بر فراز دار فرياد اناالحق مي زني
مدعي حق طلب، انيت و انا چه شد
مدعي حق طلب، انيت و انا چه شد
مدعي حق طلب، انيت و انا چه شد
خار راه مني اي شيخ، ز گلزار برو
تو و ارشاد من اي مرشد بي رشد و تباه
اي گرفتار هواهاي خود اي ديرنشين
اي قلندر منش، اي باد بكف، خرقه بدوش
خرقؤ شرك تهي كرده و بگذار برو
از سر راه من اي رند تبهكار برو
از بر روي من اي صوفي غدار برو
از صف شيفتگان رخ دلدار برو
خرقؤ شرك تهي كرده و بگذار برو
خرقؤ شرك تهي كرده و بگذار برو