علي محمدآشناني پوشش و عفاف از آن جهت كه يك امر فطري است و براي حيات اجتماعي انسان ضرورت دارد، در اديان و مذاهب الاهي داراي جايگاه خاصي است. تمام اديان آسماني، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشري را به سوي آن فراخوانده اند؛ زيرا حيا و لزوم پوشش به طور طبيعي در نهاد زنان به وديعت نهاده شده و احكام و دستورهاي اديان الاهي هماهنگ و همسو با فطرت انساني تشريع شده است.بر اساس اصل لزوم هماهنگي و تناسب آفرينش و قانونگذاري،1 خداوند لباس و پوشاك را در لابلاي نعمت هاي بيكرانش به بشر ارزاني داشت2 و اشتياق دروني زنان به «حجاب» را با تشريع قانون پوشش مستحكم ساخت تا گوهرِ هستي «زن» در صدفِ پوشش صيانت گردد و جامعه از فرو افتادن در گرداب فساد و تباهي نجات يابد. بدون ترديد جهان بيني و انسان شناسي هر فرهنگ و مكتب، نقش اساسي و مهمّي در انتخاب نوع و كيفيت پوشش دارد.3 بر اساس جهان بيني اديان الاهي كه انسان خليفه خداوند و مركز و محور جهان هستي است و رسالت كسب معرفت و تهذيب نفس و اصلاح جامعه را بر دوش دارد و حياتش در جهان آخرت نيز ادامه دارد، بايد جسم زن و چشم مرد پوشيده گردد تا غرايز شهواني مهار و كنترل شود و استعدادهاي معنوي و عقلاني بشر در پرتو رهيافت هاي فطري و هدايت هاي وحياني شكوفا گردد. گرچه انتخاب لباس و پوشاك برآيند انديشه و اراده آدمي است، ولي بر بينش و اراده انساني نيز تأثير مي گذارد و مي تواند به عنوان زمينه ساز تعالي يا انحطاط فردي و اجتماعي نقش آفريني نمايد.در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام ـ كه اين مقاله به بررسي آنها مي پردازد ـ حجاب بر زنان امري لازم بوده است. كتاب هاي مقدس مذهبي، دستورات و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عالي ترين گواه بر اثبات اين مدعاست.