نابغه بزرگ و فقيه سترگ اسلام، علاّمه حلّى - اعلى اللّه مقامه الشريف - در نوزدهم ماه مبارك رمضان، سال 648 هجرى قمرى (2) در شهر «حِلّه» از يك خانواده علم، فقه و فضيلت، ديده به جهان گشود و در شب 21 محرّم سال 726 قمرى در حالى كه 77 سال و شش ماه از عمر پربركتش مىگذشت، چشم از جهان فروبست و مزار شريفش در نجف اشرف است.بنابراين، او فرزند رمضان و ثمره محرم بود، روزى كه شبش شب قدر بود ديده به جهان گشود و در ماه محرم ؛ماه حسين (عليه السلام) وماه غلبه خون بر شمشير بدرود حيات گفت.نام او را «حسن» گذاردند، و اين نام براى او نام با معنايى بود؛ چرا كه بعدا روشن شد كه او در تمام ابعاد انسانى و ارزشهاى عالى بشرى، حَسَن و ممتاز بود.سلسله نسب او را اين گونه نوشته اند:«ابومنصور، حسن بن يوسف بن على بن مطهّر حلّى» و بعدها به عنوان «علاّمه حِلّى» معروف گرديد. زادگاه او، «حِلّه» كانونى براى پرورش علماى برجسته و دانشمندان نامدار و بزرگ بود، اين شهر در سرزمين بابل (بين نجف اشرف وكربلا) قرارگرفته است كه توسط «امير سيف الدّوله» از دودمان بنى اسد و از امراى ديلمى،احداث گرديد،ازاين روگاهى ازآن به عنوان «اَلحِلّةُ السَّيفيّه» يادمى كنند. (3)در روايات آمده:«اصبغ بن نباته» مىگويد: در جريان جنگ صفيّن همراه امير مؤمنان على (عليه السلام) بودم در بيابان روى تلّى ايستاد سپس به سرزمين خرم و خوش منظرى بين بابل و آن تلّ اشاره كرد و فرمود:«مَدِينةٌ اَىُّ مَدِينَةٍ؛ شهرى براستى چه شهرى! به به!».عرض كردم: اى مولاى من، گويى شهرى را مىنگرى و از آن ياد مىكنى آيا در اينجا شهرى بوده و و يران شده است فرمود:«لا وَلكِنْ سَتَكُونُ مَدِينَةٌ يُقالُ لَهَا الْحِلَّةُ السَّيْفيَّةِ يُمَدِّنُها رَجُلٌ مِنْ بَنِى اَسَدٍ. يَظْهر بِها قَوْمٌ اَخْيارٌ لَوْ اَقْسَمَ اَحَدُهُمْ عَلىَ اللّهِ لاََبْرَءَ قَسَمَهُ».«نه در گذشته شهر نبوده بلكه در آينده نزديك شهر خواهد شد كه به آن «حِلّه سيفيّه» مىگويند كه مردى از بنى اسد، آن را احداث مىكند و در اين شهر مردان نيكى برمى خيزند آنچنان در سطح عالى معنويت قرار دارند كه اگر يكى از آنها خدا را (براى رواى حاجتى) سوگند دهد، قطعا خداوند حاجت او را روا مىنمايد و دعايش را به استجابت مىرساند» (4).آرى، علاّمه حِلّى در چنين سرزمين فضل پرورى متولّد شد و در پرتو نظارت دقيق پدر فقيه و ارجمندش «سديدالدّين يوسف» رشد و نموّ كرد، علوم مقدماتى، فقه، اصول و دانشهاى اسلامى را در محضر پدرش و در كلاس درس دايى خود «محقّق حلّى» (نجم الدّين ابوالقاسم جعفر بن حسن بن يحيى حلّى، معروف به محقق حلّى يا محقّق اوّل) فرا گرفت، محقّق حلّى از فقهاى بزرگ قرن هفتم بود كه به سال 676 قمرى در «حلّه» از دنيا رفت و همانجا به خاك سپرده شد، كتابهاى:«المعارج، المختصر النافع، المعتبر و شرايع»، از تاءليفات اوست. محقق حلّى، براى علاّمه همچون پدرى مهربان و دلسوز بود و در تكوين پايه هاى علمى علاّمه نقش بسزايى داشت.پدر علاّمه و همچنين برادرش رضى الدّين على بن يوسف، نيز از فقها و رؤساى شيعه در عصر خود بودند. علاّمه حلّى در تمام علوم و فنون اسلامى به تحصيل پرداخت و مدارج آن را به پايان رساند. ادبيّات و منطق و رياضيات را از «على بن عمر» صاحب كتاب «الشمسية فى المنطق» آموخت و علم كلام و فلسفه را از محضر فيلسوف معروف شيعه، خواجه نصيرالدّين طوسى، فرا گرفت و...رشد و ترقّى علاّمه به قدرى سريع و وسيع بود كه آثار نبوغ و برازندگى در همه ابعاد زندگى او ديده مىشد و در دوران جوانى به مقام اجتهاد نايل آمد، او خود در مقدّمه كتاب «منتهى الاصول» مىفرمايد:«از دروس كلامى و فلسفى، فارغ التحصيل شدم و قبل از آنكه 26 سال از عمرم بگذرد، به تحرير علم فقه پرداختم».از جمله اساتيد علاّمه، پسر عموى مادرش، شيخ نجيب الدّين و همچنين دونفر از علماى سيّد و والامقام: جمال الدّين احمد و رضى الدّين على بن طاووس بودند. و شاگردان برجسته اى نيز از محضر درس او برخاستند و بعد از خود، تاءليفات متقن و بى شمار او نيز ذخيره و مخزنى از علم و دانش بود و نقش بسزايى در رشد فرهنگى و علمى داشت و از اين رهگذر نيز دانشمندان بسيارى در طول تاريخ پرورش يافتند. (5)