چگونه عیب های خود را برطرف کنیم؟ نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بل هو شرٌ لهم سيوطقون ما بخلوا به يوم القيامةو لِلّه ميراث السموات و الارض والله بما تعملونخبيرٌ آنهائي كه نسبت به آنچه خدا به آنها داده بخل ميورزند خيال نكنند كه اين بخل برايشان خوب است بلكه اين بخل برايشان شرّ است بزودي اموالي را كه در آنها بخل ورزيدند را بهگردنشان آويخته ميكنند وميراث آسمانها وزمين مال خداستوخدا به آنچه ميكنيد آگاه است.پيامبر بارها ميفرمود كه :اللهمّ اِنّي اعوذ من البخل خدا يا!از بخل بتو پناه ميبرم.وفرمود:در دل مؤمن دو خصلت جمع نشود:بخل -بدخلقي وفرمود:نزد خداوند،بخيل از ظالم بدتر بود و خدا قسم خورده كه به عظمت و جلالتم ،بخيل را وارد بهشت ننمايم.شاعر گويد:بخور،بپوش ،ببخش و بدانكه حاصل عمرخرد ندانست كس كو به ديگري بگذاشتبخيل وسه پسرش!آوردهاند در اصفهان مردي پولدار بود كه بخيل بو ودست كسي بهغذاي او نرسيده و شامه روزگار بوي شورباي او نشنيده ،مصداق اينشعر:از بخيلي كه هست امساكشگرببرند دست ناپاكش نيست ممكن كه نيم قطرة خونآيد از دست ممسكش بيرون! سه پسر داشت.چون موقع مرگش رسيد خواست امتحان كندكداميك از پسرانش از جهت بخل از خودش بخيلتر هستند تا او راجانشين خود سازد.ابتدا پسر بزرگتر را خواست وگفت:پسر!نان چگونهخوري؟گفت نان با پنير خورم!بخيل گفت برو كه بدبختي!وتورا از دولتبهرهاي نيست!بعد پسر دوم را طلبيد و گفت نان چگونه خوري؟گفتنان به پنير ميمالم و ميخورم!گفت تو نيز بدبختي و از سعادت بهرهاينداري!پسر سوم را خواست و گفت نان چگونه خوري؟گفت من پنير رادر خيال خود گذرانده ونان را با پنير خيالي ميخورم!پدر گفت تو پسرمني!آنگاه كليد اموال خود را به او داد!شيطان به يحيي(ع)چه گفت؟ نقلست كه حضرت يحيي(ع)،روزي شيطان را به صورت اصلي خودديد واز او پرسيد:كدام دسته از مردم را دوست داري؟وباكدام دسته دشمنهستي؟ شيطان گفت:دوستترين شخص نزد من مؤمن بخيلستو دشمنترين شخصنزد من فاسق سخاومتند است.اميرالمؤمنين(ع):«قوّت جسم به غذا ميباشد وقوّت روح به غذا دادنبه مؤمنين ميباشد.» اميرالمؤمنين(ع):«هرمؤمني كه مهماندوست باشد،وقتي از قبر محشورمي شود،صورتش مانند