقيق و پژوهش در مسائل هنرى در اختيار آيندگان نهاده اند.

صدالبته آنچه را كه آن بزرگان گفته اند و نوشته اند و به تحقيق پرداخته اند, پاسخ گوى امروز مسائل هنرى ما نيست. تطور موضوع, گستردگى موضوع, مقتضيات وشرائط زمانى و مكانى به وجود آمده و… همه و همه بازنگرى جدّى به موضوع هنر را مى طلبد. آنچه در پى مى آيد, نكاتى است در تأكيد بر اين ضرورت.

1 . پرابتلاترين موضوع:

بدون شك از وظايف مهم, فقه پاسخ گوى به نيازهاى فردى و اجتماعى انسانهاست و رشد و بالندگى فقه هم, در گرو همين پاسخ گويى. در حال حاضر, هنر, از مقوله هايى است, كه جامعه ما گرفتار آن شده است به عنوان مثال: موسيقى (آوازى و سازى) از رايج ترين و پر مصرف ترين نوع هنر است. كفايت مى كند نگاهى داشته باشيم به حضور و جايگاه دو رسانه عمومى: راديو و تلويزيون كه امروز, در رديف بايسته هاى سازندگى است. پخش موسيقى از اين دو رسانه, از برنامه هاى حتمى و جدايى ناپذير است و ناگزير همه افراد جامعه دچار آن; زيرا كه كمتر كسى مى تواند خود را از اين دو رسانه بى نياز بداند.

كوته انديشى است اگر كسى بپندارد اين نظام جمهورى اسلامى است كه پاى اين دو رسانه را به زندگى مردم باز كرد. اين پندار, يا از سر غفلت و بى خبرى از واقعيتهاى جهان ناشى شده و يا غرض ورزى.

/ 4