اصلاح و احياء در فرهنگ اسلامى
محمد صادق مزينانى در مقاله: (كالبدشكافى مفهوم اصلاحات در فرهنگ اسلامى) از مفهوم اصلاح سخن گفتيم و يادآور شديم: اصلاح تلاش تكاپو پويش و خيزشى همه سويه فراگير گسترده و در برگيرنده همه زواياى زندگى اجتماعى و فردى امت اسلامى برابر معيارهاى اسلامى است.به اين نكته نيز اشاره داشتيم: گفت وگو در همه گونه هاى اصلاح نقش آفرين و براى جامعه ما كارساز و كارگشاست. با گفت وگو اصلاح و گونه هاى آن شناخته مى شود مرز اصلاح و افساد نمايان مى گردد و ابهامها از بين مى رود ديدگاههاى قوى و برهانى زمينه طرح مى يابند و اصلاح گران از آن الگوى راه حركت و جهت گيرى مى گيرند.ولى آنچه تا كنون در كانون توجه قرار دارد و در ادبيات سياسى امروز مجال طرح يافته است مفهوم اجتماعى آن; يعنى به هنجار آوردن ناهنجاريها و اصلاح تباهيها نارواييها و فسادها و كژيها است.در اين گفتار همان گونه كه در پايان مقاله (كالبدشكافي…) وعده داديم برآنيم بستگى و رابطه اصلاح احياء وامربه معروف و نهى از منكر و خدمت را بنمايانيم تا شايد پاسخى باشد براى پاره اى از ابهام آفرينيها و شبهه افكنيها.اين بحث از آن روى اكنون جاى طرح و پژوهش دارد كه شمارى تلاش مى ورزند براى حركتها و نهضتهاى اجتماعى سياسى دينى جهان اسلام بويژه در چند قرن اخير چهارچوبها و قالبهايى بسازند و آنها را در اين قالبها و چهارچوبها بريزند و ادامه دهند و به نتيجه اى كه مى خواهند برسند.در اين تلاش از اصلاح احياء امربه معروف و نهى ازمنكر معناهاى خاصى ارائه شده و كسان و گروههايى اصلاح طلب ناميده شده و خود و حركت آنان بزرگ جلوه داده شده است كه برابر تعريف دقيق از اصلاح و اصلاح گرى حركت اينان و اين گروهها ارتجاعى و گردانندگان اين جريانها افسادگر بوده اند نه اصلاح گر.از ديگر سوى كسان و گروههايى از دايره اصلاح طلبى خارج گرديده و يا حركت و تلاش آنان كم رنگ جلوه داده شده كه اصلاح طلب واقعى بوده اند.ييا كسانى احياءگر لقب داده شده و به بزرگ نمايى آنان براى هدفهاى خاص پرداخته شده است كه با دقت و ژرف كاوى در معناى احياء و احياء گرى مى بينيم كه در اين مقياس نمى گنجند.دائره امربه معروف و نهى از منكر بسيار تنگ گرفته شده و اين اصل بنيادين ستم سوز ستم برافكن و رهايى بخش انسانها از سيطره بيداد و پيرايش گر جامعه اسلامى از هر بدى و پليدى از جلوه افتاده و آن در مسائل عبادى محدود گرديده است.در حالى كه در آيات و روايات پيامبران بزرگ و پيامبرعظيم الشأن اسلام(ص) و ائمه(ع) و اولياى خدا و بزرگان دين اصلاح گر واحياء كننده دين و آمر به معروف و ناهى از منكر خوانده شده اند شمارى از نويسندگان و به اصطلاح روشنفكران كسانى را اصلاح گر و محيى دانسته و برشمرده اند كه هماهنگى با هدفها و آرمانهاى پيامبران بزرگ و ائمه اطهار ندارند; از اين روى ما در اين نوشتار به گونه خلاصه و فشرده اصلاح احياء و امربه معروف و
نهى از منكر را برابر معيارهاى اسلامى معنى مى كنيم و الگوهايى را هم مى شناسانيم. به اين اميد كه اين گام كوچك پاره اى از ابهامها را برطرف سازد و ما را در برابر وارونه گوييها كتمانها تحريفها و غرض ورزيها با نام: بررسى تاريخى ارائه تحليل نوين جريان شناسى فكرى فلسفى بررسى و تحليل جنبشهاى اسلامى و اصلاح گراى و اصلاح طلبى در جهان اسلام و… هوشيار سازد و كسانى را مانند سِرسيد احمد خان هندى ملكم خان و از گروهها و فرقه ها و جريانها مانند: وهّابيت و… را به عنوان شخصيتها و جريانها و گروههاى اصلاح گر بر ذهن و انديشه جوانان و نسل نوخاسته ما بار نكنند و به جاى الگوهاى راستين الگو
هاى دروغين را فراراه آنان قرار ندهند.اصلاح گرى در جهان اسلام نشانه ها ويژگيها و شاخصه هايى دارد كه از ديگر حركتها باز شناخته مى شود از جمله:1. مبارزه برابر با معيارهاى اسلامى با خودكامگى و استبداد.2. تلاش همه سويه در راه پيوند دين و سياست.3. تلاش براى فراگيرى دانشها و فنهاى جديد.4. بازگشت به اسلام راستين و مبارزه با خرافات و پيرايه ها.5. ايمان و اعتقاد به مكتب.6. مبارزه با استعمار سياسى اقتصادى و فرهنگى .7. تلاش براى يگانگى و وحدت جهان اسلام.8. دميدن روح جهاد به كالبد جامعه اسلامى.9. مبارزه با خودباختگى در برابر غرب.و…