آشنایی با قرآن جلد 7
لطفا منتظر باشید ...
نظريه سوم مى گويد[ درست است كه فرد است
كه عبور مى كند ولى] در عين حال يك نيروى كنترل كننده اى هست كه اگر بخواهد مانعى ايجاد كند و يا شرطى
را از بين ببرد چنين خواهد كرد . مثال درجه بالاترى را درنظر مى گيريم :شمرى مى خواهد سر امام حسين
عليه السلام را ببرد . اين شمر است كه دارد مى برد و امام حسين عليه السلام يك انسان است كه از گوشت و
پوست و رگ و پى و امثال اينها ساخته شده است و شمر هم انسان ديگرى است كه قدرت و نيرو دارد
شمشير و
چاقو و نيزه دارد . آيا اينجا هم مى توانيم بگوييم اين كار به اذن الله انجام مى پذيرد ؟بله
به اين
معنا كه اگر خدا مى خواست
يعنى اگر مصلحت كلى اقتضا مى كرد كه جبرا جلوى اين ظالم گرفته بشود و جبرا
مانع مظلوميت اين مظلوم بشود
البته جلوى او گرفته مى شد . ولى خداوند متعال در مورد كارى كه انسانها
از روى اراده و اختيار بايد بكنند امر به معناى دستور صادر كرده است
دستور داده است كه ظالم به
اختيار خودش ظلم نكند و به مظلوم دستور داده است كه از خود دفاع كند و دفاع كرده است . با همه اينها
اگر ظالم باز بخواهد ظلم كند
خدا اگر بخواهد به زور و به جبر مچش را بگيرد مى گيرد . ولى اين كه خدا به
جبر جلوى انسانها را بگيرد برخلاف نظام كلى احسن است . اگر خداوند به جبر جلوى انسانها را بگيرد
آنوقت نه كمالى وجود خواهد داشت
نه اطاعتى و نه معصيتى .شايد من نتوانسته باشم معناى كلمه ( " باذن الله " ) را آن طور كه بايد و شايد تقرير كنم
ولى اين مساله
يعنى امر بين امرين در نظام تكوين
يكى از اصول معارف قرآن است . همان طور كه در امور اختيارى انسانها
نه جبر است و نه تفويض
در نظام تكوين هم امربين امرين حاكم است . جبر اين است كه عليرغم خواست
انسانها قدرتى آنها را به انجام كارى ملزم كند . تفويض يعنى به خود واگذارشدگى و استقلال . اصلا
استقلال مطلق مساوى با واجب الوجود بودن است . كفربودن تفويض از كفربودن جبر
بالاتر است و كمتر نيست . همان طور كه در ميان جبر و تفويض
راهى است كه راه صحيح همان راه است كه بحث
ما در آن نيست در نظام تكوين يعنى در تاثير و تاثرهايى هم[ كه در عالم صورت مى گيرد] امر بين امرين
حاكم است . در كارى كه خورشيد با نورافشانى خود انجام مى دهد
ماه با حركات خود انجام مى دهد
هوا و
آتش و آب و نيروى الكتريسيته انجام مى دهند امر بين امرين حاكم است .