كتاب شناسى علم كلام (2) - کتاب شناسی علم کلام (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کتاب شناسی علم کلام (2) - نسخه متنی

فاضل عرفان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كتاب شناسى علم كلام (2)

فاضل عرفان

در شماره‏ى پيشين اين مقاله با واژه كتاب‏شناسى (و معادل آن در انگليسى و عربى) و تاريخ پيدايش اين فن در ميان مسلمانان و نيز نمونه‏هايى از آثار برجسته‏ى دانشمندان اسلامى در اين زمينه آشنا شديم.

در اين شماره زاويه‏ى ديگرى از تاريخ كتاب‏شناسى توسط مسلمانان و ديگر مباحث مربوط به آن، مطرح مى‏گردد.

نمونه‏هايى ديگر از كتاب‏شناسى مسلمانان

علاوه بر كتابهاى ياد شده در قسمت نخست مقاله، فهرستهاى ديگرى نيز توسط دانشمندان اسلامى با سبك و روش خاصى به رشته‏ى تحرير در آمده است.چندين قرن قبل از مطرح شدن علم كتابشناسى به صورت امروزى آن، عالمان دين،فهرستى از اساتيد و مشايخ خود را همراه با شرح حال و آثار آنان مى‏نوشتند. در اين فهرستها، كتابهايى كه هر شخص نزد اساتيد خود قرائت كرده و يا شنيده و يا اجازه‏ى نقل آنها را گرفته، توصيف شده است. به اين گونه كتابها اصطلاحا مشيخات(جمع مشيخه) گفته مى‏شود.

، برامج(جمع برنامج (2) )، معاجم (جمع معجم)، مسلسلات (جمع مسلسل)، تقييدات (جمع تقييد)، اسنادات (جمع اسناد).

امروزه در زبان عربى به اين فهرستها «الببليوجرافيات الحيوية‏» گفته مى‏شود. (3)

آقاى ايرج افشار در مقدمه‏ى فهرست نامه‏ى كتابشناسيهاى ايران، اين نوع كتابها را نشانه‏ى كهنسالى فن كتابشناسى در جهان اسلام مى‏داند و مى‏نويسد:

«تدوين فهرست كتب از قرون چهارم و پنجم در پهنه‏ى اسلامى عالم باب بوده است و كتب اختصاصى درين باب از آن ايام به جاى مانده و در كتابهاى رجال و طبقات روات و احوال علما و نويسندگان، فهرست آثار و كتب آنها ذكر مى‏شده است. كتابهاى الفهرست و فهرست طوسى و فهرست منتجب الدين از مراجع مهم كتابشناسى ملل اسلامى و در شمار كتابشناسيهاى قديمى جهان به شمار مى‏آيد». (4)

تدوين اين كتابها به سه صورت كلى تقسيم مى‏گردد:

1. به ترتيب كتابهايى كه مؤلف از مشايخ خود فرا گرفته و مدخل قرار دادن نام اين كتابها. ترتيب كتابها نيز بر اساس اهميت موضوعات و يا تاريخ و زمان فراگيرى كتاب است.

غالبا ترتيب اين كتابها بر اساس اهميت موضوعات چنين بوده است:1. كتابهاى مربوط به قرآن و علوم قرآن (تفسير، احكام، ناسخ و منسوخ، قرآن و تجويد); 2. كتابهاى حديث و علوم حديث; 3. كتابهاى سيره و انساب و تاريخ; 4.علوم شريعت‏شامل فقه و اصول فقه و كلام و عقايد; 5. علوم لغت و شعر و ادبيات;6. علوم دنيوى و تجربى.

يكى از اين نوع فهرستها، فهرست ابن خير اشبيلى (م‏575ه) است.وى در اين فهرست نزديك به 1045 كتاب را نقل مى‏كند.

2. به ترتيب اساتيد و مشايخ صاحب فهرست و مدخل قرار گرفتن نام استاد.ترتيب نامها نيز بر اساس يكى از محورهاى ذيل است:

1. حروف الفبا; 2. تاريخ فوت استاد; 3. زمان اخذ و فراگيرى از استاد; 4. مكان و منطقه‏ى فراگيرى و تلمذ; 5. موضوعاتى كه فرا گرفته، يعنى مقدم كردن استاد علوم قرآن سپس علوم حديث و... تا آخر;6. آميخته‏اى از روشهاى ياد شده.

اين فهرستها نمونه‏هاى فراوانى دارد، مانند: فهرست نجاشى، فهرست‏شيخ طوسى (5) (385-460ه)، فهرست‏شيخ منتجب الدين(ت‏504ه)، معجم ابن جميع صيداوى(305-402ه)، معجم اسامى مشايخ ابى على الحداد الاصبهانى (م 515ه)، فهرست ابن عطيه المحاربى الاندلسى (م 541ه).

3. تركيبى از دو روش (1و2)، يعنى يك بخش به ترتيب كتابها و بخشى هم به ترتيب مشايخ، مانند: فهرست و برنامج محمد بن جابر وادى آشى(م 749ه)، و فهرست ابو زكريا يحيى السراج (م 805ه). (6)

بايد توجه داشت كه هدف اصلى نويسندگان اين گونه فهرستها معرفى اساتيد و مشايخ و ثبت و ضبط فكر و فرهنگ آنان بوده است; البته در اين گذر به ذكر كتابها و تاليفات آنان نيز پرداخته‏اند، لذا هيچ‏گونه توصيف وتوضيحى از قبيل: مكان كتاب، تعداد صفحات، حاشيه‏ها و ديگر مشخصات به جز در مواردى اندك بيان نشده است.

كتابشناسى در ايران

در بخش پيشين با نمونه‏هايى از كتابشناسيها و فهرست نگاريهاى مسلمانان آشنا شديم. سهم بزرگ آن مقوله از آن ايرانيان است. در پايان قسمت پيشين اين مقاله از آقا بزرگ تهرانى وكتاب نام‏آور او نام برده شد. اين كتابشناس بزرگ پيشگام و معلم كتابشناسى در عصر كنونى ايران است. (7)

در اين بخش به معرفى برخى از كتابشناسيهاى مختص به ايران و زبان فارسى مى‏پردازيم.

«اگرما "بيبلوگرافى"را معادل "فهرست" بگيريم، در آن صورت معلوم مى‏شود كه كاربرد كتابشناسى در زبان فارسى نمى‏تواند واژه‏ى جديدى باشد. تاريخ ايران و ادبيات آن نشان دهنده‏ى اين است كه اين كشور قبل و بعد از آمدن عربها و تهاجم مغول ازكتابخانه‏هاى متعددى برخوردار بوده است. البته جاى هيچ‏گونه شبهه‏اى نيست كه كتابخانه‏هاى مزبور نمى‏توانستند بدون نوعى"فهرست" و يا "كتابشناسى" به فعاليت‏خود ادامه دهند». (8)

/ 6