مقدمه
بشر امروز همراه با تحولات جديد، پا به دوران نويني گذاشته و با انديشهها و مكاتب جديدي روبهرو شده است. اگر در گذشته سخن از الحاد و دينداري به ميان ميآمد، امروزه با تفسير ملحدانه يا مؤمنانه از متون ديني روبهرو است. مسائل زبانشناسي، نشانهشناسي، پديدار شناسي، هرمنوتيك و فلسفهي زبان به شدت او را درگير كرده است.البتّه ديندارن و عالمان ديني، همواره در پي معنايابي متون ديني بودهاند و دانش مستقلي به نام علم تفسير را، كه از چگونگي دستيابي به معاني مدلول الفاظ قرآن سخن ميگويد، راه انداختند؛ زيرا بر اين باور بودند كه خداوند متعال در نزول قرآن، مقصود و معناي خاصي را منظور داشته است و به تعبير هرمنوتيك، نيّت مؤلف در متن محفوظ است.اهل تفسير، روشها و گرايشهاي گوناگوني در كشف مقصود شارع مقدس به كار بردهاند. گرايشهاي مذهبي (شيعي، معتزلي، اشعري و...)، موضوعي (فقهي، ادبي، فلسفي، اجتماعي، تاريخي، علمي، سياسي، تربيتي، عرفاني، اعتقادي و...) و نگارشي (موضوعي، تربيتي و مزجي) و نيز روشهاي قرآن به قرآن، روايي، اشاري و رمزي و عرفاني، عقلي و فلسفي، تفسير به رأي و تفسير علمي را مورد بحث قرار دادهاند و هر يك از روشها و گرايشها كه به تفسير به رأي منجر ميشود، از آن جهت كه مراد متكلم را مخدوش سازد، مردود و نامشروع شمرده ميشودبه هر حال، تفسير صحيح و مشروع از قرآن، به رعايت ضوابط و شرايطي نياز دارد كه تخطي از آنها، آدمي را به بيراهه ميكشاند. سيوطي در الاتقان مينويسد: روشن است كه خداوند خلقش را به اموري كه قابل فهم است، مخاطب قرار داده است؛ به همين جهت، هر رسولي را به زبان قومش ارسال، و كتابش را بر لغت آنها نازل مينمود؛ لكن علومي كه به عنوان مبادي تفسير مورد استفاده قرار ميگيرند عبارتند از: لغت، نحو، علم تعريف، اشتقاق، معاني، بيان، بديع، قرائت، اصول دين، اصول فقه، اسباب نزول قصص و اخبار، ناسخ و منسوخ و علم فقه و... پس روشن شد كه قرآن با اينكه به زبان عربي نازل شده و از واژگان عرفي در تبيين مراد خداوند متعال استفاده شده است، ولي از آن رو كه معارف بلند و فراواني در قالب الفاظ محدود جاي گرفته و فاصلهي زماني زيادي بين نزول قرآن و عصر حاضر تحقق يافته و نيز اصول و كليات فراواني در قرآن ذكر شده است، به تفسير و رعايت ضوابط و قواعد مذكور نيازمند است. حال پرسش جديدي كه پيشرفتهاي علوم جديدي براي مفسران به ارمغان آورده اين است كه آيا تئوريها و فرضيههاي علمي در تفسير قرآن به مفسران مدد ميرسانند يا اينكه تفسير علمي از مصاديق تفسير به رأي «و من فسّر القرآن برأيه فقد كفر»است. پاسخ دقيق و عالمانه به اين پرسش، متوقف بر چيستي تفسير علمي و درك ضوابط و رعايت شرايط آن است، كه محققان فرزانه، حجج اسلام، آقايان دكتر رضايي اصفهاني و دكتر رفيعي بدان پرداختهاند.در پايان بر خود فرض ميدانم از مؤلفين محترم و نيز از حجج اسلام سيد محمد علي داعينژاد (معاونت تحقيقات)، سيد محمد حسين ميري (مدير گروه قرآن) و حميد كريمي (مدير پروژهها) و همچنين از مجريان، كارمندان، حروفنگاران، ويراستاران و ساير عزيزاني كه در آمادهسازي اين اثر زحمت خالصانه كشيدهاند، تقدير و تشكر نمايم.عبدالحسين خسروپناه جانشين مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي
حوزهي علميهي قم