فاضل عرفان در شمارهى پيشين اين مقاله با واژه كتابشناسى (و معادل آن در انگليسى و عربى) و تاريخ پيدايش اين فن در ميان مسلمانان و نيز نمونههايى از آثار برجستهى دانشمندان اسلامى در اين زمينه آشنا شديم. در اين شماره زاويهى ديگرى از تاريخ كتابشناسى توسط مسلمانان و ديگر مباحث مربوط به آن، مطرح مىگردد.
نمونههايى ديگر از كتابشناسى مسلمانان
علاوه بر كتابهاى ياد شده در قسمت نخست مقاله، فهرستهاى ديگرى نيز توسط دانشمندان اسلامى با سبك و روش خاصى به رشتهى تحرير در آمده است.چندين قرن قبل از مطرح شدن علم كتابشناسى به صورت امروزى آن، عالمان دين،فهرستى از اساتيد و مشايخ خود را همراه با شرح حال و آثار آنان مىنوشتند. در اين فهرستها، كتابهايى كه هر شخص نزد اساتيد خود قرائت كرده و يا شنيده و يا اجازهى نقل آنها را گرفته، توصيف شده است. به اين گونه كتابها اصطلاحا مشيخات(جمع مشيخه) گفته مىشود. ، برامج(جمع برنامج (2) )، معاجم (جمع معجم)، مسلسلات (جمع مسلسل)، تقييدات (جمع تقييد)، اسنادات (جمع اسناد). امروزه در زبان عربى به اين فهرستها «الببليوجرافيات الحيوية» گفته مىشود. (3) آقاى ايرج افشار در مقدمهى فهرست نامهى كتابشناسيهاى ايران، اين نوع كتابها را نشانهى كهنسالى فن كتابشناسى در جهان اسلام مىداند و مىنويسد: «تدوين فهرست كتب از قرون چهارم و پنجم در پهنهى اسلامى عالم باب بوده است و كتب اختصاصى درين باب از آن ايام به جاى مانده و در كتابهاى رجال و طبقات روات و احوال علما و نويسندگان، فهرست آثار و كتب آنها ذكر مىشده است. كتابهاى الفهرست و فهرست طوسى و فهرست منتجب الدين از مراجع مهم كتابشناسى ملل اسلامى و در شمار كتابشناسيهاى قديمى جهان به شمار مىآيد». (4) تدوين اين كتابها به سه صورت كلى تقسيم مىگردد: 1. به ترتيب كتابهايى كه مؤلف از مشايخ خود فرا گرفته و مدخل قرار دادن نام اين كتابها. ترتيب كتابها نيز بر اساس اهميت موضوعات و يا تاريخ و زمان فراگيرى كتاب است. غالبا ترتيب اين كتابها بر اساس اهميت موضوعات چنين بوده است:1. كتابهاى مربوط به قرآن و علوم قرآن (تفسير، احكام، ناسخ و منسوخ، قرآن و تجويد); 2. كتابهاى حديث و علوم حديث; 3. كتابهاى سيره و انساب و تاريخ; 4.علوم شريعتشامل فقه و اصول فقه و كلام و عقايد; 5. علوم لغت و شعر و ادبيات;6. علوم دنيوى و تجربى. يكى از اين نوع فهرستها، فهرست ابن خير اشبيلى (م575ه) است.وى در اين فهرست نزديك به 1045 كتاب را نقل مىكند. 2. به ترتيب اساتيد و مشايخ صاحب فهرست و مدخل قرار گرفتن نام استاد.ترتيب نامها نيز بر اساس يكى از محورهاى ذيل است: 1. حروف الفبا; 2. تاريخ فوت استاد; 3. زمان اخذ و فراگيرى از استاد; 4. مكان و منطقهى فراگيرى و تلمذ; 5. موضوعاتى كه فرا گرفته، يعنى مقدم كردن استاد علوم قرآن سپس علوم حديث و... تا آخر;6. آميختهاى از روشهاى ياد شده. اين فهرستها نمونههاى فراوانى دارد، مانند: فهرست نجاشى، فهرستشيخ طوسى (5) (385-460ه)، فهرستشيخ منتجب الدين(ت504ه)، معجم ابن جميع صيداوى(305-402ه)، معجم اسامى مشايخ ابى على الحداد الاصبهانى (م 515ه)، فهرست ابن عطيه المحاربى الاندلسى (م 541ه). 3. تركيبى از دو روش (1و2)، يعنى يك بخش به ترتيب كتابها و بخشى هم به ترتيب مشايخ، مانند: فهرست و برنامج محمد بن جابر وادى آشى(م 749ه)، و فهرست ابو زكريا يحيى السراج (م 805ه). (6) بايد توجه داشت كه هدف اصلى نويسندگان اين گونه فهرستها معرفى اساتيد و مشايخ و ثبت و ضبط فكر و فرهنگ آنان بوده است; البته در اين گذر به ذكر كتابها و تاليفات آنان نيز پرداختهاند، لذا هيچگونه توصيف وتوضيحى از قبيل: مكان كتاب، تعداد صفحات، حاشيهها و ديگر مشخصات به جز در مواردى اندك بيان نشده است.
كتابشناسى در ايران
در بخش پيشين با نمونههايى از كتابشناسيها و فهرست نگاريهاى مسلمانان آشنا شديم. سهم بزرگ آن مقوله از آن ايرانيان است. در پايان قسمت پيشين اين مقاله از آقا بزرگ تهرانى وكتاب نامآور او نام برده شد. اين كتابشناس بزرگ پيشگام و معلم كتابشناسى در عصر كنونى ايران است. (7) در اين بخش به معرفى برخى از كتابشناسيهاى مختص به ايران و زبان فارسى مىپردازيم. «اگرما "بيبلوگرافى"را معادل "فهرست" بگيريم، در آن صورت معلوم مىشود كه كاربرد كتابشناسى در زبان فارسى نمىتواند واژهى جديدى باشد. تاريخ ايران و ادبيات آن نشان دهندهى اين است كه اين كشور قبل و بعد از آمدن عربها و تهاجم مغول ازكتابخانههاى متعددى برخوردار بوده است. البته جاى هيچگونه شبههاى نيست كه كتابخانههاى مزبور نمىتوانستند بدون نوعى"فهرست" و يا "كتابشناسى" به فعاليتخود ادامه دهند». (8)