امروزه پرسشها و ايرادها در زمينة مسائل ديني رو به فزوني است وحجاب نيز از آن مستثني نيست. مسألة پوشش از زواياي متعدد و از ديدگاهعلوم امروزي مورد كند و كاو قرار گرفته و نقادي شده است.متأسّفانه نوشتهاي كه اين پرسشها را از همان زاويه و نگرش پاسخ دهددر دست نيست.از مسألة حجاب نوشتة شهيد مطهري كه بگذريم غالب كتبو نوشتهها، حجاب را از جنبههاي اخلاقي و فقهي مورد تحقيق قرار دادهاست. با اينكه اين موضوع به جز ابعاد اخلاقي و فقهي، داراي بعد كلامي استو شبهات برون ديني را نميتوان با پاسخهاي اخلاقي و فقهي پاسخ گفت. بلكههر شبههاي پاسخي از سنخ خود را ميطلبد.بيش از يكصد سال است كه پيرامون حجاب ديني در ميان منتقدان بحث وگفتگو است، در اين زمينه هم نويسندگان مسلمان به نقد و بررسي پرداختهاند وهم غربيان. قاسم امين، طاهر حداد، نظيرة زينالدين، جميل صدقي زهاوي،رصافي، رجب بيومي، عبدالقادر مغربي و ... در ميان عرب زبانها وقرةالعين، ميرزا آقاخان كرماني، شيخ احمد روحي، ملك المتكلمين،ميرزاجهانگيرخان شيرازي، اعتصام الملك، ميرزا فتحعلي آخوند زاده و ...از ايرانيان در اين زمينهها به ايراد و نقد روكردهاند.در ميان غربيان نيز كساني چون فرويد (1856 ـ 1939 م) و راسل(1872 - 1969 م) به نقد و اشكال پرداختهاند. اين روند در دوران معاصر،بهويژه، پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران و سرعت گرفتن حركتهاياسلامي و ديني همچنان ادامه يافته، بلكه شدت گرفته است؛ زيرا گروههايمخالف و ناراضي جمهوري اسلامي ايران نيز به جمع ناقدان پيوسته و درنشريههاي خارج از كشور ميداندار اين قبيل نظريهها شدهاند.امروزه نيز ميتوان از نويسندگاني چون نوال السعداوي، محمد سعيدالعشماوي و ... نام برد كه به نقد ديدگاههاي ديني در باب حجاب نظرداشتهاند. در اين گفتار برآنيم تا مسأله «حجاب و پوشش» را كه از مسلّماتشريعت اسلامي است، آسيبشناسي كرده، ايرادها و اشكالهايي را كه اززاويههاي گوناگون برآن وارد آمده، در يك سازمان منطقي، مورد تأمل ونقد قرار دهيم.قبل از ورود، بايسته است برخي پيش فرضها و اصول پذيرفته شده رافهرست وار مرور